صنعت حمل و نقل آنلاین: شرکت سمندریل یکی از مجموعههای گروه صنعتی ایران خودرو میباشد که در سال 1383 با هدف ارایه خدمات ریلی و تأمین نیازهای حمل و نقل گروه صنعتي ایران خودرو شکل گرفت و هم اکنون با دارا بودن 733 دستگاه انواع واگن مسطح، لبه كوتاه و خودرو بر توانسته است ظرفیت عملیاتی خود را برای جابجایی و حمل 350 الی 400 هزار تن محمولات و 50 هزار دستگاه خودرو در طول سال ارتقاء دهد. گذشته از آن، شرکت سمندریل از سال 1395 انجام حمل و نقل ترکیبی را در دستور کار خود قرار داده و در حال حاضر با مالكيت 50 دستگاه كشنده و 80 دستگاه تريلر در حمل و نقل جاده ای و تجهيز فضاي انبار به مساحت 4 هكتار بمنظور نگهداري قطعات و محمولات فلزي، هم اينك در قالب 3PL فعاليت نموده و حمل انواع محمولات فله، كانتينري، مواد معدنی، محمولات ترافيكي همچنين حمل انواع خودرو، بدنه و قطعات فلزی را درکارنامه فعالیتهای خود ثبت نموده است. سمندریل بزرگترین شرکت دارندهی واگنهای خودروبر و همچنین بزرگترین حمل کنندهی کانتینر در کشور به شمار می رود. برای آگاهی از دیدگاههای مهندس امیررضا طاهریان، مدیرعامل شرکت سمندریل در مورد فعالیت شرکت و نیز نقش حمل و نقل ریلی در چشم انداز توسعه پایدار کشور پای صحبتهای او نشستیم. از فحوای گفتههای او این طور استنباط میشود که به رغم این که حمل و نقل ریلی از لحاظ کمیت و کیفیت، حمل و نقل ایمن و راهگشاست، ولی جذابیتهای کار در این حوزه چه از نظر سرمایهگذاری و چه از منظر نوسازی ناوگان، پائین و نيازمند حمايت است. این گفتگو را در زیر میخوانید:
ابتدا بفرمایید چشم انداز حمل و نقل ریلی در توسعهی پایدار کشور را چه گونه ارزیابی می کنید؟
اجازه بفرمایید قبل از پاسخ به سوال شما توضیح مختصری در خصوص فعالیتهای سمندریل ارایه دهم. این مجموعه از سال 1395 با توجه به سیاستهایی که گروه صنعتی ایران خودرو به عنوان سهامدار اصلی تبيین نمود و همچنین نیازی که در عرصه حمل و نقل کشور احساس شد، سمندریل به حمل و نقل ترکیبی تبدیل گردید. بر همین اساس این شرکت، به جز ارایه خدمات ریلی، خدمات جادهای، لجستیک و انبارداری را نیز در دستور کار خود قرار داده است. اما در خصوص نقش ریل در توسعهی پایدار کشور باید بگویم آیندهی توسعهی کشور در اصل مرهون افزايش شاخص توسعه صنعت حمل و نقل بوده كه نهايتأ اين مهم منتج به توسعه فزآينده ریل میشود. بهخصوص در توسعهی شهرها و کلان شهرها نقش بیبدیل راهآهن درون شهری یا مترو را نباید فراموش کرد، زیرا در حقیقت راه نجات شهری ما توسعهی همین بخش است. در خصوص قطارهای برون شهری هم این مسئله صادق است. حمل و نقل ریلی چند ویژگی دارد: یکی ایمن بودن آن است که کلیه کارشناسان در آن اجماع نظر دارند. از سوی دیگر در بحث برقی شدن قطارها که از سیاستهای جدی راه آهن محسوب میشود، موضوع کاهش سوختهای فسیلی و گازهای گلخانهای مطرح است. در نهایت ایمن بودن حمل و نقل ریلی از مهمترین ویژگی آن به شمار میآید. با توجه به اینکه شرکت سمندریل در حوزه حمل بار فعالیت دارد در ادامه بحث به اين مقوله مي پردازيم. در خصوص بحث بار باید تأکید کنم موضوع ریل برای صاحبان كالاي عمده موضوعی استراتژیک است، چرا که در حوزهی حمل و نقل جادهای مشکلات عدیدهای از جمله تکثر سلیقه و عدم مدیریت صحیح و افزايش تلفات انساني و ميزان مصرف سوختهاي فسيلي وجود داشته كه همواره مورد دغدغه كارفرمايان است. حمل و نقل ریلی، هم به لحاظ کیفیت و هم به جهت کمیت، یک حمل و نقل ایمن و راهگشاست. در یک قطار به صورت عادی ۵۰ یا ۸۰ TEU كانتينر قابل حمل ميباشد كه اگر بتوانیم در زمان سیر، مدیریت بهتری داشته باشیم به طور قطع آیندهی حمل و نقل کشور متعلق به حمل و نقل ریلی خواهد بود.
با توجه به اهمیت توسعهی حمل و نقل ریلی در برنامهریزیها و حتی تاکید این اهمیت در اسناد بالا دستی، اما در عمل دیده میشود به این موضوع توجه چندانی نمیشود. علت را در چه میدانید؟
همواره در اسناد بالادستی و برنامهریزیها مشاهده میشود به مقولهی حمل و نقل ریلی توجه شده اما در اجرا به بحث نقدینگی و تأمین منابع وابسته میشود. از سوی دیگر همچنان شاهد هستیم تولیت حمل و نقل ریلی بر عهدهی دولت است و دولت نتوانسته در راستای اصل ۴۴ قانون اساسی پیش برود و بخش خصوصی را به سرمایهگذاری در این بخش راغب کند. به طور مثال، در مقایسه راهآهن برون شهری با جادهای، بدینگونه است که خیلی از شرکتها یا نهادهای خصوصی اقدام به احداث بزرگراه میکنند و برای بازگشت سرمایه خود عوارض میگیرند. ولی در حمل و نقل ریلی این طور نیست. زیرا مشاهده میشود هنوز تعرفهی بار، تعرفهی حق دسترسی یا حق شبکه یا بلیت مسافری، به شکل های مختلف در اختیار دولت است و به همین دلیل برای بخش خصوصی جذابیت حضور در این عرصه کمرنگ است. شرکت سمندریل به عنوان یک شرکت حمل و نقل ریلی بار ولي نهايتأ متعلق به گروه صنعتي ايران خودرو مي بایست جذابیتی ببیند تا نسبت به توسعه یا نوسازی ناوگان خود اقدام کند، یعنی باید خدمات یا تسهیلاتی در اختیارش قرار گیرد. در نهایت باید تأکید کنم اگر عنوان میکنیم “حمل و نقل ریلی، حمل ایمن و سبز است”، باید آن را در حمل بار هم احساس کنیم. ما به عنوان دارندهی واگن، هیچ تولیتی در سیر واگنهای خود نداریم. سیر واگن و لکوموتیو با راه آهن است. بنابراین، راه آهن، سیر را انجام میدهد و دیگر اینکه مدیریت آن هم با خود اوست. به هر جهت ما یک غول رقیب به عنوان جاده در کنار خود داریم که خیلی سریعتر بار مشتریان را حمل میکند. در اینجاست که شرکت بزرگی چون ایران خودرو حمل محصولات نهایی برایش بسیار اهمیت دارد، زیرا برای تأخیر آن جریمه میپردازد. اگر راهآهن نپذیرد که زمان سیر را به حداقل برساند، طبیعتاً جذابیت حمل و نقل ریلی هم در اين خصوص کاهش مییابد.
آیا سمندریل بر اساس سرعت حمل محمولات ایران خودرو شکل گرفت؟
در سال 1383 راهآهن جمهوری اسلامی ایران در راستای افزایش جذب بار ریلی نسبت به ایجاد شرکتهای مشترک با صاحبان عمده کالاها ترغیب شد. گروه صنعتی ایران خودرو نیز با توجه به اینکه بزرگترین وارد کننده کالا بصورت کانتینری است و سهم بالایی را درخصوص حمل کانتینر و حمل خودرو دارا می باشد، در زمره این شرکتها قرار گرفت. بر همین اساس شرکت سمندریل در سال83 با مالکیت 450 دستگاه واگن مسطح و لبه کوتاه شکل گرفت و تا سال 91 تعداد واگن های خود را به 733 دستگاه از انوع مسطح، لبه کوتاه و حمل خودرو افزایش داد.
از سال 95 نیز به دلیل اینکه حمل و نقل ریلی به تنهایی پاسخگوی نیازهای ایران خودرو نبود، رسالت و اساسنامه شرکت سمندریل تغییر یافت و بعنوان یک شرکت حمل و نقل ترکیبی فعالیت خود را ادامه داد. در حال حاضر این شرکت علاوه بر خدمات حمل و نقل ریلی، ارائه دهنده خدمات حمل و نقل جاده ای و انبارداری نیز می باشد و در برنامه استراتژیک خود تا افق سال 1400، ارائه خدمات دریایی را نیز لحاظ کرده است.
با مطالبی که برشمردید، تصور نمیکنید سمندریل می تواند رقیبی جدی برای بخش خصوصی باشد و فضا را برای این بخش به لحاظ امکانات و سرمایهگذاری تنگ کند؟
قرار نیست سمندریل کلیه خدمات را از منظر یک کریر ارائه نماید و تمام امکانات را به تنهایی دارا باشد. از این رو شركت به تنهايي سیاست سرمایه گذاری جهت افزایش ناوگان را ندارد. امروزه شرکتهای کریر جادهای کامیون های خود را بصورت لیزینگ به رانندگان واگذار میکنند تا کیفیت حمل و راندمان آن افزایش یابد و سمندریل نیز بدینگونه عمل نموده است.
بعنوان مثال، درخصوص حمل جادهای قطعه، بدنه و محصول نهایی مابین سایتهای مرکزی و فرعی ایران خودرو، سمندریل علاوه بر اینکه با مالکیت 60 دستگاه کشنده و 80 دستگاه تریلر با کاربریهای مختلف بعنوان یک کریر ایفای نقش میکند، با بسیاری از رانندگان خود-مالک و شرکتهای کریر و معتبر و صاحب نام در اين عرصه نیز قرارداد داشته و بعنوان فورواردر به گروه صنعتی خدمترسانی میکند.
با این رویکرد تاکنون هم در حوزه ریلی و هم در حوزه جاده ای، توانستهایم در جذب سرمايه و پتانسيل بخش خصوصی موفق عمل نماییم.
آیا منظور از جذب بخش خصوصی، اشخاص حقیقی است یا حقوقی؟ در اجرای چنین سیاستی مستقیماً با رانندگان وارد عمل میشوید یا اینکه از طریق شرکتهای فورواردر سیاستهای خود را دنبال میکنید؟
این جذب به هر دو صورت انجام میپذیرد. همانگونه که مستحضر میباشید، در حوزه ریلی، حضور بخش خصوصی به معناي واقعی كلمه بسيار اندك است. چرا که با توجه به هزینههای سنگین سرمایهگذاری در این حوزه، بخش خصوصی قادر به خرید ناوگان ریلی به تعداد قابل توجهی نمیباشد. اما در حوزه جادهای وضعیت متفاوت است. بنابراین، هم رانندگان خود-مالک و هم شرکتهای جادهای در حمل محمولات و محصولات ایران خودرو با سایتهای مختلف ما قرارداد داشته و همکاری مینمایند.
قلمرو فعالیت سمندریل مختص گروه صنعتی ایران خودرو است یا این که در قلمروهای دیگر نیز فعالیت دارد؟
فعالیت سمندریل، هم به دلیل تکلیفی که از سوی گروه صنعتی تعیین گردیده و هم بواسطه امکانات و توانمندی هایش در هر دو قلمرو یعنی داخل و خارج از گروه صنعتی ایران خودرو انجام میپذیرد. در سال 96 حدود 65 درصد از فروش خدمات سمندریل مربوط به داخل گروه و 35 درصد مابقی نیز مربوط به شرکتهای خارج از گروه بوده است.
تنوع و انحصاری بودن مالکیت برخی از ناوگان ریلی از جمله واگنهای حمل خودرو یا واگنهای مسطح 26 متری باعث حضور سمندریل در قراردادهای حمل محمولات خاص و ترافیکی از قبیل لوله های گاز 54 اینچی ، سالن مترو، توربین بادی و …. گردیده است.
از جمله مشتریان عمده سمندریل میتوان به فولاد مبارکه اصفهان، آمیکو، گروه صنعتی بهشهر، رنوپارس، گروه صنعتی سدید، فولاد خوزستان، لوله سازی صفا، فرآب و … اشاره نمود.
اشاره فرمودید بخش خصوصی به دلایل مختلف حاضر به سرمایه گذاری در بخش ریل نیست. فکر می کنم یکی از دلایل آن شفاف نبودن اجراي اصل 44 قانون اساسی است که شما هم به آن اشاره کردید. البته ناگفته نماند كه اداره كردن به شيوه خصوصي با واگذار كردن سهام به بخش خصوصي با يكديگر تفاوت دارد.
بله نظر شما درست است و باید نگرش نیز خصوصی باشد. امروزه با توجه به رقابتی که در جامعه جهانی وجود دارد شرکتها چاره ای جز اینکه دانش و مدیریت خود را به روز نمایند و نیاز مشتریان و بازار خود را بشناسند ندارند. بعنوان مثال، کشور چین در تولید خودرو پیشی گرفته و با تلاطمی که در این بازار ایجاد نموده حتی برندهایی همانند بنز را نیز دچار آسیبهای جدی نموده و این برندها اگر نتوانند لحظه به لحظه خود را بروز نمایند از بازار فروش خارج میشوند. ایران خودرو نیز مستثنی از این قاعده نیست و از سمندریل بعنوان شرکت حمل و نقل متعلق به گروه، درخواست حمل و نقلی ارزان تر و سریع تر دارد. سیاستها روز به روز سختگیرانه تر می شود؛ نه ما هر خدمتی را به ایران خودرو میفروشیم و نه او هر خدمتی را از ما میخرد و این باعث میشود شرکتهایمان را خصوصیتر اداره کنیم و مدیریت منابع انجام دهیم. دوران آن گذشته است که بخواهیم منابع خود را بدون بهرهوری، صرف خرید ناوگان کنیم. در ایران خودرو نیز برای مدیریت منابع مالی نگاه بخش خصوصی کاملاً حاکم شده است.
در پایان خرداد ماه شاهد برگزاری ششمین نمایشگاه بینالمللی حمل و نقل ریلی هستیم. با توجه به برخی دیدگاههای کارشناسی، این گونه نمایشگاهها پرهزینه و کم بازده هستند و نتایجی که لازم است از آن کسب نمیشود؛ بخصوص درچند سال اخیر که دلایلی از جمله تحریمها یا تنشهای سیاسی داخلی و بینالمللی این گونه نمایشگاه ها را از بازدهی های لازم دور کرده است. تحلیل شما از برگزاری پنج نمایشگاه ریلی گذشته چیست و سمندریل با حضور خود در این نمایشگاهها به چه قراردادهایی دست یافته است؟
بستگی دارد که حضور در نمایشگاه را در عرصه بین المللی بسنجیم یا در عرصه داخلی. متأسفانه باید اذعان داشت که سهم ریل در بازارهای داخلی هم سهم قابل دفاعی نیست. برخی آمارها سهم ریل را در حمل بار 12 درصد و برخی دیگر 10 درصد اعلام داشتهاند که در صورت پذیرش 12 درصد نیز مشاهده میشود که تفاوت فاحشی با حمل و نقل جادهای وجود دارد. در حوزه داخلی هنوز اعتماد كامل جامعه کارفرمایی به مقوله حمل ریلی جلب نشده بطوریکه در نمایشگاههای قبلی شاهد شک و تردید کارفرمایان در انتقال بار از جاده به ریل بودهایم. لذا برپایی این نمایشگاهها در حوزه داخلی و جذب بازارهای بالقوهای که با صنعت ریل بیگانه هستند مطلوب بوده است.
این نمایشگاه دارای یک هژمونی بسیار خوب نیز میباشد؛ چرا که باعث همافزایی توان شرکتهای مالک واگن میگردد و یک فرصت برای دستیابی به توافقات مضاعف جهت رفع مشکلات حمل ریلی با راهآهن ج.ا.ا است. اکثر شرکتهای ریلی، سهامداران بزرگی مانند ایران خودرو، فولاد مبارکه اصفهان، فولاد خوزستان و … داشتهاند که گردش مالی بخش لجستیکی اینگونه سهامداران هزاران میلیارد تومان در سال میباشد. لذا چنانچه شرکتهای ریلی موفق به رفع مشکلات و موانع کنونی گردند، میتوانند با مجاب نمودن سهامداران خود، نقش بسزایی در افزایش سهم ریل در حمل بار داشته باشند.
اما درخصوص ارتباطات بینالمللی توافقات کمتری صورت گرفته است. در سال گذشته بحث خرید واگن مطرح بود که بخشی از آنها عملیاتی شد و بخش دیگری نیز بلاتکلیف مانده است.
با توجه به سیاستهای پیش گرفته شده در ارتباط با برجام، دیده و شنیده میشودکه موجی از گمانهزنیها و بلاتکلیفیها در بین سرمایهگذاران، فعالان اقتصادی و دستاندرکاران جامعهی کسب و کار به وجود آمده است. شما فضا و آیندهی حمل و نقل ریلی را در چنین شرایطی چگونه ارزیابی میکنید؟
تحریم از سوی آمریکا خبر جدیدی نیست. بعد از برجام نرمشی در مذاکرات ديده شد و توافقاتي نيز صورت گرفت، اما هیچکدام منتج به نتیجه مطلوب در حمل و نقل نگرديد. تحریمهای آمریکا از سالهای دور بر گردن ما بوده، هست و خواهد بود و خبر جديدي نيست. در صنعت حمل و نقل بویژه در حمل و نقل ریلی، بیشتر تمرکز بر حمل داخلي است و در ترانزیت هم اين تمركز بیشتر در حوزهی کشورهای CIS است. بنابر این چالشی را در این حوزه متصور نيستم و فکر میکنم تأثیری در حمل و نقل ریلی نداشته باشد؛ اما در روند کلی روابط ما با کشورهای اروپایی می تواند مؤثر باشد. به نظر میرسد در حمل و نقل ریلی با مشکل جدیدی مواجه نخواهیم بود.
ظرفیت ناوگان سمندریل چه میزان است و عملکرد سال ۹۶ به لحاظ آماری چگونه بوده است؟
ظرفیت ناوگان حمل خودرو سمندریل بالغ بر حمل ۵۰ هزار دستگاه خودرو در سال مي باشد. واگنهای لبه کوتاه و مسطح هم قابليت حمل كانتينري دارند هم محمولات فله. اين واگنها در سال، حدود ۳۵۰ تا ۴۰۰ هزار تن محمولات فلزی حمل میکنند که ۲۵۰ هزار تن مربوط به سفارشات ایران خودرو است که عمدتأ از شركت فولاد مبارکه اصفهان و شرکتهای تابعه آن حمل میشود و بقیهِ ظرفیت حمل نیز برای مشتریان دیگر صورت ميگيرد. درخصوص حمل كانتينري نيز شركت سمندريل عملكرد حمل حدود ۲۰ هزار TEU ظرفیت كانتينري در سال را دارا مي باشد.
شركت غیر از امکانات ریلی، امکانات حمل و نقل جادهای خود را نیز تقویت كرده و پایانهی حمل و نقل جادهای با فضایی بالغ بر ۱۱ هزار متر مربع در جاده کرج احداث نمودهايم و با حدود 50 دستگاه کِشنده و ۸۰ دستگاه تريلر ملكي و همكاري با ساير شركتهاي حمل و نقل جادهاي، بعنوان کریر و فورواردر مشغول به فعاليت در حوزه حمل و نقل جادهاي هستيم. تا پایان سال ۹۷ امكانات حمل و نقل جادهای ما صرفأ در خدمت گروه صنعتی ایران خودرو است كه اين خدمات شامل حمل بدنه خودرو، حمل قطعه و حمل محصول نهايي ميباشد. اما از آغاز سال ۹۸ طبق سیاستهای اتخاذ شده به سایر شرکتها هم ارائه خدمت خواهيم كرد.
همچنين طي تفاهمي كه با یک شرکت آلمانی انجام شده، قرار است کامیونهای ریموک را که قابلیت حمل ۱۱ دستگاه خودرو دارند وارد كشور كنيم. در حال حاضر عمدهی حمل خودروها توسط تريلرهاي دبلدک که قابلیت حمل ۶ تا ۸ دستگاه خودرو را دارند صورت میگیرد که با ورود کامیونهای ریموک ضمن ارتقاي اين تكنولوژي در كشور، ظرفیت حمل نيز افزایش خواهد يافت.
در حوزه انبارداري و ارائه خدمات لجستيك نيز طي يك قرارداد BOT كه با راهآهن منعقد كردهايم، حدود ۴ هکتار از اراضي ايستگاه آپرین تهران به مدت 16 سال در اختيار سمندريل قرار گرفته است. 2 هكتار از اين اراضي فضاي انبارش روباز و 2 باب سوله به مساحت 18000 متر مربع نيز در حال ساخت و بهرهبرداري ميباشد. در حال حاضر علاوه بر ارائه خدمات انبارداري به مشتريان خارج گروه، کل محمولات فلزي كه ايران خودرو از فولاد مبارکه خريداري مينمايد به این محل حمل و سپس به صورت مویرگی از طریق جاده به سایتهای ایران خودرو منتقل میشوند. علاوه بر افزايش داراييهاي سختافزاري، ظروف حمل خود را نيز افزايش دادهايم. بطور مثال از سال گذشته با استطاعت 90 دستگاه ايزوتانك T11 ساخت شركت Eurotainer مشغول به عمليات حمل محمولات گروه صنعتي بهشهر ميباشيم.
درخصوص ظرفيت حمل ريلي لازم به توضيح است كه اين امر رابطه مستقيم با سير واگنها در شبكه دارد كه متأسفانه در حال حاضر واگنها سير مطلوبي ندارند (که این خود یکی از دلایلی است که موجب میشود تا بخش خصوصی رغبت سرمایهگذاری در این بخش را پیدا نکند). از اين رو در حال رايزني با راهآهن جهت افزايش توسعه قطار برنامهاي كانتينري بودهایم و در سال ۹۶ موفق شدیم اولین قطار کانتینری را طی ۴۰ ساعت از بندرعباس به تهران برسانیم که در نوع خود یک رکورد محسوب میشود. چنانچه راندمان ما در سیر بالاتر برود طبیعی است که این واگنها ظرفيت حمل بيشتري خواهند داشت.
آیا نامطلوب بودن سير، ناشی از عدم برنامهریزی مناسب سیر توسط راهآهن است یا به وجود قوانین و مقررات نارسا و قابل تفسیر باز میگردد؟
نكته اول اينكه راهآهن خود در تلاش است تا روز به روز سیرها را منظمتر و کوتاهتر كند و برنامهریزی مطلوب را نیز همواره در دستور کار دارد، چرا که خود راهآهن هم از این موضوع منافع بیشتری کسب میکند. بهعنوان مثال، اگر یک واگن چند بار در ماه سیر انجام دهد، راهآهن هم به همان تعداد حق دسترسی دریافت میکند. نکتهی دوم، مقوله واگن-پول یا همان سبد واگن است. در حال حاضر سمندریل و يا هريك از شركتهاي مالك واگن مانند تركيب حمل و نقل، آسيا سير و … هر يك داراي چند صد دستگاه واگن لبه كوتاه ميباشيم ولي ممكن است در زمان آماده بودن كالاي مشتريمان در بندرعباس، واگن موجود در منطقه نداشته باشيم. دراین صورت میتوانیم درقالبِ طرح واگن-پول با اشتراكگذاري ظرفیت سایر شرکتها به حداكثر بهرهوري نايل آييم.
سمندریل در حمل کالاهای صادراتی چه نقشی دارد و معمولا چه کشورهایی را پوشش میدهد؟
در سالهاي گذشته بيشتر صادرات ما درخصوص صادرات محصولات ايران خودرو بود. در سال 95 حدود 400 دستگاه خودرو توسط واگنهاي حمل خودرو سمندريل بصورت مستقيم تا بندر مرسين در تركيه حمل شد.
مشكلات سمندريل از نگاه بخش خصوصي چه مواردي است؟
ما در حوزهی ریل به عنوان دارنده واگن از تولیت سیر محروم هستیم. سمندريل در حال حاضر به عنوان اولین شرکت در حوزهی حمل کانتینر در کشور مطرح است و سال گذشته ۶۰ هزار TEU کانتینر به صورت جادهای و ریلی حمل نموده است که حدود یک سوم آن از طریق ریل و دو سوم آن از طریق جاده حمل شده است. در خصوص حمل و نقل ریلی دارای مشکلات عدیدهای هستیم. مهمترین مشکل ما در حوزه ریلی مربوط به بحث دموراژ میشود. از طرفي مالكيت کانتینرها در اختيار لاینهای کشتیرانی است و آنها دورهی تحویل كانتينر را کوتاه میکنند تا شرکتهای حمل لاجرم به سمت دموراژ بروند؛ و از طرف ديگر به دليل اينكه سير واگنهاي حامل كانتينر خالي از سوي راهآهن در اولويت نميباشد، حملي كه بايد سه روزه انجام شود ممكن است بالغ بر 12 روز بطول انجامد. درست است كه راهآهن براي حق دسترسي كانتينر خالي تخفيف قائل شده، لكن اولويت نداشتن سير آن و افزايش زمان حمل باعث پرداخت دموراژهاي سنگين در حمل و نقل ريلي مي شود.
از آنجایی که شما اشاره به تأخیر در حمل کالا و دموراژ کردید، برخی کارشناسان معتقد هستند که بخشی از بار جاده بایستی به ریل منتقل شود با اینکه نرخ جادهای بالاتر هم هست اما به دلیل سرعت حمل استقبال بیشتری میشود. سوال من این است که با توجه به این تأخیرهایی که در حمل و نقل ریلی وجود دارد چگونه میتوان بار جادهای را به ریل منتقل کرد؟
سوال خوبی مطرح شد. سمندریل در سالهاي اخير تلاش بسياري نمود تا همواره سهم حمل ريلي محمولات كانتينري خود را بصورت روز افزون بيشتر نمايد. ليكن همواره اين معضل وجود دارد كه راهآهن سیر واگن پر را خوب انجام ميدهد اما واگن خالی چون داراي تخفيف است و تعرفه پایینتری دارد در اولويت سير قرار ندارد كه در نتيجه سیر واگن خالی چند برابر واگن پر زمانبري دارد. بنابر این هزينههاي مترتب به دموراژ ما از تأخير در ارسال کانتینرهاي خالی شروع میشود. امروز ما در سمندریل، خودمان را متعهد به اشاعه فرهنگ ریلی در کشور مي دانيم، چرا که حمل ریلی ارزانتر است و از ایمنی بالاتری هم برخوردار ميباشد. ليكن به ناچار زمانيكه موضوع دموراژ مطرح میشود و راهآهن خودش را به لحاظ قراردادی مسئول نمیبیند، بناچار رغبت برای حمل ریلی کاهش مییابد.
به نظر شما دلایل این وضعیت را باید درچه عواملی جستجوکرد؟ مدیریت و یا ساختار تا چه حد در این وضعیت دخیل است؟
اولین علت آن را در قوانین و مقررات، سپس در اصل ۴۴ قانون اساسی میدانم. به شدت معتقدم اصل ۴۴ کلید راهگشای نظام در خصوص موضوعات بالادستی و کلان کشور است. چرا که به زعم شما، شرکتهای بزرگ به نوعی خصولتی هستند. من اشکال کار را در اجرای وارونهی اصل ۴۴ میدانم. در سال ۸۳ راهآهن اجرای اصل ۴۴ را از واسپاري واگن باری آغاز کرد. در سال ۹۵ طي یک اقدام شتابزده، با شرکتهای دارنده لکوموتیو قرارداد سه جانبهای را مطرح و واگنداران را به عقد قرارداد با شرکتهای مالك لکوموتیو وادار کرد. مشكل از همان زمان آغاز شد زيرا جداي از بحث مالكيت لكوموتيو، سير آن توسط راه آهن انجام ميشود و اطلاعات آن توسط سيستم B.O.L راهآهن صادر ميگردد. دو سال در سردرگمی کامل بسر بردیم و هم اکنون هم با مشکلات عدیده مالیاتی روبرو هستیم. بعنوان مثال پيش از اين براي يك سير يك حق لكوموتيو به راهآهن پرداخت ميگرديد فارغ از اينكه ممكن بود سير آن در طول مسير با لكوموتيو هاي مختلف انجام شده باشد، ولي در حال حاضر براساس اطلاعاتي كه توسط B.O.L راه آهن در اختيار مالكين لكوموتيو قرار ميگيرد ممكن است براي يك سير، دو صورتحساب از دو شركت مالك لكوموتيو براي سمندريل صادر شود كه مهم مشكلات عديدهاي را دامن زده است. لذا بطور قطع اجراي دقيق اصل 44 مي تواند متضمن بالندگي و رشد نجاتبخش در عرصه هاي حمل و نقل باشد.