در ایران، جایی که قیمت بنزین از آب معدنی هم ارزانتر است، بحث افزایش قیمت سوخت همواره یکی از حساسترین مسائل اقتصادی و اجتماعی بوده است.
کارشناسان اقتصادی، محیطزیستیها و دولتمردان بر ضرورت اصلاح قیمت سوخت تأکید دارند. اما در نبود سرمایه اجتماعی و شفافیت مالی، هیچ سیاستی—حتی اگر منطقی باشد—مورد پذیرش عمومی قرار نمیگیرد.
اصلاح قیمت سوخت بدون سرمایه اجتماعی = بینتیجه
افزایش قیمت بنزین در ایران از منظر اقتصادی توجیه دارد:
- مصرف بالای سوخت
- قاچاق گسترده بنزین
- بار مالی سنگین برای دولت
- آسیب به محیطزیست
- زیان پالایشگاهها
- یارانههای پنهان
اما چرا با وجود این دلایل، مردم قانع نمیشوند؟ پاسخ روشن است: چون مردم تحلیلگر نیستند، اما حافظه دارند.
تجربه تلخ افزایش قیمتها، هنوز در ذهن مردم زنده است
مردم فراموش نکردهاند که حذف یارانه بنزین با وعده عدالت اجتماعی و اصلاح ساختار اقتصادی آغاز شد. اما آنچه رخ داد، سبکتر شدن جیبها و کوچکتر شدن سفرهها بود.
وقتی نتیجه ملموسی از سیاستها دیده نشود، حتی بهترین تصمیمها هم به چشم توطئه سیاسی یا دزدی قانونی دیده میشوند.
آیا الگوی مصرف در ایران با افزایش قیمت تغییر میکند؟
در کشورهای توسعهیافته، افزایش قیمت سوخت باعث تغییر رفتار مردم میشود:
- استفاده بیشتر از حملونقل عمومی
- گرایش به دوچرخهسواری
- کاهش سفرهای غیرضروری
اما در ایران، زیرساخت مناسب وجود ندارد. بنابراین اولین واکنش به گرانی بنزین، این سوال است:
«باز هم قرار است ما هزینه بدهیم و دیگران سود ببرند؟»
بدون شفافیت، اعتماد عمومی باز نمیگردد
اگر دولت میخواهد واقعیسازی قیمت بنزین را اجرا کند، ابتدا باید شفافیت اقتصادی ایجاد کند. مردم باید بدانند:
- درآمد حاصل از افزایش قیمت سوخت دقیقاً به کجا میرود
- چگونه خرج میشود
- چه نهادی بر آن نظارت دارد
بدون این موارد، اعتماد عمومی بازسازی نمیشود.
نتیجهگیری: ابتدا سرمایه اجتماعی، سپس اصلاح اقتصادی
بنزین ارزان در ایران، اگرچه از نظر اقتصادی مشکلساز است، اما بیاعتمادی مردم خطرناکتر است. هیچ دولتی با باک خالی از اعتماد به مقصد نمیرسد.
تا زمانی که گفتوگوی شفاف و واقعی با مردم شکل نگیرد، هرگونه اصلاح قیمت فقط یک جرقه در انبار بیاعتمادی خواهد بود.