صنعت حمل و نقل آنلاین: صنعت حمل و نقل دریایی، بزرگترین صنعت بین المللی در جهان است و هم اکنون بیش از 2.5 میلیون نفر در این صنعت مشغول به کارند. رکود در بازارهای جهانی، وجود مازاد ظرفیت و افزایش قیمت سوخت از مهمترين چالشهاي امروز صنعت حمل و نقل دریایی است که در سال های اخیر موجب افت شدید نرخها در مسیرهای اصلی، به ویژه آسیا و اروپا شده است. موضوع حمل ونقل دريايي به دلیل تاثیرگذاری آن بر قیمت تمام شده کالا در کشورهای در حال توسعه جایگاه ویژه یافته و توجه به آن در عرصه فعلی تجارت آزاد و محیط کاملاً رقابتی موجود در میان صاحبان صنایع و مواد اولیه، نقشی حیاتی دارد. در چنین شرایطی اعمال خواسته یا ناخواسته هرگونه وقفه یا ایجاد هزینههای غیرضروری در چرخه حمل ونقل دریایی کالا میتواند منجر به حذف بسیاری از فعالان در بخش واردات و صادرات شود به گونه ای که دیگر قادر به حفظ حاشیه درآمدها نخواهند بود و از چرخه فعالیت خارج خواهند شد. به سخن دیگر، هر چند فعالان این بخش ازحمل ونقل کشور در دل چالشها و مشکلات متعدد در سامان دادن به نظام حمل و نقل دریایی نقش آفرین هستند و حیات و معیشت خود و کشور را درساحل و آب میجویند، اما خود نیز پا در آب هستند و اتکا به جایی ندارند و آنگونه که باید، حمایتهای لازم از آنان صورت نمیگیرد. دلایل این وضعیت و نیز نقش انجمن کشتیرانی و خدمات وابسته در برخورد با این مشکلات را با”مسعود پل مه”، دبیر این انجمن که درعین حال ریاست فدراسیون حمل و نقل و لجستیک ایران را نیز بر عهده دارد در میان گذاشتیم:
ابتدا بفرمائید نقش انجمنها را به عنوان نهادهای مدنی حمل ونقل درتعامل با وزارت راه و شهرسازی و پیشبرد امور صنفی چگونه ارزیابی میکنید؟
در دولت دوازدهم، تغییرات مثبتی را در رویکرد و مواجههی وزارت راه و شهرسازی با بخش خصوصی شاهد بودهایم. طی یک سال گذشته و با راهاندازی معاونت حمل ونقل، وزن قابل توجهی به انجمنهای صنفی و بخش خصوصی داده شده است. خوشبختانه در حوزه ترانزیت، به ویژه در ترانزیت سیگار، شورایعالی هماهنگی ترابری ورود محکم و جدی داشت و به وظایف قانونی خود به صورت کامل عمل کرد. این موضوع بسیار مهم و درخور تقدیر است و بارقه امیدی در احیاء ترانزیت تلقی میشود. امیدواریم این روند در آینده نیز تداوم داشته باشد. مبحث بارنامه سراسری نیز یکی از نقاط مغفول مانده صنعت حمل و نقل کشور است. اگر به این مسئله توجه شایسته شود، شاهد کاهش زمان حمل و هزینه مبادلات کالا خواهیم بود. بارها این تقاضا را به اشکال مختلف از گمرک، وزارت اقتصاد و دارایی و سایر نهادهای مرتبط مطرح کردهایم اما آنها این خواسته را معطوف به ترانزیت داخلی میکنند. این درحالی است که ترانزیت داخلی دردی از این روندی که به آن نیاز مبرم داریم، دوا نمیکند.
انجمن شما در فرایند حمل و نقل دریائی و عملیات بندری چه نقشی را ایفا میکند؟
انجمن، 65 سال قدمت و بالغ بر 270 عضو در حوزههای فعالیتی خدمات دریایی و بندری دارد که اگر یک درصد را برای جلوگیری از خطا در نظر بگیریم، 99 درصد فعالیتهای تجارت بینالمللی کشور که در حوزه دریا و بندر صورت میگیرد، حاصل مدیریت و اجرای اعضاء انجمن هستند. خدماتی که انجمن در حوزه صنفی، تخصصی و کسب و کار ارائه میدهد، بسیار گسترده است. انجمن در ابتدا به مدیریت و ساماندهی حوزه کسب و کار دریا و بندر و از سوی دیگر، به خدماتی که موجب توانمندسازی فعالیتهای اعضاء میشود، توجه ویژهای دارد. یکی از فعالیتهای انجمن کشتیرانی و خدمات وابسته، موضوع مشاورههای حقوقی است. در این زمینه، مرکز داوری و حل اختلاف را دایر کردهایم که اعضاء با شرط داوری انجمن، تفاهمنامه کاری و قراردادهای تجاری را امضا میکنند و در صورت بروز اختلاف یا نیاز به مداخله برای تفسیر از مفاد کاری، انجمن داوری اختلافات احتمالی را متقبل میشود و رای میدهد. اخیراً نیز موفق شدیم که مجوز تأسیس اولین شعبهی شورای حل اختلاف تخصصی در حوزهی بندر و دریا را از قوه قضاییه کسب کنیم که این اقدام را گامی در راستای تأسیس دادگاه و شعبات مستقل دریایی تلقی میکنیم. در همین راستا، در حوزه امور مالیاتی و تأمین اجتماعی، خدمات مشاوره رایگان را داریم که درصورت بروز مشکلاتی بین اعضاء و سازمانهای موصوف، حمایتهای معنوی و قانونی از سوی انجمن صورت میگیرد.
ترکیب اعضاء انجمن از نظر دولتی و بخش خصوصی چگونه است؟ و با چه مشکلاتی رو در رو هستند؟
در حوزهی دریا و بندر، بیشتر شرکتهای عضو، خصوصی تلقی میشوند ولی همچنان اعضائی هم داریم که اصطلاحاً خصولتی (نیمه دولتی و نیمه خصوصی) یا وابسته نام دارند (یعنی وابسته به شرکت بازنشستگی برخی از سازمان ها و یا ….. هستند). مشکلات را میتوانیم از لحاظ زمانی به دو مقطع قبل از توافق برجام و بعد از توافق برجام تقسیم کنیم. در گذشته و در دوران تحریم، بسیاری از خطوط کشتیرانی دنیا، علاوه بر اینکه سرویسهای کشتیرانی خود را به ایران قطع کرده بودند، امکان و اجازه انتقال کالا توسط کانتینرهایی که تحت تملک آنها و به نام آنها بود را نیز از ما سلب کردند. در نتیجه، هیچ کدام از خطوط کشتیرانی خارجی که به مفهوم یک کریر دریایی بین المللی تلقی میشدند، خدمات انتقال کالا به ایران را تدارک نمیدیدند. این شرکتهای ایرانی بودند که با تمهیداتی برای انتقال کالا و در واقع دور زدن تحریم ها فعالیتهایی انجام دادند که بعضاً منتهی به بلک لیست شدن اعضای ما شد. در نتیجه، به استثناء عملکرد کشتیرانی جمهوری اسلامی که بخشی از واردات و صادرات را مدیریت میکرد، یکی دیگر از شیوههای متداولی که کالا را به کشور منتقل میکرد، انتقال کالا به کشور ثالث بود. به طور مثال، امکان انتقال کالا از استرالیا به ایران میسر نبود و به همین دلیل کالا ابتدا به عمان میرفت و تخلیه میشد و صادرات همان کالا به ایران توسط شناورهای کوچک صورت میگرفت. اولین اتفاقی که در این رهگذر صورت میگرفت این بود که هزینهی تمام شدهی کالای ما افزایش پیدا میکرد. به گونهای که ما در دوران تحریم تا حدود 7 هزار دلار کرایه برای حمل کانتینر پرداخت میکردیم که بسته به نوع و سایز کانتینر و شرایط حملی که به وجود میآمد، هزینهها تغییر میکرد و البته در مقطعی این رقم افزایش یافت. در یک مقطع زمانی به دلیل سوء مدیریت و سوء استفاده از تنگناهای عملیاتی دریافت کانتینر خالی از مبداء چین مستلزم پرداخت مبالغی تا دو هزار و 500 دلار شد.
یکی دیگر از موضوعاتی که برای ما ایجاد چالش میکرد، به ویژه برای کشتیهایی که پرچم جمهوری اسلامی ایران را داشتند، سلب ارائه پوششهای بیمهای توسط پی.اند.آی کلابهای بینالمللی بود. از شروط و ضوابط مشخص و ضروری یک کشتی برای دریانوردی، ابتیاع پوششهای بیمهای معتبر است. وقتی یک شناور فاقد این مزیت باشد، بندر مبدأ یا مقصد، اجازه حرکت یا ورود کشتی را نمیدهد. در مقطعی ما با عدم ارائه این خدمت مواجه شدیم. در این موقعیت، شرکتهای کشتیرانی ایران از حرکت باز ایستادند، صرف نظر از اینکه برخی از بنادر اساساً اجازه تردد شناورها با پرچم ایران را نمیدادند.
لغو تحریمها، چه کمکی به توسعه و بهبود وضعیت حمل و نقل دریایی ما کرد؟
خوشبختانه بعد از لغو تحریمها، موضوع کشتیرانی 180درجه تغییر کرد و اولین گشایش اقتصادی متوجه دریا شد به گونهای که تمام خطوط کشتیرانی مشتاقانه و پیشتازانه سرویسهای خود را با ایران برقرار کردند.
در نتیجه، با توجه به این موضوع که پی.اند.آی کلابها، محدودیتها و تحریمهایی را که متوجه ناوگان ایرانی بود را برطرف کردند و با فعالیت مجدد خطوط کشتیرانیهای خارجی نرخ حمل به شدت کاهش پیدا کرد تا جایی که 7 هزار دلار به 600 دلار کاهش یافت و هم اکنون در حوزه حمل و نقل دریایی، دیگر از کشور ثالث استفاده نمیکنیم. حوزه دریایی ما برای اینکه بتواند اقتدار خود و پرچم جمهوری اسلامی را در دریا حفظ کند باید بتواند از مزیتهای رقابتی بهرهمند شود، افق و چشمانداز را از بنادر ایران به بنادر بینالمللی معطوف کند و به نوسازی ناوگان بپردازد. برای این نوسازی باید تامین مالی شود. اما سیستم بانکی کشور به دلایل مدیریتی، این امکان را ندارد. بانکهای ما در واقع بنگاهدار هستند تا مجموعههای مالی حمایتگر.
اساساً سیستم بانکی ایران، با قوانین و ساز و کارهای موجود، آیا توانایی آن را دارد که در عرصهی حمل و نقل ورود پیدا کند؟
سیستم بانکی ما به دلیل عدم شناخت صحیح از حوزهی دریا و همچنین عدم ثبات نرخ سود، شرایط نامطلوب تضامنی در مواجه با رویکرد بین المللی، از تامین مالی بخش دریایی سرباز میزند، یا در نهایت ضوابطی را برای تامین مالی لحاظ میکند که این ضوابط فاقد توجیه اقتصادی و تامین مالی از داخل است. حوزهی کسب و کار دریا در ایران جزو بخش خدمات و بازرگانی محسوب میشود که این بخش بالاترین رقم سود و بهره تسهیلات بانکی را به خود اختصاص میدهد. اگر سود 26 درصدی را برای ساخت یک کشتی در نظر بگیریم (که البته سود تسهیلات آن بالاتر است)، با فرمولهایی که برای کارمزد و سایر هزینهها در نظر میگیرند، این عدد به 37 درصد میرسد. نٌرم سود بینالمللی برای خرید یا ساخت کشتی، حداکثر یک به اضافه لایبر است. لایبر را معمولا 45/1 % درنظر میگیرند که در بدترین شرایط به دو درصد میرسد. در ایران برای ساخت کشتی، شرکت خصوصی باید20 تا 40 درصد ارزش تمام شده کالا را به عنوان آورده داشته باشد. درصورتی که نٌرم بینالمللی 5 درصد است که آن 5 درصد هم به شیوههای مختلف تأمین مالی میشود. در واقع بعد از تعیین صلاحیت مالی، فنی و مدیریتی، اگر شخص حقوقی یا حقیقی بخواهد در حوزهی دریا ورود پیدا کند، وجهی از آن فرد در چرخه کار دریافت نمیشود.
به نظر شما، آیا تأمین مالی باید از کشورهای دیگر صورت بگیرد و کشتی سازی در داخل انجام شود؟
مطمئناً هیچوقت چنین پیشنهادی را نمیدهم، زیرا مشکلات محدود به تأمین مالی نیست! کشتیسازی ما در داخل با مشکلاتی مواجه است. اگر قرار باشد به صورت تجاری به موضوع کشتیرانی و کشتیسازی نگاه کنیم، صنایع کشتیسازی ما مشکلات عدیدهای دارد و تا آنها رفع نشود بعید میدانم نتیجه مطلوبی در پی داشته باشد. زمانی که کارخانه کشتیسازی، مواد اولیهی ساخت یک یا چند کشتی را در اختیار نداشته باشد، مجبور میشود بعد از دریافت سفارش، اقدام به تأمین آن کند. بخشی از این مواد میبایست براساس سفارش ساخت یک کشتی معین ساخته شود و بخشی دیگر مشترک است. به این ترتیب که اگر قرار باشد یک کشتی با یک مشخصهی خاص در کشور ساخته شود باید موتور، گیربکس، ژنراتور و … برای همان کشتی خاص ساخته شود. بعضاً یک سال طول میکشد که یک قطعه آماده شود. حال اگر کشتیساز توان مالی لازم نداشته باشد تا مواد اولیه مشتمل بر ورق، الکترود و سایر اقلام فلزی ساخت را تأمین کند، معطل وام بانکی خواهد بود. به همین خاطر ساخت یک کشتی که 9 تا 15 ماه طول میکشد، در ایران 10 سال طول میکشد.
بر این اساس نمیتوانیم کشتیسازی داخلی داشته باشیم؟
من نمیگویم که نباید کشتیسازی داخلی داشته باشیم، بلکه برای تحقق کشتی سازی باید پیش نیازهایی را آماده کرد. خوشبختانه از لحاظ فنی، مهندسی و منابع انسانی کمبودی وجود ندارد. کارخانهها نیروهای توانمند و تجهیزات ساخت را در اختیار دارند ولی در حوزهی تأمین مالی و مدیریت واحد هنوز ضعیف هستیم. کشتیسازیهایی که میتوانند در ایران کشتیهایی با سایز بزرگ بسازند، کارخانههای دولتیاند. مفهوم دولتی این است که هرگونه توافق و تعهد، فاقد ضمانت اجراست. زمانی که مدیر یک کارخانه در برابر کاری که انجام میدهد مسئولیت و ضمانت اجرایی نداشته و پاسخگو نباشد و در قبال امضایی که میکند، مسئولیت حقوقی و کیفری نداشته باشد و به راحتی با صدور یک نامه تغییر سمت میدهد، کشتی که باید طی دو سال ساخته شود، ظرف 10 سال ساخته میشود. اگر تمام خانههای این پازل را به گونهای تأمین کنیم که بانک، مدیریت صنعتی، بازرگانی و منابع انسانی در کنار کشتیساز باشند و عوامل بازدارنده مانند تعرفههای گمرکی، تأمین اجتماعی، مالیات، دیگر مخل و مانع نباشند، آن زمان این موقعیت وجود دارد که ظرف مدت کوتاه، یک کشتی با المانهای اقتصادی موفق و پویا ساخته و وارد بازار شود.
آیا کشورهای دیگر نیز حق پرچم را دارند؟
در کشورهای دیگر، حق پرچم با این مفهوم که ما از آن یاد میکنیم وجود ندارد. ولی در رویکرد حمایتی از تولید و اقتصاد در هر کشوری شرایط خاصی وجود دارد که در یک مقطع زمانی از این ابزار استفاده میکنند. در سال 73 این قانون تصویب شد، شرایط و اقتضائات سیاسی و اقتصادی آن زمان ایجاب میکرد که این قانون وضع شود. ولی در حال حاضر، ادامه این روند، ضد رقابتی و تنها موجب افزایش قیمت تمام شده کالاهای مصرفی و تولیدی است و در واقع منتهی به افزایش تورم میشود. این موضوع با شعارهای دولت دوازدهم مبنی بر شفافسازی اقتصاد، ایجاد رقابت سالم، رعایت حقوق شهروندی و … مغایرت دارد. امیدواریم که توجه ویژهای به این مطلب بشود. در عین حال حمایت از ناوگان ایرانی ضروری ولی الزاماً نباید به این شیوه صورت پذیرد. مشابهات متعدد بینالمللی داریم که با الگوبرداری صحیح و بومیسازی آن میتوان هم اقتصاد ملی را حمایت کرد و حمل ناوگان تحت پرچم جمهوری اسلامی را تقویت و توانمند کرد. متأسفانه این عوارض با عنوان حمایت از ناوگان ایرانی و یا ملی اخذ میشود در حالیکه تا امروز هیچ یک از دولتها سندی دال بر تخصیص ریالی از این وجوه به ناوگان تحت پرچم کشور ارائه ندادهاند. ما اعتقاد داریم حتی اگر اخذ این هزینه واقعاً از منظر حمایتی است (که نیست)، نباید به بهای حمایت از یک جزء تجاری، کل اقتصاد ملی را اعم از مصرف و تولید جریمه کرد. ما میتوانیم با تغییر مکانیزم اجرایی و با دید جامعنگری، تمام ارکان را در یک سبد حمایتی مورد توجه قرار دهیم و به قولی این فرمول برد برد تدوین شود.