صنعت حمل و نقل

ظهور دوباره طالبان: واگرایانی که همگرا می‌شوند

همایون ذرقانی
همایون ذرقانی – روزنامه‌نگار

همه چیز آن‌قدر سریع اتفاق افتاد که هنوز فرصت نکردیم تعجب کنیم

“واتسلاو هاول – ريیس جمهور سابق جمهوری چک”

گراهام الیسون تحلیل‌گر سیاسی و استاد دانشگاه هاروارد در سال ۲۰۱۸ در خصوص خیزش چین در برهم‌زنی نظم‌نوین جهانی تحلیل جالبی را ارایه کرد. او به نظریه «تله توسیدیدی» Thucydides Trapاندیشمند یونان باستان اشاره کرد که ظهور یک قدرت نوظهور در کنار واکنش قدرت حاکم، معجونی مسموم از غرور، تکبر و پارانویا ایجاد می‌کند  که در نهایت بروز جنگ اجتناب‌ناپذیز می‌شود.

تاریخ، نظریه «تله توسیدیدی» را تایید می‌کند چه زمانی که قدرت نوظهور اسپارتها، امپراتوری یونانی‌ها را به چالش کشید، قدرت نوظهور‌ آلمان در برابر امپراتوری بریتانیا و حالا چین در برابر نظم نوین امریکا چنین آرایشی به خود گرفته است. در سال ۱۹۷۸ فکر می‌کنید چند  درصد از مردم ۱ میلیارد نفری چین روزی کمتر از ۱ دلار در روز درآمد داشتند؟ ۹۰ درصد. یعنی از هر ۱۰ نفر ۹ نفر چینی روزی ۱ دلار درآمد داشتند  و تنها در سال ۲۰۱۴ این درصد برعکس شد و ۹۹ درصد مردم چین در بالای خط فقر زندگی می‌کنند. تا سال ۲۰۰۴ میلادی، تولید ناخالص داخلی چین با رقم ۵.۷۶۰ میلیارد دلار، نصف آمریکا بود. در سال ۲۰۱۴ این رقم تقریبا مساوی شد و در سال ۲۰۲۴ تولید ناخالص داخلی این کشور از امریکا پیشی می‌گیرد و به رقم ۳۵.۵۹۶ میلیارد دلار می‌رسد. با چنین چشم اندازی بدیهی است که یارگیری‌های منطقه‌ای به نفع چین دارد اتفاق می‌افتد تغییر ساختاری در مناسبات و اتحادهای منطقه‌ای احساس می‌شود.  چین واقعا اوج‌گرفته است. به قول اسلاو هاول رییس جمهور چک، همه چیز اینقدر سریع اتفاق افتاده که فرصت نکردیم تعجب کنیم. 

سیطره زودهنگام طالبان بر افغانستان و تبریک چین به سران امارت اسلامی یکی دیگر از نشانه‌های یارگیری‌های منطقه‌ای است. منتهی راهبرد چین متفاوت‌تر از رقیب آمریکایی‌اش است. برخلاف آمریکا که در کشورهای مختلف پایگاه نظامی دارد و شاهراه‌های ارتباطی از طریق دریا را در تسط خود گرفته است، چین نگاه به زمین دوخته است. تسلط بر خشکی را سال‌هاست که به عنوان یک راهبرد ضروری دنبال می‌کند. ده‌ها هزار نیروی نظامی آمریکایی در پایگاه‌های نظامی این کشور در سرتاسر جهان حضور دارند، در مقابل، میلیون‌ها چینی از ژاپن، فیلیپین، و کره گرفته تا آلمان و حتی خود آمریکا حضوری پایدار دارند. با این تفاوت که نه در قالب پایگاه نظامی، بلکه در شکلی دیگر که همان شهرک‌ها و محله‌های چینی است. چینی‌های مقیم این کشورها تمام آداب و رسوم مدرسه، فرهنگ و زبان خود را حفظ می‌کنند. 

مطالب مرتبط:

منابع معدنی افغانستان را تهاتر می‌کنیم

خط آهن خواف-هرات با ظرفیت ۶میلیون تن ترانزیت بار افتتاح شد

هدف‌گذاری ترانزیت ۵۰ میلیون تن بار در سال

متحول شدن نوار شرقی کشور با توسعه بندر چابهار و راه‌آهن

فغانستان، درد آشنای این‌روزها

افغانستان سرزمین عجیبی است. آویزان شدن مردم به هواپیمای نظامی آمریکایی برای گریز به هر قیمتی، تسلیم بی چون و چرای ارتش افغانستان در برابر شبه نظامیان طالبان، حکایت از نوعی واگرایی ریشه‌دار در این سرزمین است، گویی این مردمان به زادبوم‌شان تعلقی ندارند. نیروی عظیم گریز از مرکز، آن‌ها را به اقصی نقاط جهان پرتاب می‌کند. 

در همسایه شرقی افغانستان، از کشور چین هم میلیون‌ها نفر مهاجرت می‌کنند با این تفاوت که طیف مهاجران در نهایت بیشترین همگرایی و کشش را نسبت به دولت مرکزی که از اقتدار جهانی برخوردار است، در پیش می‌گیرند. دلیل این همگرایی چیست؟

 چینی‌های مهاجر در اقصی نقاط جهان به تدریج در فرآیندهای اقتصادی کشور میزبان نفوذ می‌کنند. در موارد بسیاری علاوه بر کنترل اقتصادی، فرهنگ، سیاست و به ویژه رسانه‌ها را هم در اختیار می‌گیرند. به این ترتیب چینی‌های مهاجر و دوملیتی، در محله‌های مختلف پراکنده هستند. تا سال‌ها، چینی‌های مهاجر اکراه داشتند از این که زادگاه خود را چین معرفی کنند و ملیت خود را تایوانی معرفی می‌کردند. حالا با اعتماد اعلام می‌کنند که از چین مهاجرت می‌کنند. خوشحالند چون معتقدند که چین موازی با آمریکا، کنترل جهان را به‌دست گرفته است.

به این ارقام توجه کنید: در اندونزی ۱۳ میلیون چینی مهاجر زندگی می‌کند و رسانه‌های این کشور در اختیار چینی هاست. در تایلند ۱۴ میلیون چینی زندگی می‌کنند. چینی ها بر روی ۹۰ درصد اقتصاد مالزی تسلط پیدا کرده‌اند. در فیلیپین ۳ میلیون چینی ۷۰ درصد اقتصاد این کشور را در اختیار دارند. قشر متمول چینی در خانه‌های مجلل در جایی شبیه به بورلی هیلز آمریکا سکنی گزیده‌اند که اکثر هتل‌ها را در اختیار دارند. 

در کانادا ۱.۴ میلیون چینی زندگی می‌کنند و حتی ۷۰ درصد جمعیت سنگاپور که آمریکا در آنجا سرباز تربیت می‌کند چینی هستند. ۸۰ درصد شرکت‌های ثبت شده سنگاپور هم چینی هستند. علاوه بر آن، میلیون‌ها چینی در ویتنام، لائوس، کامبوج، میانمار و … حضوری پایدار دارند و کمتر جایی در دنیا هست که محله چینی‌ها نداشته باشد. 

دو کشوری که می‌توان گفت در برابر نفوذ چین مقاومت کرده‌اند ژاپن و کره جنوبی هستند. رییس جمهور کره جنوبی “پرک‌چانگ هی” از این واهمه دارد که اگر تحت تاثیر نفوذ اقتصاد چین باشد، این کشور به سرعت بر کره جنوبی مسلط خواهد شد. به همین خاطر اجازه نداده بنگاه‌های بزرگ چینی در کره جنوبی پا بگیرد. ژاپن در جنگ جهانی دوم با چین در نبرد بود و ۱۳ سال طعم سلطه چین را چشیده است.

در جهان امروز تسخیر دنیا از طریق لشکرکشی‌های نظامی نیست، تسخیر حقیقی نفوذ شبکه‌های مالی و تجاری است. چینی‌ها اتحاد قوی در سراسر جهان دارند و همه مهاجران با سرزمین اصلی متصل هستند. 

پایگاه‌های نظامی آمریکا روزی بسته می‌شوند اما شهرک‌های چینی همیشه برقرار خواهند بود و ارتباط طبیعی و بادوام با سرزمین اصلی برقرار می‌کنند. 

برگردیم به ماجرای افغانستان، با خروج نظامی آمریکا، بدیهی است که چین برای نفوذ بیشتر تلاش کند. این کشور با هم‌پیمانان منطقه‌ای می‌تواند بهبود ساختارهای اداری و آموزش کادر انسانی را به جهت دسترسی‌های بهتر از مزیت‌های اقتصادی، ترانزیت و  ذخایر معدنی را برعهده بگیرد. سرمایه‌گذاری ایران در خطوط ریلی (خواف – هرات) و ایجاد موقعیت ترانزیت برای این کشور که در سال گذشته اتفاق افتاد، و نقش محوری چابهار که در توافق با هند، افغانستان توسعه می‌یابد، همان ظرفیت‌سازی‌های جدیدی بود تا دستیابی این سرزمین محصور در خشکی را به آب‌های آزاد فراهم کند. یارگیری چین به تدریج کامل می‌شود فقط حواسمان شش دانگ جمع باشد که برای هر کشوری منافع ملی آن اولویت دارد. این وظیفه سیاستمدار سالم در یک نظام حکمرانی خوب است تا منافع ملی ایران را به ثمن بخس حراج نکند.

مطالب بیشتر از نویسنده:

یادی از ارزش‌آفرینان ماهنامه صنعت حمل‌ونقل

سرمایه‌داری کروناویروسی

 سرنوشت بزرگترین مرکز تجاری ایران را باید از نو نوشت!

 

مطالب رپورتاژ