کنسرت دلنواز اصلاحات ساختاری!

صنعت حمل و نقل آنلاین: از یکی از صاحب‌نظران جهانی صنعت هوایی مثال جالبی نقل شده است که «مدیریت یک خط هوایی در نگاه اول مانند نواختن طبل آسان به نظر می‌آید و هر کسی می‌تواند صدایی از این ساز درآورد. تنها در هنگام اجرای یک کنسرت است که شما می‌توانید تشخیص دهید که چه کسی نوازنده واقعی است و چه کسی فقط سر و صدا ایجاد می‌‌کند!»

رقابت‌ها و مبارزات بزرگ، فارغ از مضرات و خرابی‌ها، درس‌های بزرگی هم با خود دارند و صد البته شکست‌های بزرگ، درس‌های بیشتری را خواهند آموخت. بزرگ‌ترین علت شکست ما در جنگ‌های سده‌های گذشته، نه عدم تجهیز به تکنولوژی روز یا عدم آشنایی به فنون رزمی و استراتژی نظامی نوین بوده و نه این‌که دشمن با ترفندی نو از اصل استراتژیک غافلگیری استفاده کرده باشد، بلکه مهم‌ترین دلیل این شکست‌ها، ذهنیات قدیمی، مفروضات غلط و دانش توهمی بوده است. پارادایم به‌طور خلاصه به ذهنیت‌های پیشین، پیش‌فرض‌ها یا پیش‌دانسته‌هایي که چهارچوب فکری ما را تشکیل می‌دهند، اطلاق می‌‌شود. حال اگر جنگ‌های بزرگ امروزی را تکنولوژی‌محور با وجه غالب اقتصادی بدانیم، عناصر تشکیل‌دهنده پارادایم‌های کهنه ما (بخوانید خشک مغزی یا کور ذهنی) در چنین رویارویی‌هایی چه می‌تواند باشد؟

یک: چون مردم ایران باهوش و غیرتمند هستند، بنابرین ایران در هیچ عرصه‌ای شکست نمی‌خورد. دو: ریاضت در کنار سخت‌کوشی می‌تواند کاملا جایگزین علوم و تکنولوژی روز شود. سه: این‌که چون در زمینه‌های نظامی قوی هستیم در جنگ اقتصادی هم قطعا شکست نخواهیم خورد و سرنوشت مبارزاتی این‌چنین را هم می‌توان با زورِ بازو رقم زد و بالاخره چهارم این‌که فکر کنیم شعار و رجزخوانی می‌تواند هم‌آورد یا سلاحی غالب در تحریم‌ها و جنگ‌های اقتصادی باشد.

امروزه حتی تصور این‌که یک نفر با فریادهای مبارزه‌طلبانه در حالی‌که گرزی را بالای سرش می‌چرخاند به توپی مسلح نزدیک شود، خنده‌آور است اما برای مثال در زمان جنگ چالدران، همین پارادایم مسلط کار خودش را کرد.

ما در مدیریت زندگی شخصی، اداره سازمان متبوع یا کشورداری پارادایم‌های متعددی داریم و به همین دلیل ممکن است دچار همان اشتباهاتی شویم که شکست‌خوردگان تاریخ مرتکب شدند. اما خوشبختانه این پایان راه نیست و هر شکست می‌تواند سرآغازی باشد برای کنار گذاشتن پارادایم‌های قدیمی و پوسیده.

در واقع در جهان و دنیای پررقابت امروزی، شرکت‌های بزرگ تولیدکننده کالا یا خدمات فاسدشدنی و زودمصرف به‌درستی چهارچوب سازمانی خود را تغییر داده و به یک ساختار سازمانی ماتریسی، عملی و منضبط جهت مدیریت برند و تجارت خود رسیده‌اند. در صنعت هوانوردی تجاری و برای ایرلاین‌های بزرگ، اجرای طرح‌های اصلاح ساختاری، سازماندهی مجدد و متعاقب آن توسعه برند، از نظر اهمیت، حساسیت، مقیاس و تنوع اجزا، اقدامی منحصربه‌‌فرد و چندبعدی است. در حقیقت اعمال این‌گونه تغییرات و اصلاحات مانند اقدام به تعمیر موتوری روشن بوده که نه‌تنها کار هر کسی نیست بلکه تیمی از مشاوران مجرب، مجریان خبره و مدیران مصمم را می‌طلبد. بررسی و ارزیابی روند امور نشان می‌دهد تصمیم‌سازی، تصمیم‌گیری و اجرای راهکارها درباره امور ترکیبی، چندوجهی و بالادستی این‌چنینی مستلزم کار گروهی در کنار به کارگیری ساز و کارهای نوین است که در نهایت پیاده‌سازی اصلاحات ساختاری مورد نیاز باعث ایجاد الگوی مناسب اجرایی برای سایر سازمان‌ها اعم از دولتی و خصوصی نیز می‌شود. لذا در ادامه نقاط مشترک قوت و فرصت‌های پیش رو برای خطوط بزرگ هوایی دولتی کشور را در کنار ضعف‌ها و تهدیدهایی که متوجه آنهاست به‌صورت کلی و اجمالی، با نگاهی بی‌طرفانه و از بیرون بررسی کرده تا در نهایت مدیران کلان ما بتوانند به راهکارهای عملی در این‌خصوص دست یابند.

الف) نقاط قوت مشترک شرکت‌های بزرگ هواپیمایی دولتی ایران: تجربه و سابقه درخشان در کنار خوش‌نامی نسبی در سطح کشور (برندینگ ملی)، داشتن نیروی انسانی متخصص کافی، دفاتر و فضاهای مناسب کاری و آموزشی در فرودگاه‌های اصلی داخلی، بازار بالقوه و بالفعل مسافر و حمل بار هوایی، دارا بودن خلبانان و پرسنل عملیاتی شایسته، سطح بالای آموزش نفرات و دارا بودن گواهینامه‌های معتبر داخلی و خارجی، استقرار در فرودگاه‌های پایتخت و دارا بودن آشیانه‌ها و کارگاه‌های مناسب جهت تعمیر و نگهداری ناوگان و تجهیزات، برخورداری از پشتیبانی مالی نسبی دولت یا صندوق بازنشستگی کشوری، استقلال در رفع نیازهای جانبی نظیر آموزش یا خدمات هوایی، زمینی و فرودگاهی نظیر تعمیر و نگهداری، کترینگ و هندلینگ.

ب) نقاط ضعف خطوط بزرگ هوایی دولتی در ایران: عدم تدوین یا بروزرسانی نقشه راه و برنامه تجاری بلندمدت، ساختار سازمانی نامناسب و ضعف در به‌کارگیری و پیاده‌سازی سیستم‌ها و روش‌های نوین مدیریتی، عدم تناسب تعداد پست‌های مدیریتی یا نفرات ستادی با بدنه سازمانی و صف، عدم برنامه‌ریزی برای آموزش متخصصان مورد نیاز جهت جایگزینی نیروهای بازنشسته، عدم همکاری و تعامل موثر با مراکز دانشگاهی، متخصصان و مشاوران خارج از سازمان‌های تابعه برای بررسی تخصصی مشکلات و یافتن راهکارهای علمی و عملی، ضعف در معرفی برنامه، قابلیت و توانمندی‌های شرکت‌ها (روابط عمومی)، بدهکاری بالا و زیان انباشته و عدم برنامه‌ریزی برای بازپرداخت دیون، عدم مدیریت هزینه‌ها و تعدد مراکز هزینه‌ای نظیر دفاتر نمایندگی و فروش.

ج) فرصت‌های مشترک شرکت‌های بزرگ هواپیمایی دولتی ایرانی: وجود زیرساخت‌های مناسب در تمامی فرودگاه‌های اصلی کشور، بازار بالقوه مشتریان، امکان استفاده از محصولات صنایع داخلی و امکانات دیگر خطوط هوایی کشور، امکان خرید و تعمیر محدود قطعات و تجهیزات، بازار بالقوه در حوزه‌های آموزش‌های پایه و تخصصی، تعمیر و نگهداری، حمل هوایی بار و کارگو، خدمات جانبی زمینی، هوایی و فرودگاهی.

د) تهدیدات مشترک برای شرکت‌های مذکور: عدم ثبات مدیریتی و تغییرات زیاد در سطوح میانی و کلان مجموعه‌ها، عدم وجود ساختار سازمانی چابک و پویا، عدم پیاده‌سازی شایسته‌سالاری و سیاست جوان‌گرایی به‌خصوص در بخش‌های مدیریتی، فرارسیدن موعد بازنشستگی بخش عظیمی از نیروهای تخصصی و زمان‌بر بودن آموزش نیروهای جایگزین، دولتی بودن و دولتی اداره شدن مجموعه‌ها توسط مدیرانی با تفکر دولتی و غیرکیفی، تحریم و اعمال محدودیت روزافزون در مسیرهای پروازی بین‌المللی و خرید تجهیزات مورد نیاز با چند برابر قیمت واقعی، فرسوده بودن ناوگان و عدم امکان بروزرسانی تجهیزات، نبود شرکت‌های تخصصی سرمایه‌گذاری در حوزه هوانوردی تجاری ایران و عدم تمایل سرمایه‌گذاران بخش خصوصی به ورود در این حوزه، عدم آزادسازی تعرفه‌های بلیت و خدمات، افزایش قریب‌الوقوع رقابت شرکت‌های هوایی به‌دلیل بر هم خوردن توازن و نسبت عرضه و تقاضا (ناشی از مسایل اقتصادی کشور) و عدم برنامه‌ریزی و پیش‌بینی تمهیدات ویژه در حوزه بازاریابی و فروش جهت واکنش به این قبیل تغییرات بیرونی، جذب نیروهای شایسته (به‌خصوص در حوزه عملیات پرواز) توسط سایر خطوط داخلی و خارجی.

بررسی اجمالی موارد فوق نشانگر آن است که عمده مشکلات شرکت‌های هواپیمایی در ساختارها، عدم برنامه‌ریزی مالی و تجاری میان و بلند مدت در کنار عدم به‌کارگیری و پیاده‌سازی ساز و کارهای نوین مدیریت و تجارت است و اگر بخواهیم علت همه این کاستی‌ها را تحریم‌های خارجی بدانیم، به خودتحریمی دچار شده و قادر به حل هیچ‌یک از مشکلات نخواهیم بود.

دنیای رو به پیشرفت کنونی با تصورات ما کاری ندارد و سرنوشت‌مان را واقعیت‌ها رقم می‌زنند و نه تصورات ما (بخوانید توهمات). چاره و راهکار برون‌رفت از بحران‌ها محک زدن و روزآمد کردن پارادایم‌ها در کنار خود و جهان آگاهی فردی و گروهی است. غیرت و هوشمندی زبانزد ما ایرانیان تنها در کنار به‌کارگیری پارادایم‌های روزآمد جواب می‌دهد و باید جملگی به این مهم برسیم که حق انتخاب بین الگویي الهام‌بخش یا آینه عبرت تاریخ شدن تنها با خود ماست. باید که بسیار بیشتر در مورد علوم و تکنولوژی‌های روز دنیا، اقتصاد سیاسی و نیز کانون‌های قدرت موجود یا در حال شکل‌گیری جهانی و همچنین روندهای ناگزیر، آینده‌ساز و تاثیرگذاری چون پیری جمعیت ایران و جهان، تغییرات آب و هوایی و حتی موبایلیفیکیشن و… بدانیم. در نهایت نیز پارادایم‌ها، پیش‌فرض‌ها و پیش‌دانسته‌هایمان را با واقعیات و داده‌های بیرونی جدید محک زده و روزآمد کنیم. در غیر این‌صورت چندین سال بعد در تاریخ از ما به جای «الگویي الهام‌بخش»، به‌عنوان «عبرتی تاریخی» یاد خواهد شد.

اکنون که یک بزنگاه تاریخی است، سیاست‌گذاران، مجموعه مسئولان و مدیران ارشد شرکت‌های تجاری ملی از یک‌سو و جمیع نخبگان، متخصصان و کارشناسان این سازمان‌ها از سوی دیگر باید دست به انتخاب‌هایی بعضا سخت اما مشترک بزنند. با تکرار سیاست‌های قدیمی و تفکرات سنتی راه به‌جایی نخواهیم برد چرا که اصولا همین انتخاب‌ها باعث شده‌اند که به این‌جا برسیم. اکنون وقت آن فرارسیده است تا بسیاری از مشکلات ساختاری و عاملیتی سازمان متبوع‌مان را که در حالت عادی از نزدیک شدن به آن پرهیز می‌کردیم، پیش کشیده و طرحی نو در اندازیم. در انتظار فرارسیدن روزهای خوب نمانیم، این روزها را باید ساخت.

مطالب رپورتاژ