صنعت حمل و نقل آنلاین: یارانه چیست؟ یارانه یا سوبسید بهطور ساده مجموع کمک مالی کشور و دولت به برخی صنایع است تا قیمت محصول یا خدماتی که آنها ارایه میدهند پایینتر از حدی باشد که بدون کمک مالی میرسد. یارانه یا همان سوبسید به میزانهای مختلفی برای مردم یا صنایع معین و پرداخت میشود. یارانه در کل، اعطای کمک مالی به یک کالا یا خدمت برای افزایش رفاه عمومی جامعه و رونق تولید داخلی است. یارانه نوعی مالیات منفی محسوب میشود که در رده مالیاتها در بودجه دولتی لحاظ میشود. به این دلیل یارانه را مالیات منفی به حساب میآورند که این مالیات از طرف دولتها به صنعتها، شرکتها و مردم، پرداخت میشود، نه دریافت. پرداخت یارانه از دیدگاه دولتها به علت اهداف: اقتصادی، توسعهای، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی انجام میشود. این اهداف میتواند در پرداخت یارانه به مصرفکننده، تولیدکننده، ادارات خدماتی، صادرکننده یا واردکننده تحقق یابد. در ایران نیز یارانه به انحای مختلفی به مردم و صنایع پرداخت میشود که یکی از این انواع آن یارانه سوخت بود که کارشناسان و متخصصان بر این باور هستند که این یارانه کار اشتباهی بوده و نباید به سوخت یارانه تعلق بگیرد و دولت باید این یارانه را در کالاهای اساسی و ضروری به مردم پرداخت کند و درآمد حاصل از حذف یارانه سوخت باید در سیستم حملونقل عمومی هزینه شود تا همه مردم به ویژه قشر ضعیف جامعه از این درآمدها بهرهمند شوند. با توجه به حذف یارانه سوخت طی روزهای اخیر و لزوم هزینه درآمد حاصل از افزایش قیمت بنزین در سیستم حملونقل عمومی با دکتر مهرداد تقیزاده دبیر انجمن صنفی شرکتهای حملونقل ریلی و خدمات وابسته گفتوگویی کردهایم و نظرات ایشان را در اینباره جویا شدهایم که در پی میآید.
گران شدن نرخ سوخت در روزهای اخیر، موافقان و مخالفان جدی در پی داشته است. این گرانی تا چه حد میتواند با منطق اقتصادی فعلی و شرایط معیشتی روز جامعه هماهنگ باشد؟
اینکه در این شرایط و با این وضعیت و بدون اطلاعرسانی قبلی و کافی مردم را غافلگیر کردند، شکی در آن نیست که کار درستی نبود، اما بحث یارانه سوخت و اینکه به سوخت یارانه باید تعلق بگیرد یا نه بیشتر، در این زمینه کارشناسان و متخصصان روی این موضوع اتفاق نظر دارند که نباید به سوخت یارانه تعلق بگیرد. یارانه به معنی کمک مالی به مردم نیست و باید به معنی آن توجه کنیم. یارانه به معنای این است که بخشی از هزینه کالا یا خدمات را دولت میپردازد تا مردم تشویق شوند از آن کالا یا خدمات بیشتر استفاده کنند. برای مثال اگر روی گوشت یارانه داده شود، مردم به استفاده بیشتر تشویق میشوند که برای سلامتیشان لازم و مفید است. بنابراین به کالایی مثل بنزین که آلایندگی ایجاد میکند و به مردم هم توصیه میشود که کمتر مصرف کنند نباید یارانه تعلق بگیرد. به نظر کارشناسان نباید به کالاهای اینچنینی یارانه داد. به همین دلیل تصمیم بر این بود که قیمت سوخت هر سال 10درصد افزایش یابد اما مشکلی که پیش آمد این بود که سالی 10درصد افزایش را اعمال نکردند و در شرایطی که مردم تحت فشارهای اقتصادی هستند به یکباره این کار را کردند. در کشورهای دیگر هم تا جاییکه امکان دارد روی سوخت یارانه پرداخت نمیکنند اما در این برهه این طرح به قدری بد اجرا شد که جای دفاع ندارد.
بهعنوان بخش حملونقل، نظر ما این است که وقتی یارانهای از یک بخش حملونقل حذف میشود، باید در بخشهای دیگر حملونقل مورد استفاده قرار گیرد و از این طریق به مردم برگردانده شود. اگر درآمد حاصل از حذف یارانه بنزین را به حملونقل عمومی بدهند و کمبودهای ناوگان عمومی را در شهرها برطرف کنند و با عدد و رقم و بهطور شفاف به مردم اطلاعرسانی کنند که همه این درآمد در بخش حملونقل عمومی مصرف شده است و با توجه به اینکه مصرفکننده نهایی هم در بخش حملونقل عمومی خود مردم هستند، وقتی آثار این کار را ببینند مسلما شاهد نارضایتی نخواهیم بود. معتقدیم تفاوت قیمت سوخت باید به حملونقل عمومی داده شود. اگر این کار انجام نشود، قیمت بنزین را افزایش دادهایم بدون اینکه به حملونقل عمومی کمکی شده باشد. وقتی کسی بخواهد سفر درونشهری داشته باشد میبیند با خودروی شخصی که صرف نمیکند، ظرفیت مترو و اتوبوس هم که افزایش نداشته است پس از خودش میپرسد این مابهالتفاوت قیمت سوخت کجا رفته است. یا در مسافرتهای برونشهری با توجه به هزینه بالای واگنهای مسافری بخش خصوصی تمایلی به سرمایهگذاری در این بخش ندارد و دولت میتواند بخشی از درآمد حاصل از افزایش نرخ سوخت را به شرکتهای ریلی کمک کند تا این شرکتها ناوگان مسافری ریلی را تجهیز کنند و از تردد خودروهای شهری در جادهها کاسته شود. طبق مطالعات جهانی اگر این اتفاق نیفتد و این درآمد در بخش حملونقل عمومی سرمایهگذاری نشود، شاهد این خواهیم بود که بعد از مدتی میزان مصرف بنزین به حالت قبل برخواهد گشت و مردم ترجیح خواهند داد هزینه بیشتری صرف کنند تا به کارهایشان برسند.
بهنظر کارشناسان مقایسه قیمت بنزین با نرخ آن در کشورهای پیشرفته و حتی کشورهای حاشیه خلیجفارس یک قیاس معالفارق است. زیرا قیمت سوخت در آن کشورها با میزان دستمزدها ارتباط مستقیم دارد ولی در کشور ما چنین ارتباطی وجود ندارد و دستمزدهای قشر وسیعی از جامعه زیر خط فقر است. در چنین شرایطی افزایش قیمت بنزین چگونه منطقی به نظر میرسد؟
هر کاری را باید با کاربردهایی که دارد باید مقایسه کرد. اگر قرار است سلامت جامعه را بررسی کنیم، باید تغذیه، ورزش و چیزهای مربوط به آن بخش را مقایسه کنیم. بنزین از آن دست مقولاتی است که آثار و تبعاتی روی آلودگی هوا، تصادفات و… میگذارد و هر چه ترددهای جادهایمان کمتر شود تعداد حادثههایی که اتفاق میافتد کمتر خواهد بود در نتیجه تعداد تصادفات و کشتههایمان کمتر خواهد بود. بر طبق مطالعات جهانی که انجام شده است باید سیستمهای حملونقل عمومی گسترش یابند تا مردم با حملونقل عمومی سفر کنند. حتی در زمینه حمل بار هم در دنیا این مطرح است که حمل بار در مسافتهای طولانی توسط قطار انجام شود و از کامیون در مسافتهای کوتاه استفاده شود. اگر در کشور ما هم این مطالعات اجرایی دیگر شاهد تردد این همه کامیون و تریلی در جادهها نخواهیم بود و از آن طرف چون در مسافتهای کوتاه فعالیت میکنند به درآمدهایشان نیز لطمه نخواهد خورد، زیرا میتوانند دفعات بیشتری بار جابهجا کنند یا بار را به قطارها برسانند و حملونقل ترکیبی اتفاق بیفتد.
طبق مطالعات جهانی نمودارهایی وجود دارد که نشان میدهد افزایش قیمت سوخت با کاهش تصادفات و کشتههای جادهای ارتباط مستقیم دارد و در کشورهایی که قیمت سوخت بالاست و حملونقل عمومی خوبی دارند، تعداد تصادفها و کشتهها به ازای هر یکصدهزار نفر جمعیت کمتر و در کشورهایی مثل ایران که قیمت سوخت پایین است، تعداد تصادفها و کشتهها بالا است. منحنی دیگری وجود دارد که نشان میدهد کشورهایی که حملونقل عمومی خوبی دارند و مردم این کشورها در سفرهای برونشهری و درونشهری از حملونقل عمومی بیشتر استفاده میکنند، تعداد تصادفها و کشتههایشان کمتر است. این امکان باید فراهم شود که در کنار افزایش قیمت سوخت، حملونقل عمومی نیز افزایش یابد. در مورد مقایسه دستمزد با نرخ سوخت هم این را بگویم که چرا نباید یارانه را روی کالای دیگری مثل برنج، گوشت یا مرغ به مردم بدهند و اگر درآمد مردم پایین است و نیاز به حمایت دارند، نباید این حمایت با دادن یارانه به سوخت باشد و در کالاهایی که نیاز دارند و برای زندگی و سلامتیشان مهم است باید این یارانه پرداخت شود.
گفته میشود یکی از دلایل عدمدستیابی بخش ریلی به سهم واقعی خود در حمل بار و مسافر، ارزان بودن سوخت است. با گران شدن سوخت، بخش ریلی تا چه حد به دستیابی به سهم خود نزدیک شده است؟ آن هم در حالیکه قیمت سوخت گازوئیل که مورد مصرف کامیونها و اتوبوسهای مسافربری است، هیچگونه تغییری نکرده است!
رقیب ریل در حملونقل برونشهری اتوبوس نیست و خودروهای شخصی هستند. متاسفانه در 10سال گذشته حدود 100میلیون نفر از مسافران اتوبوس کاسته شده است و این تعداد به سمت استفاده از خودروی شخصی تمایل پیدا کردهاند. انتظار ما این است که این افزایش نرخ بنزین روی تعداد مسافران قطار اثر داشته باشد اما هنوز آمار دقیقی در دست نداریم. با توجه به اینکه در این سالها تعداد مسافران قطار پیدا نکرده است و در حتی در بعضی از مسیرها با کاهش روبهرو بودهایم، ظرفیت ریل را پایین آوردهایم و بخش خصوصی هم انگیزهای برای کار روی ریل نداشت و این کار زمانبر است تا دوباره شرکتها ظرفیتهای ریلی را افزایش دهند که آن هم بستگی دارد به اینکه چقدر مردم به استفاده از سیستم ریلی تمایل نشان بدهند.
آیا انجمنهای مختلف ریلی اعم از حملونقل و مهندسی و غیره در موارد حساس تصمیمگیریهای دولت نظیر افزایش قیمت سوخت مورد مشورت قرار میگیرند و به نظرات کارشناسی آنان اهمیت داده میشود؟
در ارتباط با انجمنهای دیگر اطلاعی ندارم که چقدر از آنها نظرخواهی کارشناسی شده است اما بین کارشناسان این همیشه مطرح بوده است که چرا در این سالها قیمت سوخت را ثابت نگه داشتهاند و طبق برنامه هر سال 10درصد را اعمال نکردند. در مجامع تخصصی هم تا به الان ندیدهام که کسی با اصل قضیه مشکل و اینکه باید بهتدریج قیمت سوخت افزایش پیدا میکرد، داشته باشند ولی با این نوع اجرا و شوکی که به مردم وارد شد مخالف بودند.
در بسیاری از کشورها، نهادهای صنفی در برنامهریزیهای دولت تصمیمساز هستند، آیا در کشور ما نیز انجمنها از چنین جایگاهی برخوردارند؟
در کشورهای پیشرفته و در همه حوزهها به نظرات کارشناسی تشکلها خیلی اهمیت داده میشود، چون معتقد هستند تشکل نماینده دهها و صدها صنفی است که در آن زمینه فعالیت میکنند و با مشکلات و معضلات آن صنف آشنا هستند و کسی بهتر از این تشکلها به مسائل آگاه نیست و وقتی بخواهند تصمیمی بگیرند حتما با نظر تشکلها این تصمیم گرفته میشود. انجمن ریلی در حوزه فعالیتاش با وزارت راه و راهآهن که نهاد تصمیمگیر است تعاملات بسیار خوبی دارد و کمیتههای مشترکی بهویژه از پنج، شش ماه پیش تشکیل دادهایم که در زمینه حمل بار و مسافر کارهایی که باید انجام شود در این کمیتههای مشترک بررسی میشود و بعد از جمعبندی ابلاغ میشود. البته جا دارد سطح هماهنگیها بیشتر از این باشد و باید مثل کشورهای پیشرفته که تقریبا همه کارها با هماهنگی تشکلها انجام میشود در ایران نیز این کار صورت گیرد و با راهآهن به این توافق دست یافتهایم که هر کاری که قرار است انجام یا تصمیمی گرفته شود با هماهنگی انجمنها باشد. حتی مدیرعامل راهآهن اعلام کردند در تصمیمهای مهمی که گرفته میشود حتما باید نماینده انجمن صنفی را برای شرکت در هیات مدیره راهآهن دعوت کنیم تا با حضور نمایده انجمن تصمیمها گرفته شود که اگر این اتفاق بیفتد اقدام خیلی خوبی خواهد بود. اگر این هماهنگیها نباشد میبینیم که دستوری ابلاغ میشود و باعث کاهش درآمدهای شرکتها و دولت شده و در نهایت اقتصاد ملی لطمه میخورد.
به دلیل ارزان بودن سوخت قاچاق آن رواج دارد، اما همچنان با گران کردن بنزین از حجم قاچاق آن کاسته نشده است زیرا همچنان قیمت بنزین ایران در کشورهای همسایه ارزان است پس میتوان گفت دلیل گرانی بنزین برای جلوگیری از قاچاق آن نبود و این فقط بهانه است. ضمن اینکه طبق گفته معاون وزیر بهداشت میشد با افزایش 10درصد مالیات بر سیگار درآمد 20هزار میلیارد تومانی نصیب دولت کرد. به نظر شما چرا دولت این کار را انجام نداد؟
بنده از میزان قاچاق بنزین و اینکه آیا تغییری در میزان قاچاق آن صورت گرفته یا نه خبر ندارم اما با استدلالی که در مورد یارانه گفتم یک از کارهایی که میشود انجام داد مالیات بر کالاهای مضر است ولی منافاتی با افزایش نرخ سوخت ندارد. سیستم حملونقل درونشهری و برونشهری در کل کشور به حدی ضعیف است که باید برای شهرهای کوچک مینیبوش، ون و تاکسی اختصاص بدهیم و در شهرهای بزرگ باید خطوط تندرو و مترو را گسترش دهیم و باید در این حوزه سرمایهگذاری سنگینی انجام دهیم. مهم این است که محل مصرف این درآمدها باید جای درستی باشد و اگر درست هدفگذاری نشود خواهیم دید که هم مردم ناراضی خواهند بود و هم اینکه سیستم درست حملونقل نخواهیم داشت.