فریبرز رییس دانا

سودآوری زیان بخش بانک¬ها در ایران

فریبرز رئیس دانا

نظریه­های متعدد و پرشمار نوکلاسیکی در زمینه­ها و شاخه­های مختلف اقتصاد، از جمله اقتصاد پول و بانک­داری، به دفعات بسیار زیاد ناتوانی خود را در بیان ریشه و راه حل مسایل نشان داده­اند زیرا از اساس اشکال تجربی و پیش­فرض­ها و استدلال آنها قابل دفاع نیستند اما به درد توجیه نظام سلطه­ طبقاتی می­خورند. در بحث پولی و بانکی مورد نظر ما نیز این نظریه­ها به درد توجیه بقای بهره­کشی پولی و دیکتاتوری پول می­خورند و بس.

یک نظریه نوکلاسیکی در زمینه اقتصاد پولی که تایید جدی آن را از سوی شماری از نظریه­پردازان و کارشناسان رسمی در ایران نیز دیده و شنیده­ایم، نظریه­ مرسوم به «سازگاری سیکلی پول­آفرینی» است. این نظریه­ نوکلاسیکی بر آن است که در دوران رکود، به تدریج اما نسبتا به سرعت توان ایجاد درآمد و بازدهی در اقتصاد افت می­کند و این افت بر صاحبکاران اقتصادی پولی و مالی، شامل مدیران بانک­ها آشکار می­شود و آنها را به طور منطقی و عقلایی به تغییر رفتار اقتصادی می­کشاند. این اثر چنین است که آنها تقریبا همگی و یک سره به ناتوانی در ایجاد بازدهی در فعالیت­های اقتصادی و ناتوانی در باز پرداخت بدهی سرمایه­گذاران و وام گیرندگان به بانک­ها پی می­برند و تقریبا به طور همگانی، گرچه نه یک­سان، تمایل به وام­دهی و تسهیلات سرمایه­گذاری در آنان کاهش می­یابد. وقتی چنین کاهشی گسترش یافت، میزان پول­آفرینی کل بانک­ها نیز به طور جدی و موثر کاهش می­یابد. در این صورت بانک­ها هر یک به طور انفرادی خود را تعدیل می­کند (دست و پای خود را جمع می­کند) و جلوی زیان­دهی را می­گیرد و پول آفرینی بانکی کاهش می­یابد یا متوقف می­شود. (و البته پس از آن نیز بالاخره مکانیزم معکوس شروع می­شود و نوبت رونق می­رسد.)

البته ایراد اساسی اینجاست که این نظریه نمی­داند فراگیر شدن خودداری بانک­ها از وام­دهی و پول­آفرینی می­تواند باعث ادامه­ رکود در سطح کلان شود. چون این نظریه به سیاست­گزاری و مسوولیت دولت در هدایت اقتصاد اعتقادی ندارد پس باید منتظر بماند تا در فضای رکود، چه در پایین­ترین سطح و چه پیش از آن، بالاخره سرمایه­گذاران هوشمند و زرنگی پیدا شوند و شروع به استفاده از فرصت­های موجود (مثلا پایین بودن دستمزدهای واقعی یا احتمالا قیمت­ها) کنند و خود را بالا بکشند و بر بقیه­ اقتصاد تاثیر مثبت بگذارند و موجب تبدیل جو کسادی به جو رونق و امید شوند. گویا بانک­ها نیز همین تجربه­ مکانیکی را تکرار می­کنند. یعنی پس از خویشتن­داری تقریبا قطعی همگانی بالاخره راه­های نجات را از روزنه­ تیزهوشی و زرنگی و نبوغ یک یا چند نفر از مدیران تیزهوش می­یابند و پس از آن رکود بازار پول هم به رونق تبدیل می­شود.

ادامه این مطلب را می توانید در شماره 358 ماهنامه بخوانید .

مطالب رپورتاژ