صنعت حمل و نقل آنلاین: عبدالناصر میرچی از مدیران پیشکسوت گردشگری کشور و مدیرکل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان البرز، در ضرورت حمایت از توسعه گردشگری، میراث فرهنگی و صنایع دستی در گفتگو با “توسعه پایدار گردشگری” به بیان نظرات و تجربیات خود در حوزه گردشگری میپردازد و چنین میگوید:
سالهاست اعتقادی را دنبال میکنم که تبلور این اعتقاد حدود سه سال پیش در نشست معاونین گردشگری کشور در سنندج به صورت بداهه نمود پیدا کرد که کل مانیفست، موضوعیت، فلسفه، نقش، هویت و همه آثار مترتب بر گردشگری را میشود در این بیت پیدا کرد:
پشت هر بنبست کشور گر دری است آن در مشکل گشا گردشگری است
به اعتقاد میرچی شرح و تفسیر این تک بیت، اول از همه نشان میدهد که کشور ما با بنبست مواجه است. قطعاً هر جامعه ای در مسیر رشد و کمال خود گاهی با بنبستهایی مواجه میشود. متأسفانه دلایل متعددی بعد از سالهای انقلاب به ویژه سال های جنگ تحمیلی، شکلگیری فضاهای دو قطبی و چند قطبی، تخریب دولتها توسط یکدیگر و زمانی که مسوولان ما صرف بگومگو میکنند، سرعت رفع مشکلات را به شدت کاهش داده و نمیگذارد مسایل بین بخشی در فضای مفاهمه و همدلی حل و فصل شوند. آن چه که در کشور اتفاق میافتد دیالوگ نیست، مونولوگ است. تا مدتی پیش که به هیچ وجه واژه دیالوگ را نمیشناختیم، هر چه بود مونولوگ بود. بعد از آن که خواستیم کمی دموکراسی را تمرین کنیم، واژههایی نظیر هماندیشی، گفتمان و اتاق فکر به میان آمد؛ اما آن چه در کشور ما به عینه در حال وقوع است به ویژه بین مسوولان مملکت، همان مونولوگی است که در شکل همنشینی ظهور میکند. بنابراین همیشه یکی از بنبستهای مد نظر، ناتوانی در تعاملات و درگیریهای جناحی و سیاسی بوده است. حتی بنبستهای تعاملاتی و ناشی از اختلاف آراء در سطح جهانی نیز بسیار شایع است. پیدایش گروههای فاشیستی، جبهه النصرت، داعش و … که فقط بوی خاک و خون میدهند، از جمله مصادیق بنبستهای تعاملاتی هستند. قدرتهای جهانی هم نتوانستهاند به کمک حل این مناقشات بیایند. در مواردی ائتلافهایی وجود داشته اما پایدار نبوده و مجدداً تبدیل به اختلاف شده است. در این بیت به جای “کشور” میتوان “دنیا” را گنجاند و به عینه دید که صنعت گردشگری حتی در سطح جهانی هم میتواند نزدیک کننده دلها و حلّال بسیاری از مشکلات باشد.
وقتی میگویم گردشگری بنبست شکن است، میتوانم از آن دفاع کنم
مواهب گردشگری: کمک به صلح جهانی، تحکیم امنیت ملی، تقریب و همبستگی داخلی، ایجاد نشاط و انبساط روحی شهروندان، ارزآوری و اشتغالزایی
این مقام مسوول در رابطه با آثار ملموس گردشگری با اشاره به غیرقابل جایگزین بودن گردشگری با صنایع دیگر خاطر نشان میکند: چه جایگزینی میتواند به اندازه گردشگری عملکرد داشته باشد؟ گردشگری آمیزه ای چند وجهی است. اما چرا ردپای این آمیزه در این تک بیت است؟ از آن جا که این پدیده هم به کمک صلح جهانی میآید، هم به کمک صلح و تقریب داخلی. اولین نتیجه سریع رشد گردشگری داخلی و به تبع آن آمیزش و اختلاط اقوام مختلف با هم، تحکیم امنیت ملی است. محصولی که میخواهیم از کشتزار گردشگری درو کنیم. برای مثال قرار است n میلیارد ارز وارد کشور بشود، این کاه ماجراست؛ گندم آن تحکیم و ترویج فضای صلح و دوستی و نزدیکی اقوام است. میدانیم که کشور ما یک کشور قومی است. فقط در کرج 30 قوم و خرده قوم قابل احصاء است. حال از شما سوال میکنم: آیا میتوانید با صنعت نفت یا خودرو یا بیمه یا با علوم جامعهشناسی و مردم شناسی، اقوام مختلف را با یکدیگر پیوند دهید؟
امروز در مدیریت شهریِ کشور ما کالبدی فکر میشود. شهرداران و مدیران با بدنه شهر کار دارند نه با روح آن. این همه اقوام این جا جمع شدهاند برای سازگاری بیشتر و ایجاد نشاط اجتماعی. برای نزدیکی آنها چه اقدامی انجام میشود؟ چند نمایشگاه و جشنواره اقوام برگزار میشود؟ چند هفته برای لرستان و گیلان و آذربایجان و … برگزار شده؟ حال آن که مدیریت شهری به ویژه در کشورهای پیشرفته، مدیریت روح است نه فقط کالبد. در پاریس مددکاران شهرداری، روزهای معینی در هفته با تعریف تورهایی بازنشستهها را به گردش میبرند. احساس تعهد و مسوولیت نسبت به ایجاد نشاط و انبساط روحی شهروندان این گونه نمود پیدا میکند. بنابراین وجه اقتصادی گردشگری که به افزایش درآمد و ارزآوری و اشتغالزایی میپردازد، تنها یک وجه از مزایای گردشگری است.
میرچی ضمن تأکید بر درونزا بودن هر نوع تحول، اظهار میکند: نگاه من در وهله اول به گردشگری داخلی است. در بستر مردم شناسی و روانشناسی اجتماعی، چه صنعتی و یا چه شیوهای از دانش و بینش و رفتار اجتماعی میتواند بین جامعه میزبان و جامعه میهمان، انس و رفاقت برقرار کند؟ دو قطب نخبه جامعه را از لحاظ دانشی و مذهبی مثال میزنم: عباس برزگر که امروز برای خود دهکده گردشگری تأسیس کرده، با بهره بردن از احساسات لطیف نوعدوستی، در شبی با چند توریستِ راه گم کرده مواجه میشود و از آنها پذیرایی میکند. آن شب که عباس برزگر این افراد را به خانه دعوت میکرد به دنبال کسب درآمد نبود. در این میان چه پدیدهای جز اخوت، انسانیت و معنویت گردشگری وجود داشت که او به عنوان جامعه میزبان، توریست خارجی را در خانه خود پذیرفت که باعث شد آنها در بازگشت، تجربه شیرین خود را بین دوستانشان نشر دادند تا آنها هم به ایران آمدند و اینک آن مزرعه به بزرگترین جامعه محلی تبدیل شده و از توریستها پذیرایی میکند. خبری هم در ماه گذشته شنیدیم از خلاقیتی که اخیراً به کار بسته بود و همزمان با جشن سال نو میلادی، یکی از سیاه چادرها را به احترام گردشگران مسیحی تبدیل به کلیسا کرده بود. هرچه معلم در کلاس درس بگوید و هر چه روحانی بر منبر بگوید، نمیتوان به این خوبی، دوستی و محبت را نهادینه کرد.
بنابراین تحکیم امنیت ملی، بهبود وضعیت اقتصادی، ایجاد دهها شغل، تبدیل شدن به غول صنعتی، ایجاد فضای صلح و دوستی و نشاط، کمک به صلح جهانی، کمک به تقریب و نزدیکی اقوام از مواهب گردشگری هستند و اگر بخواهیم جوانب مهم زندگی و مشکلات اساسی کشورها را هم احصاء کنیم، خارج از این موارد نخواهد بود. نشاط و دوستی، بهبود وضعیت معیشت، ایجاد شغل، امنیت که همگی با راهکار گردشگری قابل رفع هستند. حالا حق داریم بگوییم پشت هر بنبست کشور گر دری است / آن در مشکل گشا گردشگری است؟
امروز اگر گردشگری از لحاظ اقتصادی و حجم گردش پول، صنعت اول یا دوم نباشد، صنعت سوم هست. بسیاری از کشورها به همان نسبت که ما به نفت وابستهایم، به توریسم وابستهاند به نحوی که گردشگری تجویز تمام بیماریهای اقتصادی و اجتماعیشان است.
مدیرکل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری البرز با تأکید بر لزوم توجه به ابعاد و آثار گسترده گردشگری اذعان میکند: گردشگری، نه فقط فرهنگی، اقتصادی و سیاسی بلکه آمیزهای از همه ابعاد و شئون زندگی اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی است. توریسم به کمک سیاست هم میآید. توریسم در مناطقی مثل کشور ما که چه به اجبار چه به اختیار، وجوه متفاوت توریسم در آن پذیرفته شده نیست، مهم ترین منابع تغذیه گردشگری در میراث فرهنگی، صنایع دستی و سوغات نهفته است. حتی در حفظ معماری یک کشور، توریسم نقش دارد و میبینیم که برای حفظ، احیاء، معرفی و عرضه این آثار تمدنی و میراث فرهنگی، ضرورت ایفای نقش توریسم مبرهن است.
توریسم، آمیزهای از همه ابعاد زندگی اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و حتی سیاسی
میرچی بیان میکند که فضا به قدری ناروشن و وهمآلود است که هنوز در لایههایی از جامعه از توریسم، تعبیر به تروریسم میشود. هنوز این نگاه وجود دارد که اگر غریبه وارد کشور شود، به دنبال انهدام مبانی سیاسی یا آسیب به جامعه است. اکنون با پیشرفت تکنولوژی و ظهور ابزارهای پیشرفته جاسوسی، نیازی نیست که جاسوس در قالب نیروی انسانی گروههای توریستی وارد کشور شود، بلکه با ابزارهای پیشرفته و از راه دور کنترلها انجام میشود.
تحکیم واژه “صنعت” در حوزه توریسم
مدیرکل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری البرز اظهار میکند: زمانی که مدیر کل جهانگردی شدم، هنوز یاد کردن از گردشگری با عنوان “صنعت” مرسوم نبود. امروز گردشگری به عنوان یک صنعت جا افتاده، اما در آن زمان آن چه از صنعت در اذهان عمومی بود، صنعت کارخانهای دودزا بود که یک خط تولید داشت، مواد اولیه از یک طرف وارد و محصول نهایی از طرف دیگر خارج میشد. گردشگری در این تعریف نمیگنجید. در آن فضا حتی ثابت کردن این موضوع به افراد اهل علم هم دشوار بود. خدا را شکر آن قدر جهان پیشرفت کرده که امروز حتی از بیمه هم به عنوان صنعت نام میبرند. در آن زمان صنعت فقط خودروسازی، سماورسازی و مصنوعات دست انسان بود.
آن سالها که به دنبال تحکیم واژه صنعت در حوزه توریسم بودیم، با همکارانمان در پی احصاء و جستجوی آرشیوی مشاغل مرتبط با توریسم برآمدیم که با استناد به گزارشهای سازمان جهانی جهانگردی (UNWTO) و نتایج پژوهشهای دیگر، در سال 1368 به این نتیجه دست یافتیم که 150 شغل به طور مستقیم و غیرمستقیم با گردشگری مرتبط هستند. شما یک صنعت دیگر نام ببرید که 150 شغل، مستقیم و غیرمستقیم با آن ارتباط داشته باشد. برای مثال میگوییم صنعت خودرو با صنعت نفت و پتروشیمی، قطعه سازی و صنعت شیشه در ارتباط است، که مجموعه آن میشود 10 تا 15صنف… 150 شغل عدد کمی نیست. باید قدرت گردشگری را ببینیم که میتواند 150 صنف را تحت پوشش خود قرار دهد.
به زودی خطاب به دبیرکل سازمان جهانی جهانگردی دست به قلم میبرم…
از این رو قصد دارم به زودی دست به قلم ببرم و شخصا به عنوان یک کارشناس که حدود 30 سال در بخش دولتی صنعت گردشگری فعالیت میکند، مستقیم به آقای طالب الریفاعی بنویسم: به عنوان قدیمیترین مدیر بخش گردشگری ج.ا.ایران پیشنهاد میکنم از آن جا که گردشگری آنقدر توسعه پیدا کرده، دیگر توهین است با عنوان صنعت از آن یاد کنیم. چرا که گردشگری صنعتی است که در دل خود چندین صنعت خلق کرده. امروزه گردشگری صنعت مادر شده است. صنایع هتلداری و هواپیماسازی هم به گونهای مرتبط با گردشگری است. وقتی صنعتی از درون خود ققنوسوار چند صنعت دیگر تکثیر میکند، دیگر صنعت نیست. گردشگری از مرحله صنعت بودن گذر کرده و صنعتساز شده است. مثل مادری که خود روزی بچه است اما زمانی که چند فرزند به دنیا میآورد دیگر نمیتوانیم به او بگوییم بچه، او دیگر مادر است. بنابراین دو واژه را برای گردشگری پیشنهاد خواهم داد: ابرصنعت یا فراصنعت. زمانی به کار بردن واژه صنعت گردشگری از طرف مردم برایمان آرزو بود اکنون میبینیم چقدر کوچک است این واژه در برابر ابعاد روانی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی این بخش. دیگر گردشگری در صنعت نمیگنجد؛ فراصنعت است.
سازگاری اقتصاد گردشگری با اقتصاد مقاومتی
میرچی با اشاره به مفهوم اقتصاد مقاومتی تصریح میکند: از آن جا که در کشور هدر رفت منابع بسیار زیاد است، فارغ از مباحث سیاسی، خیر دنیا و عقبای ما در اقتصاد مقاومتی است. سادهترین و نزدیکترین تعریف علم برنامهریزی میگوید: حداکثر بهرهوری از حداقل امکانات. حال اقتصاد مقاومتی یعنی بیشتر روی بیاوریم به قوای درونی و در کنار صرفهجویی، مسیر رشد و توسعه را هم طی کنیم. اقتصاد مقاومتی یعنی در برابر ضربات بیجهتی که اقتصاد میخورد، مقاومت نشان دهیم. چقدر مبانی گردشگری همخوان با اقتصاد مقاومتی است؟ برای مثال سال گذشته حدود 8 میلیون گردشگر خروجی و حدود 5 میلیون و 200 هزار نفر ورودی داشتیم. از خود بپرسیم از حدود 5 میلیون، چند نفر توریست واقعی بودهاند؟ وقتی تراز مثبت نیست و تعداد incoming کشور با outgoing نمیخواند، سازمان متولی گردشگری نباید یک تلنگر به خود بزند که برای حفظ منافع فرهنگی باید به تولیت، تمشیت و تفکری برسیم که این نامعادله را به هم بزنیم؟ زمانی که هر روز 16 پرواز از ایران به ترکیه شکل میگرفت، اما یک پرواز توریستی هم از ترکیه به کشور نمیآمد، آن چه که ما انجام میدادیم در جهت تحکیم و ثباث اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی کشور بود؟ 16 هواپیما در روز مالامال از پول و ارز و دلار به مقصد ترکیه پرواز میکرد و از آن طرف چه برمیگشت؟! اگر بدانیم که کشور جاذبه توریستی ندارد، میپذیریم که کشورمان گردشگر فرست است. اما وقتی که همه متخصصین گردشگری به درستی میگویند به طور بالقوه جزو 10 کشور نخست از لحاظ جاذبه هستیم و نمیتوانیم این جاذبهها را به فعلیت برسانیم، باید برای موازنه تراز گردشگران ورودی و خروجی فکری کنیم. بنابراین مادامی که این نامعادله ورود در مقابل خروج تبدیل به یک معادله و موازنه نشود و یا حتی اگر قرار است نامعادله شود به نفع ما باشد، و incoming ما بیشتر از outgoing باشد، نباید دست از تلاش برداریم. این که 110 پرواز در هفته مالامال از مسافر بروند و در مقابل سه پرواز هم برنگردد، چه هنری است؟ ارز و اخلاق و بنیانهای اجتماعی این مملکت سوار بر هواپیما میشوند و آن جا مصرف میشوند و برمیگردند و هیچ پس فرستی هم ندارد. نهایت چند قلم جنس چینی و هندی یا لباس ترک هم به کشور بیاورند. این حداکثر استفاده ماست.
ضرورت حمایت از تولید و بازاریابی صنایع دستی
این مدیر گردشگری در حمایت از تولید و بازاریابی صنایع دستی تأکید میکند: کشور ما در صنایع دستی زبان برّایی دارد. ما جزو 4 یا 5 کشور اول هستیم که در صنایع دستی میتوانیم به طور جدی حرف برای گفتن داشته باشیم و آن را توسعه دهیم. اما صنعتگر تولید میکند، تسهیلات هم گرفته میشود ولی چون این زنجیره، یک حلقه مفقوده بزرگ به نام بازرگانی دارد، این صنعت توسعه متناسبی پیدا نمیکند. چرا باید در شمال به وفور صنایع دستی تایلندی و هندی و چینی به فروش برسد؟!
لازم است در جهت حمایت از صنایع دستی، از طرف استانداریها به شهرداریها و اصناف ابلاغ شود که از صدور پروانه به فروشگاههای صنایع دستی هند و تایلند و چین جلوگیری شود.
دستاوردهای سفر ریاست جمهوری به استان البرز در بخش گردشگری
میرچی با بیان دستاوردهای سفر ریاست جمهوری به استان البرز، از آغاز عملیات اجرایی بزرگترین هتل بیمارستان کشور در فردیس تحت عنوان مرکز گردشگری سلامت جلالی با دوره بهرهبرداری 4 ساله خبر میدهد.
بزرگترین هتل بیمارستان و بزرگترین هتل همایش 5 ستاره کشوردر البرز
وی همچنین از آغاز عملیات اجرایی بزرگترین هتل همایش 5 ستاره کشور در مجموعه اکوپلازا یاد میکند که در زمینی به مساحت 63000 مترمربع واقع در عظیمیه کرج با سالنهای متعدد همایشی و آموزشی ساخته خواهد شد.
ضرورت ایجاد یک نهاد توسعه فرابخشی برای توسعه گردشگری
این مقام مسوول ایجاد نهادهای توسعه را برای بهرهمند شدن از مواهب گردشگری و روان کردن مسیر توسعه توریسم ضروری میداند و اظهار میکند فاصله دولت و بخش خصوصی و فاصله بین تشکلهای مختلف صنعت گردشگری باید از میان برداشته شود. آن قدر راه گردشگری کشور شبانه و ناروشن است که لازم است گروهی فانوس به دست گیرد و در این شب سیاه گردشگری که بر کشور مستولی است به سهم اندک خود کمی راه را روشن کند، علم گردشگری را تبیین و وجوه مختلف بخش خصوصی و دولتی را به هم نزدیک نماید.
میرچی در خصوص افزایش جمعیت نهادهای مردمی گردشگری تصریح میکند: هر چه ما به سمت دنیای تکنولوژیک پیش میرویم، طبیعی است که با توجه به گستردگی و توسعه این صنعت بتوانیم از طریق کانالها و شبکههای اجتماعی، یارگیری بسیار وسیعتری انجام دهیم. حتی لازم است در گروههای اجتماعی گردشگری، پوسته شکافته شود و مسوولان دیگر از وزارت صنعت، معدن و تجارت، سازمان حفاظت محیط زیست، منابع طبیعی و … به این کانالها راه یابند. پوسته اعضای گروههای اجتماعی گردشگری باید شکسته شود و فقط به دنبال ارایه مزایای توسعه گردشگری به اهالی خانه نباشیم؛ چرا که اهل خانه که یکدیگر را میشناسند و تلاش هم را میبینند. باید دید برای همراه کردن همسایهها، اهالی کوچه، محله، اهالی شهر و کشورمان میخواهیم چه کنیم. گروههای گردشگری یک جامعه هدف برای خود تعریف کردهاند، حال آن که باید جامعه وسیعتری را مورد توجه قرار دهند. سایر گروههایی که میتوانند هدف ما باشند، مقامات و مسوولان و قوای دیگر هستند. چه اشکالی دارد قاضی دادگستری هم عضو این نهاد باشد و بداند گردشگری یعنی چه و این صنعت چندوجهی و آمیزهای چه کارکردی دارد.
این مدیر گردشگری در مورد نقش و کارکرد شبکههای اجتماعی میافزاید: آرزو میکنم یکی از اهداف نهادهای توسعه گردشگری، این باشد که بتوانند با یک پوستاندازی، از حالت انحصاریِ رفتار و گفتار و ارتباط بین افرادی که به هر طریق مجبورند در هوای گردشگری تنفس کنند، بیرون بیایند و گروههای دیگری را هم که میتوانیم از آنها نیرو بگیریم، در جمع خود قرار دهند و با تجمیع انرژی به تعبیر سینرژی دست پیدا کنیم. اگر یک به اضافه یک بشود دو انرژی است. اما اگر یک با یک به قدرتی فراتر از دو برسند سینرژی حاصل میشود.
حوزههای تخصصی سازمان متولی گردشگری
میرچی در رابطه با فعالیتهای سازمان متولی گردشگری اظهار میکند: سه حوزه تخصصی وجود دارد که چه بخواهیم چه نخواهیم در کنار هم قرار گرفتهاند و کار میکنند. گردشگری، صنایع دستی و میراث فرهنگی.
پیرو سرودن تک بیت مؤید راهگشاییهای همه جانبه گردشگری، کل رسالت و مأموریت میراث را هم در نظر گرفتم. مگر نمیگوییم آن چه را که متعلق به نسلهای گذشته است باید حفظ و احیاء کنیم، معرفی و به نسلهای بعد منتقل کنیم؟
برای میراث سرودم:
هرآن چیزی که از پیشینیان است امانتهایی از آیندگان است
این مقام مسوول در مورد صنایع دستی نیز معتقد است از روزی که تاریخ منقوش و مکتوب وجود دارد و از لحظهای که بشر به عنوان یک موجود شکارگر قصد تنازع بقا کرده، ناگزیر به سمت صنعت دستی رفته است. از روزی که بشر پا روی زمین گذاشته، حتی وقتهایی هم که خسته شده و از معیشت خود کناره گرفته، سعی کرده از خود آثار هنری بر جای گذارد، اگر آن روز هم به عنوان هنر شناخته نمیشد، امروز به عنوان هنر مصنوع دست انسان دیده و تعریف میشود. بنابراین صنعتی قدیمیتر از صنایع دستی وجود ندارد و میدانیم که خداوند هنرمند است و به زیبایی و هنرمندی کامل جهان را خلق کرده، پس بهتر است که خلقت خداوند با زبان هنر هم تفسیر شود.
مدیرکل استان البرز به عنوان نکته پایانی صحبتهای خود، در پاسخ به این سوال که چقدر صنایع دستی، میراث فرهنگی و گردشگری به یکدیگر وابسته یا چقدر از هم جدا هستند، تصریح میکند: اگر گردشگری را به مثابه یک هواپیما در نظر بگیریم، موتور آن برنامهریزی و سرمایهگذاری است و بالهای آن یکی صنایع دستی و سوغات و دیگری میراث فرهنگی است. در صورت تعامل مثبت و سینرژیک این سه حوزه، میتوان یک وزارت یا یک سازمان گردشگری دربرگیرنده این سه بخش تعریف کرد. اکنون حدود 10 سال از فعالیت سازمان و کنار هم قرار گرفتن این سه بخش میگذرد، اما شاهد تعامل سازنده میان آنها نبودهایم. مگر قبل از ادغام، این سه بخش هر کدام وظایف خود را انجام نمیدادند؟! پس به عقیده من، حال که نمیتوانیم همخانههای خوبی برای هم باشیم، همسایههایی محترم برای یکدیگر باشیم.
میرچی به عنوان نکته آخر سوالی را مطرح کرد و از شبکه های اجتماعی خواست این سوال را منتشر کنند و ببینند چند نوع جواب میرسد و پاسخ ها تا چه اندازه تکمیل کننده یکدیگر خواهند بود.
آب بدون سفر = مرداب
انسان بدون سفر = ؟