چندی پیش مزایده فروش ۳۰ درصدی بازار بزرگ ایران (ایران مال) که بانک آینده آن را برای فروش گذاشته بود از سوی بانک مرکزی مورد پذیرش قرار نگرفت.
ایران مال را باید مهمترین سرمایهگذاری در صنعت گردشگری ایران قلمداد کرد که دستکم ۸۵ هزار میلیارد تومان قیمتگذاری شده و میتواند در راستای توسعه صنعت گردشگری ایران نیز در آینده نقش آفرینی کند.
اما به راستی برای چنین حجم از سرمایهگذاری که بسیاری از غرفههای آن هنوز خالی از کسب و کار است چه تدبیری میتوان اندیشید؟
آیا صرفا باید به ارزش زمین و ملک که بر اثر تورم هر زمان نجومیتر می شود دلخوش بود یا این که ارزش واقعی خلق کرد و کسب وکار درست و حسابی متناسب با حجم سرمایهگذاری را سامان داد؟ سیاستگذاریها در یکی دو سال اخیر از ورود برندهای خارجی جلوگیری کرده است. برندهای معتبر از پوشاک و لوازم خانگی تا خودرو از بازار ایران رخت بربستند و امکان حضور نیافتند. حالا با اجرای سیاستهایی چون اقتصاد مقاومتی و یا تقویت تولید در داخل بعید است سیاستهای چندسال اخیر به حالت سابق برگردد که اگر چنین باشد دوباره نوعی بیتدبیری آشکار را در نظام مدیریتی با باز شدن شیر نفت به نمایش میگذارد.
هرچند فلسفه وجودی مرکز بزرگی چون ایران مال اساسا این بوده که کانونی برای عرضه چنین کالاهایی باشد اما مدیران و سرمایهگذاران ایران مال به تدریج به این واقعیت خواهند رسید که راهبرد تازه ای برای سودآوری این حجم از سرمایهگذاری در دوران پساکرونا و پساتحریم در پیش بگیرند.
تصمیم معقول این است که در آینده صرفا به واردات برند اکتفا نشود و مراکزی چون بازار بزرگ ایران کانون فروش محصولات با سرمایهگذاری مشترک از سوی برندهای معتبر و تولیدکنندگان داخلی باشند.
نباید اجازه داد تجربه خام فروشی در نفت و معدن در عرضه خدمات و تولید تکرار شود. ضمن اینکه تجربه تلخ خودروسازی هم نوعی تفریط بود که بدون توجه به فناوری و مدیریت صرفا بازار تشنه داخلی سود آن را تضمین میکرد.
بسترسازی برای توسعه فعالیتهای لجستیکی، زمینهسازی برای سرمایهگذاری مشترک است، ایران مال و دهها مرکز تجاری دیگر در زنجیره تامین یک خرد جمعی است که میتوانند اشتغالزایی گستردهای را ایجاد کنند. این بازار به سبب همجواری با قطبهای لجستیکی مانند فرودگاه پیام و شهر فرودگاهی می تواند کانون تازهای برای توسعه توامان گردشگری و تجارت باشد.