از بین رفتن ساختار بوروکراتیک دولت

صنعت حمل و نقل آنلاین: درخصوص رابطه آمریکا و ایران باید بگویم که در مورد آمریکا چالش بزرگی رخ داده که چالش مهمی است. ترامپ بسیار ملی‌گرایانه عمل می‌کند، سخنرانی او در مجمع عمومی سازمان ملل سخنرانی عجیبی بود: «ساختار تجارت جهانی و حرکت به سوی تجارت جهانی حرف بیهوده‌ای است.» سیاست‌های ملی‌گرایانه ترامپ، به نظر می‌رسد، با دیدگاه کاپیتالیسمی همخوانی ندارد و دیدگاه‌های اقتصادی حمایت‌گرا ایجاب می‌کند. ما دچار چرخش شده‌ایم و در حال بازگشت به سیاست‌های مرکانتالیستی هستیم؛ یعنی کشورها به‌خصوص ایالات متحده از صنایع داخلی خود با سیاست‌های تعرفه‌ای حمایت می‌کنند و تراز تجاری آن‌ها برایشان مهم است. دو اتفاق دیگر در پیش رو است که مجددا ما را با بحران دیگری همانند دهه 1930 مواجه می‌کند. در همین دوره، میزان بدهی‌های دولت آمریکا زیاد شده است و هنگامی‌که مجبور به پرداخت این بدهی‌ها شود مطمئنا راهی جز پرداخت آن به‌صورت دلار وجود ندارد. بدهی‌ها وقتی سرریز می‌شود هیچ منبعی جز پرداخت آن به‌صورت چاپ دلار وجود ندارد؛ در نتیجه ارزش دلار کاهش می‌یابد و ارزش کالاهای بنیادین مثل طلا افزایش می‌یابد. چه ترامپ رأی بیاورد و چه رأی نیاورد، مطمئنا آمریکا با وقوع تورم بزرگی روبه‌رو خواهد بود که منجر به درگیری‌هایی با بانک مرکزی همراه خواهد شد تا نرخ بهره را در آمریکا کاهش دهد. بانک مرکزی باید تصمیم بگیرد که قصد دارد این کارها را قبل از انتخابات انجام دهد یا بعد از انتخابات که در سرنوشت انتخابات آمریکا موثر است.

در هر حال، در دو سال آینده با تورم وحشتناکی در ایالات متحده روبه‌رو هستیم. این مشکل، قدیمی است و حتی اوباما نیز آگاه بود؛ تنها راهی که می‌دید این بود که یک سازمان تجارت جهانی درون سازمان تجارت جهانی به‌وجود آورد، یعنی معاهده ترنس پاسیفیک: تجارت آزاد منهای چین بود. آمریکای شمالی، مرکزی، جنوبی، اقیانوسیه و جنوب شرق آسیا بدون حضور چین  که ایالات متحده از این تجارت خارج شده است. یعنی یک چالش بزرگ نظری وجود دارد که آیا کاپیتالیسم به پایان حیات خود رسیده است؟ ما با دو چالش در فلسفه حقوقی و سیاسی مواجه هستیم. خیلی از حقوق‌دانان معتقد هستند که ما در دوره پساوستفالی زندگی می‌کنیم یعنی از سال 1648 به بعد، یعنی پیدایش دولت کشورها. در مقابل، کاپیتالیسم می‌گوید که من دوره دولت کشورها را پشت سر می‌گذارم. آیا در واقعیت، ما آن دوره را پشت سر می‌گذاریم یا رئیس‌جمهور آمریکا در چهارچوب همان دولت کشور پیش می‌رود؟ یعنی کاپیتالیسم ابزاری است در دستان دولت کشور و اگر زمانی به نفعش باشد از آن استفاده می‌کند در غیر این‌صورت از آن استفاده نمی‌کند.

ما مجدد بر می‌گردیم به بحران جنگ جهانی دوم که بالاخره اعتباری که دلار دارد به دلیل اعتبارش با طلا بوده و اگر پی ‌در ‌پی ریزش کند، نظام پولی و مالی جهانی با مشکل روبه‌رو خواهد شد؛ اما از سوی دیگر هنگامی‌که همه این موارد را با ایران تطبیق می‌دهیم گویا ایران، لا‌به‌شرط است. فرض می‌کنم که اتحاد جماهیر شوروی دچار فروپاشی نمی‌شد و ایالات متحده آمریکا هم تا این میزان حساسیت به ایران نداشت و هیچ‌کدام از اتفاقاتی که درخصوص ایران رخ داده اتفاق نمی‌افتاد آیا وضع امروز کشور ما بهتر بود؟ به نظر من وضعیت ایران همانند امروز بود و از وضعیت مساعدی برخوردار نبود. در 40 سال گذشته اتفاقی به صورت مستمر ادامه داشته و آن از بین رفتن ساختار بروکراتیک دولت بوده است. به‌عنوان نمونه، ترکیب تائید صلاحیت‌‌شده‌های مجلس را اگر در نظر بگیرید اساسا نه راستی وجود دارد و نه چپی! نه اصلاح‌طلبی و نه اصول‌گرایی!

به‌دلیل این‌که دلار وجه رایج در مبادلات در دنیا محسوب می‌شود هر مقدار هم که آمریکا دلار چاپ کند تورم آن به کشورهای دیگر صادر می‌شود و تورم حاصله در آمریکا ایجاد نمی‌شود.

رئیس‌دانا: بله تورم به کشورهای دیگر صادر می‌شود، اما در کشور خودش هم تورم ایجاد خواهد شد.

مطالب رپورتاژ