صنعت حمل و نقل آنلاین: با شروع به کار دوره پنجم شورای شهر پایتخت به نوعی شاهد تحولات گستردهای به لحاظ سیاست گزاری در حوزه های مختلف شهرسازی بودیم. در واقع با پیروز شدن کاندیدهایی که در لیست امید انتخابات شورای شهر تهران حضور داشتند به لحاظ سیاسی اعضای اصولگرای شورای چهارم شهر تهران جای خود را به اصلاح طلبان تازه نفس درشورای شهر پنجم دادند. با آغاز به کار شورای شهر پنجم تهران، ری وتجریش و با انتخاب محسن هاشمی رفسنجانی از سوی اعضای شورا به عنوان ریاست شورای شهر پنجم پایتخت به نوعی تغییر شهردار تهران کلید خورد به طوری که پس از 12 سال حضور محمدباقر قالیباف در ساختمان خیابان بهشت، کلید شهر تهران به محمدعلی نجفی وزیر اسبق آموزش و پرورش سپرده شد. آغاز به کار شهردار جدید تهران در مدت کمی که از آن میگذرد موجب شد تا با علی نوذرپور ریاست جامعه مهندسان شهرسازی ایران و معاون سابق سازمان شهرداریها و دهیاری های وزارت کشور درباره شرایط کنونی تهران درحوزه شهرسازی گفتگو کنیم تا از نظرات وی به عنوان یک کارشناس برجسته حوزه شهری مطلع شویم.
با توجه به تخصصی که در حوزه شهرسازی دارید آیا به نظر شما طرحهای جامع و تفصیلی شهر تهران که سابقه تصویب آن به قبل از انقلاب برمیگردد و برنامه های توسعهای 5 ساله پایتخت به درستی اجرا شدهاند؟
شهرها براساس سندهایی همچون طرحهای جامع و تفصیلی شهری و همچنین برنامههای توسعه 5 ساله مدیریت میشوند که تهران از این قاعده مستثنی نیست. برنامه توسعه 5 ساله تا سال 1379 بیشتر برمبنای تخصیص بودجههای یکساله بود اما شهرداریهای کل کشور بر اساس بودجههای روزمره مبتنی بر برنامه 5 ساله عمل میکنند. در واقع برنامههای 5 ساله از دل طرح جامع شهری در میآید و همه حوزههای مختلف شهری از قبیل خدمات، حمل و نقل، حوزه درآمدی و مالی، اجتماعی و فرهنگی را در بر میگیرد و به عبارتی ماموریتهای شهرداریها را هم میتوان در این برنامه 5 ساله دید. در قانون عمران، نوسازی و اصلاحات شهری مصوب سال 1347 آمده است شهرداریها برای احیای بافتهای فرسوده عوارضی به نام عوارض نوسازی از مردم دریافت کنند و از این عوارض نوسازی برای نو کردن بافتهای فرسوده شهری استفاده کنند. هر چند این قانون اصل 4 ترومن تصویب شده بود به طوری که پیش از وقوع انقلاب بر اساس پیشبینی آمریکاییها، شهرهای ایران بعد از اصلاحات ارضی با جمعیت فراوان روبرو خواهند شد بنابراین روستاها و شهرها به منظور پذیرایی از این جمعیت مهاجر باید نوسازی شوند. در واقع قانون عمران نوسازی و اصلاحات شهری بر اساس همین تفکر آمریکاییها نوشته شد و به تصویب نمایندگان مجلس شورای ملی رسید. در برنامه 5 ساله توسعه شهرها که مشمول ماده 2 قانون عمران نوسازی و اصلاحات شهری هستند یعنی از شهروندان خود عوارض میگیرند، باید بر اساس طرح جامع شهر، عمران نوسازی و اصلاحات شهری داشته باشند و اگر طرح جامع نداشتند با راهنمایی وزارت کشور نسبت به شناخت نیازهای خود و برطرف کردن آنها اقدام کنند. تا حدود20 سال پیش که در وزارت کشور بررسی میکردم، متوجه شدم که وزارت کشور نسبت به شناخت نیازهای شهرها کاری نکرده است. تحقیقی را تعریف کردم و حاصل آن تحقیق منجر به تعریف یک دستورالعمل به نام دستورالعمل برنامه توسعه 5 ساله عمران و توسعه شهری شد. این دستورالعمل در سال 1379 از سوی وزارت کشور به شهرداریهای شهرهای مختلف کشور ابلاغ شد و بر آن اساس شهرداریهای مختلف کشور از جمله تهران شروع به تولید برنامههای توسعه 5 ساله کردند. در شرایط کنونی تهران11 برنامه توسعهای 5 ساله دارد که بعضی از این برنامهها به جای 5 سال، 2 یا 3 ساله اجرا شدند. البته خیلی از این برنامهها برنامههای کارشناسی شدهای نبودند و بعد هم که تهیه میشدند و به تصویب شوراها میرسیدند، مدیران شهری، خود را مقید به اجرای آن نمیدانستند.
عملکرد شهردار سابق تهران در عمل به برنامههای توسعهای 5 ساله پایتخت و طرح های جامع و تفصیلی شهر تهران را چگونه ارزیابی میکنید؟
محمد باقر قالیباف شهردار سابق تهران برخلاف گفتههای خودش که میگفت “تنها مدیری هستم که برنامهای عمل میکنم و در اجرا شهرداری کمتر از 5 درصد از طرحها و برنامهها انحراف دارد و به طور کل 95 درصد از این برنامه ها را اجرایی میکنم)، در اجرای بسیاری از امور، برنامهها و طرحهای پایتخت مشکلات و معضلات فراوانی ایجاد کرد. زمانی که قالیباف از برنامه محوری در طرحهای شهرسازی تهران صحبت میکرد در یادداشتی در یکی از روزنامههای کشور خطاب به وی اینگونه نوشتم که اولا دو برنامه 5 ساله توسعهای شما کیفی بوده است به طوری که اهداف و شاخصهای کمی بدون در نظر گرفتن ارزیابی در آن درج نشده است. دوما اینکه برنامه دوم توسعه 5 ساله دوران شهردار بودن شما سه ساله شد به طوری که سال دوم اجرای این برنامه شما تازه از عملیاتی شدن آن صحبت میکردید و خود همان برنامه سه ساله یک سال طول کشید تا تدوین شود. از طرف دیگر در شرایط کنونی در سال چهارم برنامه توسعه 5 ساله دوم زمان شهرداری قالیباف هستیم که وقوع این اتفاق به لحاظ شهرسازی تاسف بار است. البته نباید از ذکر این نکته مهم غافل شویم که ارزیابیها از برنامههای توسعهای 5 ساله نشان می دهد که شهرداری تهران در اجرای این گونه برنامهها توفیق خاصی نداشتند.
به نظرشما مهمترین مشکل و چالشی که پایتخت در شرایط کنونی و پس از حضور 12 ساله محمدباقر قالیباف در ساختمان خیابان بهشت با آن دست و پنجه نرم میکند چیست؟
مهمترین مشکل در شرایط کنونی این است که بخش عمدهای از درآمد شهرداری تهران و حتی بسیاری از شهرداریهای کشور مبتنی بر ساخت و ساز است که شامل فروش تراکم، عوارض ساخت و ساز و تغییر کاربری میشود. به جرات میتوان گفت که 75 درصد از درآمد شهرداری تهران از همین سه مورد یاد شده تامین میشود و در شهرهای مختلف کشور این میزان درآمد به طور میانگین 50 درصد است که علت اصلی کسب این درآمدها کمیسیون ماده 100 قانون شهرداری است. در حقیقت بحث چالشی همه شهرداریهای کشور و از جمله تهران برخلاف برنامههای تدوین شده همین کمیسیون ماده 100 است که عمدا مالک و هم شهرداری دست به تخلف میزنند و نهایتا شهرداری با اخذ جریمهای از مالک متخلف به نوعی به انجام کار خلاف ساخت و ساز خود رسمیت میبخشد. از سوی دیگر وزارت کشور باید از سال 1362 لایحه خودکفایی مالی شهرداریها را به مجلس میداد که تا به امروز چنین اتفاقی رخ نداده است. وقتی بودجه شهرداری متکی بر درآمدهای ناشی از ساخت و ساز باشد و این درآمد متغیری از قیمت مسکن است که معمولا قیمت مسکن هم در کشور ما افزایش داشته است. خود این موضوع که شهرداریها به منظور اخذ جریمه اقدام به قانون فروشی میکنند نشان میدهد که شهرداریها پایبند به هیچ برنامهای نیستند. نادیده گرفتن سندهای طرحهای جامع و تفصیلی شهری از سوی شهرداریها سرانه خدمات شهری شهرهای مختلف کشور را با مشکل مواجه کرده است و به عبارتی شهرداریها به ضوابط مقررات شهرسازی پایبند نبودهاند.
سوء استفادههای ساختمانی از طریق کمیسیون ماده 100 و به نوعی قانون فروشی را در ساخت و سازهای پایتخت چگونه ارزیابی میکنید؟
به طور مثال در منطقه یک تهران ساختمانهایی هستند که حتی فراتر از پروانههای ساختمانی -که درست بودن یا نبودن صدور این پروانهها خود جای بررسی دارد- بیش از 5 هزار متر مربع تخلف دارند. در واقع 5 هزار مترمربع تخلف بیش از تراکم مندرج در پروانههای ساختمانی اتفاقی است که به نوعی یک خطر بزرگ برای حوزه ساخت و ساز تهران محسوب میشود. کمیسیونهای ماده100 در شهر تهران تبدیل شدهاند به ابزاری برای بخشهای درآمدی شهرداری تهران در حالی که نمایندگان وزارت کشور و قوه قضاییه در این کمیسیون حضور دارند. متاسفانه شهرداری تهران در دوره قالیباف این طور عمل کرده است که بعضی از تخلفات ساختمانی در مناطق مختلف پایتخت بین سازنده و شهردار منطقه تفاهم میشد و سازنده به میزان تخلف انجام داده جریمه پرداخت میکرد ولی تخلفاتی که با مقاومت بیش از حد مالک روبرو بود به کمیسیون ماده100 فرستاده میشد به طوری که این کمیسیون دو اقدام را میتوانست انجام دهد. یا باید حکم تخریب میداد یا سازنده را جریمه میکرد. اگر جریمه صادر میشد که سازنده آن را پرداخت میکرد و اگر حکم تخریب از سوی کمیسیون ماده 100 شهرداری صادر میشد به میزان تخریب جریمه محاسبه میکردند و به جای تخریب ساختمان، مالک متخلف جریمه را میپرداخت که به نوعی وقوع خود این اتفاق دور زدن قانون بود.
میزان تخلفات ساخت و ساز بر اساس تصمیمگیری کمیسیون ماده 100 قانون شهرداری در تهران چقدر است و این تخلفات چه تاثیری بر شهرسازی پایتخت داشته است؟
رشد قارچگونه ساختمانهای بلند در پایتخت موجب شده است که بافتهای پیرامون شهری از نظر شهرسازی با معضلات فراوان روبرو شوند. شبکه دسترسی ساختمانها جوابگوی بار جمعیتی نیست، به طوری که جمعیت ساکن و یا مراجعه کننده با معضلات متعدد روبرو هستند و باید به آنها خدمات دیگری همچون خدمات بهداشتی، درمانی، نیروی انتظامی و آموزشی ارایه شود. در حقیقت تخلفات ساختمانی در مناطق شمال شهر تهران و منطقه 22 بیشمار دیده میشود و به جرات میتوان گفت از 12 هزار پرونده ساختمانی در تهران که در یک سال به کمیسیون ماده 100 ارجاع داده میشود با فرض اینکه 3 هزار تا از این پروندهها تجدید نظر است، سالانه شاهد وقوع بیش از 9 هزار تخلف ساختمانی در شهر تهران هستیم. در واقع صدور پروانه های ساختمانی در تهران و شروع کار ساخت و ساز در نهایت به انجام تخلف ساختمانی و دور زدن قانون از طریق کمیسیون ماده 100 منجر خواهد شد. در حقیقت برای مردم عادی شده است که انجام تخلف یک امر طبیعی است و بعد از انجام تخلف باید پول آن را پرداخت. در حقیقت پرداخت جریمه در قبال تخلفهای ساختمانی از زمان آقای ملک مدنی که شهردار اصفهان بود، شروع شد و در آن دوره، آقای کرباسچی استاندار اصفهان بود و پس از آن که کرباسچی شهردار تهران شد، تجربه اعمال تخلف و تراکم فروشی از اصفهان به تهران منتقل شد و پس از آن این تخلفها از تهران به همه شهرهای کشور انتقال یافت. البته بیشتر تخلفات ساختمانی در پهنهها رخ میدهد و کسی نیست که به سازنده بگوید که میزان بارگذاری ساختمانی در پهنهها چرا بیش از حد مجاز است؟ در واقع تهران شهری شده بدون برنامه، بدون نظارت کافی در ساخت و ساز و متکی بر درآمدهای ناپایدار همچون تراکم فروشی و میتوان گفت به لحاظ شهرسازی، پایتخت و بعضی از کلانشهرهای کشور عملا به بنبست رسیدهاند.
با توجه به اینکه شهرداری تهران هزینههای زیادی دارد، وضعیت تراز هزینهها و درآمدهای شهرداری پایتخت را چگونه ارزیابی میکنید و مدیریت جدید شهر تهران با چه مشکلاتی به لحاظ درآمدی روبروست؟
منبع درآمد شهرداریها به جز تراکم فروشی و تغییر کاربری، درآمد حاصل از قانون مالیات بر ارزش افزوده است که از این 9 درصد اخذ مالیات بر ارزش افزوده، 6 درصد برای دولت و 3 درصد برای شهرداریهای کل کشور است. سهم مالیات بر ارزش افزوده در بودجه شهرداریهای کل کشور حدود20 درصد است اما در تهران بیشتر است. هر چند در قانون برنامه ششم توسعه آمده است که20 درصد سهم شهرداری تهران از منابع دریافتی از مالیات بر ارزش افزوده به 5/12 درصد کاهش یابد. در واقع بر طبق قانون برنامه ششم توسعه سهم استان تهران از مالیات بر ارزش افزوده به نسبت30 و70 درصد بین شهرداریها و دهیاریهای تهران توزیع شود در حالی که استان تهران مناطق شهری بیشتری نسبت به تعداد روستاها دارد و همین موضوع، گرفتاریهای شهرداری تهران را به لحاظ درآمدی در مدیریت جدید شهری بیشتر از گذشته خواهد کرد. بدین ترتیب شهرداری تهران که سال گذشته حدود 4 هزار میلیارد تومان از محل دریافت مالیات بر ارزش افزوده درآمد داشت، امسال حدود 2 هزار میلیارد تومان درآمد خواهد داشت و وقوع این اتفاق یعنی کسری 2 هزار میلیارد تومانی. مدیریت جدید شهری پایتخت که شهردار جدید باید برای حل این مشکل بزرگ درآمدی، با نمایندگان مجلس مذاکره کند و یا جایگزین مالی برای جبران این2 هزار میلیارد تومان کسری بودجه پیشبینی کند. شورای شهر و شهرداری جدید شهر تهران دغدغه این موضوع را دارند که دیگر تراکم فروشی و تخلفات ساختمانی ماده100 در پایتخت ادامه پیدا نکند. البته عوارض نوسازی که در سال 1347 حدود 30 تا40 درصد هزینههای شهرداری تهران را تامین میکرد، در شرایط کنونی تنها 2 درصد از هزینههای شهرداری تهران را پاسخ میدهد که خود این موضوع فاجعه بار است. در واقع عوارض نوسازی به تدریج کم شده است به طوری که برجهایی هستند در تهران که ماهیانه 500 هزار تومان شارژ ساختمانی میدهند ولی عوارض ساختمانی آنها سالی200 هزار تومان است که این اتفاق خود یک مشکل بزرگ است. باید عوارض نوسازی تغییر پیدا کند و به جایگاه خود برگردد. به طوری که عوارضی که از مردم میگیرند بیشتر شود و عوارض تراکم و پروانههای ساختمانی را به زیر 5 درصد سوق دهیم.
سخن نهایی
بنابراین اتفاقی که در تهران رخ داده این است که طرح جامع تفصیلی شهری و برنامههای توسعه 5 ساله شهری عملا بلا اثر شدهاند و در واقع طرحی که برای تهران تهیه شده است در حوزه شهرسازی، خروجی آن سالیانه بیش از 9 هزار تخلف ساختمانی است که این حجم از تخلفات اجرای این طرحها و برنامهها را زیر سوال میبرد و سوال بزرگ اینجاست که دیگر چرا برای تهران طرح در نظر گرفته میشود وقتی قرار است شاهد وقوع تخلفهای گسترده از این طرحها و برنامهها باشیم؟
سوتیترها:
- در شرایط کنونی تهران11 برنامه توسعهای 5 ساله دارد که بعضی از این برنامهها به جای 5 سال، 2 یا 3 ساله هستند. البته خیلی از این برنامهها برنامههای کارشناسی شدهای نبودند و بعد هم که تهیه میشدند و به تصویب شوراها میرسیدند، مدیران شهری، خود را مقید به اجرای آن نمیدانستند
- بحث چالشی همه شهرداریهای کشور و از جمله تهران برخلاف برنامههای تدوین شده همین کمیسیون ماده 100 است که عمدا مالک و هم شهرداری دست به تخلف میزنند و نهایتا شهرداری با اخذ جریمهای از مالک متخلف به نوعی به انجام کار خلاف ساخت و ساز خود رسمیت میبخشد
- تخلفات ساختمانی در مناطق شمال شهر تهران و منطقه 22 بیشمار دیده میشود و به جرات میتوان گفت از 12 هزار پرونده ساختمانی در تهران که در یک سال به کمیسیون ماده 100 ارجاع داده میشود با فرض اینکه 3 هزار تا از این پروندهها تجدید نظر است، سالانه شاهد وقوع بیش از 9 هزار تخلف ساختمانی در شهر تهران هستیم