با گذشت چند هفته از اعلام آتشبس، گمانهزنی بر عملیات زیرسطحی اسرائیل در خاک ایران مطرح است. بااینحال، ایران برای جلوگیری از نمایش نقض رسمی آتشبس، خویشتندارانه این اقدامات را زیرنظر گرفته است. در این میان، دو عقربه نگرانکننده بر صفحهی ساعت سرنوشت ایران در حرکتاند: عقربه جنگ و عقربه شکاف داخلی.
عقربه جنگ، حمله دوم اسرائیل را مد نظر دارد. تحلیلی که این بار نهتنها بر احتمال جنگ نظامی، بلکه بر تهدیدی بنیادین تمامیت ایران و ساختار نظام سیاسی نشانه رفته است.
اما حرکت این عقربه فقط وابسته به تحولات منطقهای و جهانی نیست، بلکه بهصورت مستقیم با روند تحولات درونی ایران، یعنی چگونگی چرخش عقربه شکاف داخلی نیز مرتبط است.
در صحنه سیاسی داخلی، کشمکش میان دو جریان اصلی در درون حاکمیت، نمایانتر شده است:
از یکسو، هسته سخت نظام با پافشاری بر ثبات مواضع پیشین در سیاست خارجی، هرگونه انعطاف را زمینهساز تغییر رژیم میداند.
از سوی دیگر، جریان عملگرای میانهرو با ارائه بیانیههایی نظیر «تغییر پارادایم» بر این باور است که تغییر رفتار خارجی، میتواند از سقوط نظام جلوگیری کند.
این مجادله گفتمانی هنوز به منازعه میدانی تبدیل نشده، اما اگر میانهروها بتوانند در سیاست مؤثر شوند، احتمال کاهش تنش و تعویق جنگ وجود دارد. در غیر این صورت، ادامه تسلط هسته سخت، مسیر را برای حمله گسترده اسرائیل هموارتر میسازد.
در این میان، نیرویی سوم نیز دیده میشود؛ اصلاحطلبان ساختاری که با چهرههایی مانند میرحسین موسوی و خواست برگزاری رفراندوم و تشکیل مجلس مؤسسان، خواهان گذار آرام از ساختار فعلیاند. اما این جریان نه پایگاه اجتماعی قوی دارد و نه سازمانیافتگی سیاسی مؤثر، و فعلاً بیشتر یک امکان نظری است تا بازیگر میدانی.
و در سایه، گرگهای ژئوپولیتیک، گروههایی شبهنظامی و قومی در مرزها، آمادهاند تا در لحظه خلأ قدرت، بازی خونین خود را آغاز کنند.
راه نجات ایران در این شرایط بحرانی، در گرو دو اقدام اساسی است:
نخست، حمایت مشروط از میانهروها برای کاهش احتمال وقوع جنگ؛
دوم، بسترسازی برای اصلاحات رادیکال ساختاری در خلال بحرانهای پیشرو.
- بیشتر بخوانید:
زلزله لجستیکی پس از جنگ ۱۲روزه؛ راه نجات کجاست؟ - تنگه هرمز در آستانه بحران: 35 درصد نفت جهانی در معرض تهدید جنگ
- حملونقل؛ پاشنه آشیل مدیریت بحران کشور
- سکان سیاستگذاری را تدبیری دگر باید