صنعت حمل و نقل آنلاین: در جهان امروز جابجایی انسان و کالا به مدد رشد تکنولوژی زیربناها و تاسیسات جانبی، ناوگان و تجهیزات ناوبری و مدیریت راهبری و خدمات وابسته راهبردی در کلیه شیوههای مختلف حمل و نقل اعم از هوایی، زمینی (جادهای و ریلی) و آبی(دریایی، ساحلی و رودخانهای) رشد و شتاب قابل ملاحظهای یافته است. به گونهای که بسیاری از کشورهای وارد کننده و مصرف کننده این دستاوردها به ویژه در زمینه وسایل نقلیه و تجهیزات ناوبری جدید، حتی مجال آموزش و فرصت استفاده بهینه و به هنگام و نگهداری از آنها را نیز آنگونه که شایسته و پاسخگوی هزینه های بعضا” هنگفت آنهاست، با سهل انگاری و ساده اندیشی و نپرداختن به عمق مطالب ارزشمند مترتب بر آن، تا کنون پیدا نکرده و بر این سیاق موجود هم نمیکنند.
به همین علت هم هست که علایم این نارسایی مزمن در حملونقل زمینی کشور به ویژه در شیوه حملونقل جادهای و متعاقب آن با ضعفی نسبتا کمتر در حملونقل ریلی ملموستر و قابل ملاحظهتر از دو شیوه هوایی و دریایی است.
قطعا” برای خوانندگان مطلب این سوال پیش میآید که چرا دو شیوه مهم هوایی و دریایی را از شمول این نقیصه جدا کردم.
دلیل روشن و مستند آن این است که ابعاد این دو شیوه حملونقل با پوشش نسبتا” قابل قبول ملی، مقبول فراملی و محرز منطقه ای و جهانی شکل گرفته و در تمامی ابعاد از قبیل زیربنایی، ناوگان، ناوبری و بهرهبرداری بر اساس اصول و قواعد فنی، تخصصی و حقوقی و رعایت حداکثری مقررات و استانداردهای مربوطه در این دو شیوه شکل گرفته و اشراف و اعمال به تمامی آنها، از جمله مفروضات و ملحوظات اولیه هرکشور پذیرنده پروتکلها و مقاولهنامهها و مستندات قابل قبول عضویت در مجامع و کنوانسیونهای بینالمللی، برای ورود به عرصه این دو فعالیت محسوب میشود تا بتوانند در این دو بستر با درک درست و همه جانبهای از تمامیت فعالیت با رعایت کامل اصولی که ضامن ایمنی وسیله، سفر، مسافر و کالاست، به این عرصه حمل ونقلی با اطمینان و استوار قدم بگذارند و در هر قدم بعدی هم که میخواهند بردارند، تا تاییدیه لازم در تمامی موارد لازم از مراجع و مراکز ذیصلاح را اخذ نکرده باشند، هرگز قادر نخواهند بود تا سفری را آغاز کنند و اصطلاحا اجازه حرکت در دریا و یا پرواز در هوا را نخواهند داشت.
شک نیست که مساله تامین نیروی انسانی متخصص، آموزش دیده، مجرب و به روز در این دو شیوه در راس امور قرار داشته که با هرگونه غفلت در این خصوص اساسا یا سفر آغاز نخواهد شد و یا ایمنی آن به شدت تحت الشعاع قرارخواهد گرفت.
تا اینجای عرایضم اجازه میخواهم که با صراحت بیان کنم: سهل انگاری و ساده اندیشی، اهمال در دست کم گرفتن ضوابط، مقررات و استانداردها از یکطرف و عدم انسجام تشکیلاتی و ناهماهنگی و بعضا هم بیمبالاتی، فقدان مسوولیت جمعی در سازمانهای متعدد و عریض و طویل کشور از طرف دیگر، در هر دو شیوه جادهای و ریلی از اهم مسایل نارسایی و ناامنی این دو شیوه که در دسترس بالغ بر90 درصد آحاد مردم نیز قرار دارد و کارنامه نامطلوبی هم در ایمنی دارند، معرفی و به آن استناد کنم.
در دو شیوه دریایی و هوایی همه ساله از یک سو از بهترین ایرلاینها و خطوط کشتیرانی که بالاترین ضریب اطمینان در ایمنی سفر و مدیریت زمان را داشتهاند و از سوی دیگر از ضعیفترینها که با موارد خلاف و عدول از مقررات، خساراتی به ناوگان و تاسیسات و تجهیزات و نهایتا به بار و مسافر تحمیل کردهاند، تصویر روشنی را پیش روی مصرف کنندگان ناوگان باری و مسافری قرار میدهند. اما آیا شما تا کنون در دو شیوه ریلی و به ویژه جادهای کشور نشانههای ارزشمندی در این ارتباط مشاهده و یا احساس کردهاید و اساسا این دو شیوه را مشتری محور ارزیابی میکنید؟
در شیوه ریلی کشور آمار سوانح در ارتباط با جان مردم چندان بالا نیست که آن هم به مصداق این بیت است نه مدیریت خوب سیستم:
رهرو آن نیست که گه تند و گهی خسته رود رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود
هیچکس کندی سفر ریلی را هرگز به لحاظ اقتصادی از دیدگاه ملی و مصرف کننده ارزیابی نکرده است تا بدانیم با طول خطوط موجود و تعداد ناوگان در اختیار، انتظار منطقی چند تن کیلومتر بار و چند نفر کیلومتر مسافر را از این حجم عظیم سرمایهگذاری دولتی، عمومی و خصوصی باید داشته باشیم و در عمل به چه حاصلی نایل شدهایم و هزینه سنگین زیان ناپیدای عملکرد ضعیف سیستم چقدر، در کجای کار و با کیست؟
آمار تصادفات ریلی مسافری مستند و در معرض دید همگان است اما دریغ از آمار سوانح و خسارات ناوگان باری که اگر چه مستند ولی همیشه پنهان بوده و تا اصولی قاطع در دستور کار متولیان قرار نگیرد، این نقیصه ملی کماکان پایدار و خاموش در تضییع سرمایه ملی نقش خواهد داشت.
سیستم جادهای که مدام در خیابانهای شهر و جادهها با اعصاب عامه در ستیز است، همه نارساییها و ناتوانیها و ناقابلیتهای متنوع را یک جا در خود جای داده است.
این شیوه گرچه منبع درآمد عظیمی برای متولی، شرکتهای فاقد اهلیت و مالکیت، شهرداریها، پلیس راه و راهنمایی و رانندگی، آموزشگاههای رانندگی بعضا سنتی، تعمیرگاههای مجاز و غیرمجاز، فروشندگان ثابت و سیار قطعات و لوازم بعضا ارزان ولی غیراستاندارد و غیره است، اشتغالات بسیارگسترده و ناپسندی را برای کشور رقم زده است.
پر واضح است که دست این خیل برخوردار از ضعف قانون و حتی بعضا” غیرقانونی در چارچوب و یا خارج از اصول، به اتفاق، خواستگاهی جز جیب کممایه مردم که مصرف کنندگان نهایی سیستم حمل و نقل هستند نداشته و ندارد و همین مضیقهها و داشتههای ضعیف و تحمیلی هستند که جامعه و سیستم حمل و نقل را به استفاده از هر وسیله ارزان و باکیفیت نامطلوب مجبور میکنند تا وسیله را با امکانات موجود تهیه، تجهیز و انسان را در کاربرد با آن با انواع تهدیدها مواجه کند.
باید با شناخت سبب، دنبال مسبب و مقصر نگردیم چرا که به هرکجای سیستم که بنگری حکایت همان مثل معروف “عسس مرا بگیر” است.
باید ساختاری نو تعریف کرده و آن ساختار را با اصول و قواعد مبتنی بر حفظ و رعایت حقوق عمومی و مصرف کننده منطبق کنیم.
دو الگوی هوایی و دریایی در دسترس است. باید آنها را برای جادهای و ریلی شبیه سازی و پیاده سازی کنیم.
دولت باید در راس سیستم حمل و نقل کشور، فقط و فقط نقش متولی، سیاستگزار و برقرار کننده تعادل بین تقاضا و عرضه در سیستم حمل و نقل را داشته باشد.
و اما بقیه ساختار یعنی بخش غیر دولتی هم متاسفانه مصداق قاعده “خشت اول چون نهاد معمار کج تا ثریا میرود دیوار کج” در کل کشورشده است که باید از بنیان با جراحی، اصلاح، بازنویسی و پیاده سازی شود. چرا که شرکت حمل و نقل شاه کلید اصلی برای اصلاح سیستم حمل و نقل است.
اگر شرکت از قابلیت و توان کافی برخوردار نباشد، بیماری است که حکم ویروس مخرب برای مصرف کنندهاش را دارد. انجمنی که زاییده چنین شرکتهاییست، تولدش با بیماری مزمن همراه است. کانونی که دستاورد چنین انجمنهاییست، خود غدهای سرطانی است که لاعلاج و یا نیازمند به جراحیهای متعدد و اساسی است.
حال سوال اینجاست که چرا متولی با چنین ساختار بیمار و خطرآفرین و ویرانگری کنار آمده است؟!
——————————————————————————————————
در حقیقت دلیل این است که پای منافع، درآمد و کسب ثروت برای خود حقوقی و خواص حقیقی و حقوقی در میان بوده، نه جذب سرمایه گذار برای سرمایه گذاری اقتصادی در بخش.
در عمل اینگونه شده است که نه به مشام شرکت و سرمایه گذار واقعی، که رایحه خوش رانت و وام کم بهره از سوی متولی به مشام راننده رسیده و بلا شرط هم غلام و زرخرید و آویزان متولی بخش شده است. بنابراین ارتباط ارگانیک خوب و سازندهای را با شرکت بر قرار نکرده، به همین دلیل هم هست که شرکت در این زیر بخش نمیتواند خود را مسوول و پاسخگوی جامعه مصرف کننده حمل و نقل بداند.
بی شک چنین متولی که خود سبب بیماری در زیربخش است، هرگز نتوانسته، نمیتواند و نخواهد خواست که در جایگاه متولیگری خود، از تمامی ارگانها و سازمانهای مسوول و برخوردار از نعمت این سفره کذایی، انتظار کار اصولی داشته باشد و به جای آنکه برای بهبود وظایفی که در تحقق حمل و نقلی روان، اقتصادی و مردم پسند و به روز تلاش کند، تنها در فکر کسب درآمد آن هم به مدد قانون مشوق درآمدزایی است.
کشورهای با ساختار حمل و نقل سالم، دو مقوله سرعت و ایمنی را در راستای رفاه مصرف کننده و استفاده بهینه از منابع در نظر دارند اما در کشورهای عقب مانده و درمانده در مدیریت حمل و نقل، معجزاتی وا زده از این دست صورت میگیرد:
- اتوبان را با تعویض تابلو، پس از سالها آزادراه و بزرگراه مینامند تا در صورت بروز سانحه بازماندگان حادثه هرگز نتوانند متولی و پلیس را در محاکم قضایی از عوامل اصلی سانحه به شمار آورند!!! این یعنی فرار از مسوولیت و یا نوعی مصونیت قضایی در قبال سهلانگاری در حفظ جان مردم که انسان را به یاد نوعی کاپیتولاسیون از نوع داخلی آن، در سیستم حمل و نقل کشور میاندازد.
- برای جبران سوء مدیریتها، به جای اجرای تمهیداتی در راستای روانسازی و افزایش سرعت در بزرگراهها، به تقلیل سرعت اهتمام ورزیده میشود.
- به جای گردش مداوم پلیس در تمامی محورها که سادهترین شکل ایمنی در تردد است، به کمین برای شکار انسان که طعمه و لقمهای سهل، سریع الهضم، پر منفعت و در دسترس است مینشینند.
- گارد ریل را که منعطف است برای جداسازی محورها، به گارد بلوک که توان بیشتری در سوانح برای تخریب و تلفات دارد، تبدیل میکنند.
- نزدیک پاسگاههای پلیس در وسط راه سرعتگیر ایجاد میکنند، گویی همه جا کندی حرکت، علاج هر واقعه دردناک است.
آیا اینگونه اعمال و رفتار به مثابه پاک کردن صورت مساله به جای حل منطقی آن نیست؟
در اندونزی در ابتدای هر اتوبان، پرده یا تابلویی نصب بود که از بروز سانحه و تعداد آن، یا عدم بروز سانحه از ابتدای سال در آن محور حکایت داشت. تا هم هشداری باشد برای عموم مردم و هم به عینه به بهبود و یا ضعف سیستم کنترل و نظارت در راهها پی برده شود.
اما ما چه میکنیم؟
- با به نمایش گذاشتن جسد مچالهترین ماشینهای دچار سانحه شده در راه، بنای یادبودی را برای عبرت خلق بر پا میکنیم تا از همان ابتدا، هم ضعف کنترلی خود را به نمایش بگذاریم و هم حال و هوای بدی را به راکبان و مسافران در طول سفر منتقل کنیم.
- در بسیاری کشورها شبکه تلویزیونی آن کشور، زمانی را برای تشکیل دادگاه تخلفات و بعضا تصادفات اختصاص میدهند که تاثیر بسزایی در آموزش همگانی دارد ولی ما از مردم بیگناه و سادهدل ترحم گدایی میکنیم تا با پرداخت نیابتی دیه، مجرم و محکوم حوادث را که اعمال قانون شده به آغوش خانوادهاش برگردانیم.
راستی هرگز به این مساله اندیشیدهایم که چرا هرجا که پلیس حضور دارد، در آنجا گره ترافیکی هم ایجاد میشود؟
ما برای سیستم کنترل نامحسوس مثل هر کار و برنامه خوب و موثر دیگری هزینه حتی اضافه هم کرده و میکنیم ولی سر بزنگاه به شیوه کنترل کاملا محسوس عمل میکنیم یا حتی نامحسوس را با احساس خودخواهانه از کار میاندازیم و با ناکارآمد معرفی کردن از دور خارج و دستی عمل میکنیم.
برای ارتقاء ایمنی در کشور که اگر محرز شود نشان لیاقت برای کلیه دست اندکاران را به ارمغان دارد، به گزینش شاخصهای جدید روی میآوریم که مبنای مورد محاسبه و عرف بینالمللی ندارد اما خواسته ما را اجابت خواهد کرد و تا حدی عیبپوش و به صورت کاغذی نشان تقلیل سوانح میشود.
به عنوان کارشناسی کوچک در حمل و نقل کشور صادقانه و متواضعانه عرض میکنم باید برای رسیدن به سیستمی متوازن و متعامل، بی هیچ پیرایه و شایبهای به موارد ذیل اهتمام ورزیده شود:
- اصلاح ساختار حمل و نقل کشور و تشکیل وزارت حمل و نقل پس از سالها حرف و حدیث محقق شود.
- قوانین و مقررات جامع حمل و نقل کشور بازنگری شده و نسبت به حذف و اصلاح قوانین زاید و دست و پاگیر که عمدتا هم تاثیر و نقشی جز هزینه افزایی به بخش ندارند، توسط متولی و با برخورداری از مطالعات تطبیقی در یک پروسه زمان بندی شده اقدام شود.
- در ساختار حمل و نقل جایگاه قانونی و اصولی شرکتها، انجمنها، کانونها با جهت گیری رفتار اقتصادی و پاسخگویی به مصرف کنندگان و رعایت حقوق آنان به خوبی تبیین و تصویب شود.
- امروزه پلیس که خود میتواند از علل بروز سانحه نیز محسوب شود، تنها عامل حاضر در میدان سانحه است که هم نقش کارشناس راه، وسیله، رفتار راننده و … را برعهده دارد و این خود نقض غرض و کم توجهی به اهمیت تجزیه و تحلیل کارشناسی از سانحه است.
- سیستم کنترل کیفیت صنایع خودروسازی در کشور ضعف اساسی دارد که باید مورد بازنگری قرار گرفته و بعضا هم بر روی نیروی انسانی، ابزار و تکنیک در صنایع خودروسازی کشور سرمایه گذاری بیشتری صورت گیرد.
تمامی این موارد حتی با تفصیل بیشتر قبل از این نیز گفته و تحریر شده است اما هرگز متولی و مسوول مشخصی وجود نداشته که بر اساس برنامه، مکلف و مقید به شناسایی و تفکیک اهم موارد و علل بروز هر معلول در زمان مشخص و ارایه راه حل اساسی باشد که انتظار میرود با تشکیل وزارت حمل و نقل، این مهم به سرانجامی در خور و شایسته یک کشور بزرگ و در ردیف پیشروان صنعت حمل و نقل رسیده و ختم به خیر شود. ان شاءالله.