صنعت حمل و نقل آتلاین: دولتها به دلایل متعددی از قراردادهای مشارکت دولتی-خصوصی یا «Public Private Partnership»ها که به اختصار «PPP» نامیده میشوند، استفاده میکنند. بانک جهانی، به دولتها توصیه کرده است تا از این قراردادها به ویژه برای پیوند استوار میان دوره «ساخت» و «بهرهبرداری» استفاده نمایند. از دید «بانک» قراردادهای مشارکت دولتی-خصوصی، اگر تنها برای تامین مالی مورد استفاده قرار گیرند، در بیشتر موارد هزینههای دولت را -برخلاف تصور عمومی- افزایش میدهند. با این حال متاسفانه به نظر میرسد آنچه دولتها را بیش از هر چیز به مشارکت با بخش خصوصی وادار میکند «بیپولی» است. به طور خاص دولتهای نفتیِ در حال توسعه، به درآمدهای بادآورده عادت کردهاند و دستکم در پارهای بازههای زمانی، محدودیتهای مالی رویاهای بلندپروازانه ایشان را برای اجرای پروژههای بزرگ با چالش مواجه نکرده است. اما در این روزگار سقوط قیمت نفت آنها را واداشته تا هزینه توسعه «زیرساخت»ها را کاهش دهند. بدین ترتیب قرار است قراردادهای مشارکت دولتی-خصوصی، برخلاف توصیه بانک جهانی، چالههای مالی دولت را پر کنند. همین امر موجب میشود «کنترل هزینه» در مقایسه با «بهینهسازی» «خدمات عمومی» در اولویت قرار داشته باشد.
با تکیه بر استقرا میتوان قراردادهای مشارکت دولتی-خصوصی را چنین تعریف کرد: سرمایهگذاری بخش خصوصی در احداث یا بازسازی زیرساختها با هدف ارایه خدمات عمومی. آنچه قراردادهای مشارکت را به گونهای متفاوت از دیگر انواع قراردادها بدل میکند نه «سرمایهگذاری» است و نه حتی «احداث و بازسازی زیرساخت»ها به عنوان اموال دولتی و یا عمومی. از همین جهت است که تفاوت در تعریف «اموال عمومی» مثلا با معیارهای روشن نظام حقوقی فرانسه و ابهامات پایانناپذیر آن در نظام حقوقی ایران، راه را بر استفاده از الگوی قراردادهای مشارکت در کشورهای مختلف نمیبندد. ویژگی منحصر به فرد قراردادهای مشارکت دولتی-خصوصی، همانا الزام به «ارایه خدمات عمومی» است. این ویژگی چنین مشارکتهایی را به «قرارداد تعهد به نتیجه» و «کارکرد محور» یا «Performance Base» بدل میکند. به دیگر سخن درآمد بخش خصوصی در این قراردادها منوط به «ارایه خدمات عمومی» است. خواه بهای خدمات توسط مصرف کننده پرداخت شود یعنی قراردادهای «User Pay» و خواه توسط بخش دولتی یعنی قراردادهای «Government Pay».
حال ضرورت دارد تعریفی از «خدمات عمومی» ارایه شود. «خدمات عمومی» یک اصطلاح معمول به معنی فراهمآوری برخی خدمات توسط دولت به شهروندان است. این خدمات ممکن است به شکل مستقیم توسط دولت به مردم ارایه شود یا با پشتیبانی دولت از بخش خصوصی به منظور ارایه خدمات به شهروندان انجام پذیرد (بخش دوم تعریف قراردادهای مشارکت دولتی-خصوصی را شامل میشود). این خدمات که با توافق جمعی بیشینه یک ملت انجام میپذیرد بیانگر آن است که برخی خدمات باید بدون در نظر گرفتن سطح درآمد شهروندان و به شکل همگانی در دسترس عموم قرار گیرد. آموزش، انرژی و حملونقل عمومی از جمله این خدمات است. برای پرهیز از هرگونه ابهام باید توجه داشت «دسترسی به خدمات عمومی» لزوما به «مجانی بودن» آنها منجر نمیشود. معیار اصلی آن است که مردم در سطحهای درآمدی مختلف بتوانند از این خدمات استفاده کنند. به همین دلیل است که گاه دولت پرداخت تمام یا بخشی از بهای این خدمات را از جانب تمام یا بخشی از مردم تقبل میکند. پرداخت تمام یا بخشی از بهای خدمات در قالب «یارانه»ها صورت میگیرد اما این که چه کسانی را پوشش دهد، منوط به وجود یک نظام کارآمد «تامین اجتماعی» و «بهزیستی» است.
هم چنین باید به مفهوم «خدمات» نیز توجه داشت. بر اساس تعریف «قانون مقررات اجرایی اصل چهل و چهار قانون اساسی» که به گونهای وفادارانه از «دستورالعمل اجرایی1/2004» «اتحادیه اروپا» در زمینه «حقوق رقابت» الگوبرداری شده است، «خدمت» «محصولی است که فرآیند تولید و مصرف آن همزمان است». این مفهوم در برابر تعریف «کالا» قرار دارد. یعنی «محصولی که فرآیند تولید و مصرف آن همزمان نیست». یک مثال ساده: خدمات حمل و نقل و یا آموزش، درست در همان زمانی تولید میشوند که شما آن را مصرف میکنید اما “نان” ابتدا تولید و سپس مصرف میشود. بدین ترتیب «خدمات» نوعی «ویژگی» و یا «کِیف» تلقی میشوند. شاید از همین جهت است که ناخودآگاه میان سطح دسترسی به «خدمات عمومی» و «کیفیت زندگی» ارتباط بر قرار میکنیم.
توجه به «خدمات عمومی» به عنوان یک «خدمت» یا نتیجه که بخش خصوصی در قالب قراردادهای مشارکت ارایه آن را عهدهدار میشود، نشان میدهد که «اجرای زیرساخت»ها لزوما بهبود «خدمات عمومی» را تضمین نمیکنند. به عنوان نمونه تعریف «راه» بر اساس آییننامه راههای شهری در بخش مبانی (مصوب 1374 وزارت مسکن و شهرسازی) عبارت است از «مجموعهای که برای عبور وسایل نقلیه موتوری، دوچرخه و پیاده ساخته میشود.» هم چنین بر اساس بند یک از ماده یک آییننامه راهنمایی و رانندگی «آزادراه به راهی گفته میشود که حداقل دارای دو خط اتومبیل رو و یک شانه حداقل به عرض سه متر برای هر طرف رفت و برگشت بوده و دو طرف آن به نحوی محصور و در تمام طول آزادراه کاملا از هم مجزا باشد و ارتباط آنها با هم تنها به وسیله راههای فرعی که از زیر یا بالای آزادراه عبور کند تامین شود و هیچ راه دیگری آن را قطع نکند». اما این «زیرساخت»ها به تنهایی نمیتوانند «کیفیت عبور و مرور» را محقق نمایند. توضیح مطلب آن که تعاریف مورد استفاده در رابطه با «زیرساخت» معمولا بر ماهیت «مهندسی» «زیرساخت» تکیه دارند و «بهرهبرداری» «انسان» از آن را نادیده میگیرند.
«راه» یک «زیرساخت» است و «تاسیسات بین راهی» نیز زیرساختی دیگر. با این حال مجموعه «راه» و «تاسیسات بین راهی» است که «خدمات حمل و نقل» را پدید میآورند زیرا «انسان» به عنوان یک «بهرهبردار» علاوه بر عبور نیازمند توقف و استراحت نیز هست. همان قدر که اهمیت دارد بتوان عبور و مرور افراد را میان دو نقطه جغرافیایی ممکن کرد، ضرورت دارد به افراد فرصت داده شود تا به زیرساختهای استراحتی، بهداشتی، سوختگیری و حتی تفریحی دسترسی داشته باشند. به همان نسبت که افراد نتوانند تواناییهای خود را در حین عبور «بازیابی» کنند، امکان وقوع سوانح جادهای افزایش مییابد.
همانطور که پیش از این نیز گفته شد، قراردادهای مشارکت دولتی-خصوصی باید در نهایت خدمتی عمومی ارایه دهند و صرف احداث «زیرساخت» برای تحقق آنها کافی نیست. بدین ترتیب به نظر میرسد ضرورت دارد دامنه شمول آنها را از «پروژه» به «طرح» گسترش داد. بر اساس استاندارد «گستره دانش مدیریت پروژه» یا PMBOK که توسط «موسسه مدیریت پروژه» ایالات متحده آمریکا (PMI) منتشر شده است، «پروژه» عبارت است از «تلاشی موقتی که به منظور تولید محصول، خدمت یا نتیجهای منحصر به فرد انجام میگیرد». در مقابل «طرح» عبارت است از «مجموعهاي از پروژههاي مرتبط به هم که به دليل منفعتي که از مديريت هماهنگ آنها حاصل ميشود، به صورت همراستا مديريت ميشوند و نه جداجدا». «احداث» «راه» به تنهایی یک «پروژه» است اما مجموعه «راه» و سایر پروژههایی که «احداث» و البته «بهرهبرداری» از «تاسیسات بین راهی» را شامل میشود یک «طرح» خواهدبود زیرا «ایمنی» و «عبور» باید همراستا با یکدیگر مدیریت شوند.
دولت عموما ترجیح میدهد «احداث» «راه» را از طریق انعقاد قراردادهای مشارکت دولتی-خصوصی، مستند به «قانون احداث پروژههای عمرانی بخش راه و ترابری از طریق مشارکت بانکها و سایر منابع پولی و مالی کشور»، مصوب 24/8/1366 و آییننامه اجرایی آن به بخش خصوصی واگذار کند اما و به همان میزان برای واگذاری «احداث» «تاسیسات بین راهی» به بخش خصوصی علاقهای وجود ندارد. دلایلی که دولت را به این بیمیلی وادار میکند عبارتند از: سودآوری تاسیسات بین راهی، لزوم اخذ مجوز از سایر سازمانهای دولتی و مالکیت اراضی منابع طبیعی.
- سودآوری تاسیسات بین راهی
اکنون میدانیم دلیل استقبال دولتها از قراردادهای مشارکت دولتی-خصوصی و برخلاف توصیه «بانک جهانی»، نه ایجاد ارتباط موثر میان دوره «ساخت» و «بهرهبرداری» که نیاز به «تامین مالی» است. دولتها به دلیل استفاده از روش حسابداری نقدی میتوانند هزینه دوره احداث را از طریق انعقاد قراردادهای مشارکت به صفر تقلیل دهند. هر چند هزینه پنهان این قراردادها به ویژه در قراردادهای مشارکت «پرداخت دولتی» یا «Government Pay» بعدها خودنمایی میکند. (به دلایلی که از حوصله این مقاله بیرون است، در ایران جز در حیطههای صادرات محور -که از حوزه قراردادهای مشارکت دولتی- خصوصی خارج است- امکان انعقاد قراردادهای مشارکت «پرداخت خصوصی» یا «User Pay» وجود ندارد.)
دولت اگر بتواند قرارداد مشارکت دولتی-خصوصی را به عنوان ابزار کاهش هزینه مورد استفاده قرار دهد، آنگاه تمایلی نخواهد داشت تا منابع درآمدی خود را به واسطه این قراردادها از دست بدهد. برخلاف «راه» که هزینه «احداث» آن به درآمد برای دولت منجر نمیشود. (هزینه ساخت هر کیلومتر آزادراه به طور میانگین در دشت شش میلیارد تومان، در کوهپایه ۹ میلیارد تومان و در مناطق کوهستانی ۱۵ میلیارد تومان است). «احداث» «تاسیسات بین راهی» برای دولت درآمدزا خواهدبود. بدین ترتیب نقطه بهینه برای دولتی که از قرارداد مشارکت با هدف «تامین مالی» استفاده میکند «احداث» «راه» توسط بخش خصوصی بدون واگذاری «احداث و بهرهبرداری تاسیسات بینراهی» است. حال آن که در مقابل اگر هدف از انعقاد قرارداد مشارکت در حیطه «راه» ارایه «خدمت عمومی»ِ «حملونقل ایمن» باشد، ضرورت خواهد داشت که دولت «احداث و بهرهبرداری» از «تاسیسات بینراهی» را نیز به بخش خصوصی واگذار کند. این امر حتی در نهایت از نظر مالی نیز به نفع دولت خواهدبود زیرا بخشی از سرمایهگذاری و سود بخش خصوصی از درآمدهای «تاسیسات بینراهی» مستهلک میشود و سهم پرداختی دولت کاهش مییابد.
- لزوم اخذ مجوز از سایر سازمانهای دولتی
میان ساختار اداری دولت در ایران که بر مفهوم «دستگاه اجرایی» -یادگار دیرپای قانون برنامه و بودجه 1351- استوار است و ضرورتهای قرارداد مشارکت دولتی-خصوصی، سازگاری بر قرار نیست. دولت به عنوان یگانه دارنده اقتدار حاکمیتی میتواند با صدور طیف گستردهای از مجوزهای قانونی امکان «احداث» «تاسیسات بینراهی» را با مناقع اقتصادی بخش خصوصی همگرا نماید. با این حال در ایران هر یک از وزارتخانهها اختیاراتی انحصاری و محدود در ارایه این مجوزها دارند بی آن که «دستگاه دولتی» طرف قرارداد با بخش خصوصی در این میان از اقتداری برخوردار باشد. «راه» به تاسیسات رفاهی نیازمند است. مستند به «قانون اجازه واگذاری امتیاز سرقفلی و مشارکت غرف و فروشگاههای پایانههای عمومی بار و مسافر و مجمتع های خدمات رفاهی بینراهی»، صدور مجوز در این زمینه برعهده «سازمان حملونقل و پایانههای کشور» است حال آن که طرف قرارداد بخش خصوصی به عنوان نمونه و در بخش آزادراهها «شرکت ساخت و توسعه زیربناهای حملونقل کشور» است. همچنین «راه» نیازمند «متل» نیز هست. به استناد «آییننامه ایجاد، اصلاح، نرخگذاری و بهرهبرداری از تاسیسات گردشگری» صدور این مجوز در صلاحیت «سازمان میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری» است. مجوز مربوطه توسط «معاونت گردشگری» صادر میشود. با این حال اگر به عنوان نمونه سرمایهگذار بخواهد نسبت به ایجاد تورهای «دشتگردی» نیز اقدام کند باید تقاضای خود را به «معاونت سرمایهگذاری» ارایه دهد. از سوی دیگر احداث «پمپ بنزین» منوط به اخذ موافقت «شرکت ملی پخش فرآوردههای نفتی» است. بدین ترتیب «راه» هرگز نمیتواند به یک «طرح» بدل شود.
- مالکیت اراضی منابع طبیعی
هرچند مالکیت راه و حریم آن از آن وزارت راه و شهرسازی است اما اراضی واقع در ماورای این حریم به «منابع طبیعی» تعلق دارد و «بهرهبرداری» از این اراضی به دلیل دیوانسالاری ناکارآمد «منابع طبیعی» و حتی «سازمان حفاظت از محیط زیست» امکانپذیرنخواهدبود. بدین ترتیب احداث «تاسیسات بینراهی» که باید اصولا در ماورای حریم راه صورت پذیرد، با چالش مواجه میشود.
مجموعه این عوامل است که حتی یا به ویژه با انعقاد قراردادهای مشارکت دولتی-خصوصی «راه» را به مسیری در میان دو نقطه تقلیل میدهد بی آن که «کیفیت» و «ایمنی» «عبور» را تضمین کند. محرومیت از «کیفیت» و «ایمنی» در فصل سفر خودنمایی میکند. اگر به عنوان نمونه مسیر رفت و برگشت میان «تهران» تا «یزد» را در نظر بگیریم بدون وجود «تاسیسات بین راهی» وقوع سانحه در طول هزار و سیصد کیلومتر سفر اجتناب ناپذیر خواهد بود. بر تابلوهای بین راهی نوشته است «به ازای هر دو ساعت رانندگی پانزده دقیقه استراحت کنید» اما تابلوها به این سوال پاسخ نمیدهند: کجا استراحت کنیم؟