صنعت حمل و نقل آنلاین: هرچند شکلگیری نهادهای مدنی ریشه در تاریخ تحولات مغرب زمین از قرن هفدهم به بعد دارد ولی در ایران شاید بشود گفت این سابقه با تاریخ مشروطیت همخوان است. نهادهایی که خارج از حوزه قدرت سیاسی، توسط مردم و تشکلهای صنفی با عناوین گوناگون در بازار کسب و کار و یا دیگر فعالیتهای مردمی شکل گرفتهاند. شاید بتوان گفت که در کنار سه بخش دولتی، خصوصی و تعاونی، این نهادهای مدنی هستند که در عرصه کارزار فعالیتهای مختلف اقتصادی واجتماعی و درچانه زنی های تخصصی و کارشناسی خود باحاکمیت اموررا پیش می برند.
پیش ازانقلاب، درقلمروحمل ونقل تنها تعدادانگشت شماری تشکل صنفی تحت عنوان سندیکا ویا اتحادیه فعالیت داشتند،اما در طول سال های بعد ازانقلاب تعداداین تشکل ها درشاخه های مختلف ومتنوع حمل ونقل وصنایع وخدمات وابسته به آن اعلام حضورکردند و به فعالیت پرداختند. نظربه شمارواهمیت این تشکل هادرقلمروحمل ونقل،ماهنامه صنعت حمل ونقل اختصاص سرفصل تازه ای راباعنوان:”نهادهای مدنی حمل ونقل” دردستورکارخودقرارداده است.دراین سرفصل هرشماره پای صحبت مسئولان یک یادوانجمن صنفی حمل ونقل می نشینیم وبرنامه ها وسیاست های کاری شان را منعکس می کنیم.تردیدی نیست که این نهادهای مدنی دردل دیوانسالاری کمرخردکن وقوانین ومقررات ودستورالعمل های پیچیده وناکارآمد،بامشکلات صنفی خود به سختی دست وپنجه نرم می کنند،هدف ازگشودن این سرفصل،شناسائی گیرودارهای پیشبردامورصنفی درارتباط باسازمان هاونهادهای ذیربط دولتی است.دراین ارتباط ابتدا به سراغ یکی از قدیمی ترین،پرسابقه ترین وفعال ترین نهادمدنی حمل ونقل،یعنی انجمن صنفی حمل ونقل بین المللی رفتیم که دراردیبهشت ماه سال جاری پنجاهمین سال فعالیت بی وقفه خودراآغازکرد.این انجمن درحالی پنجاهمین سال فعالیت خودراآغازمی کندکه درکوران جنگ تحمیلی هشت ساله،کش وقوس های نوسانات ارزی،تحریم های بین المللی ومقررات دست وپاگیرترانزیت واغلب ناپایدارتوانست کارنامه ای موردقبول ازخودارائه دهد.
به همین مناسبت ونیزآغازسرفصل جدید”نهادهای مدنی حمل ونقل”درماهنامه، پای صحبت های مهندس محمدجوادعطرچیان دبیرانجمن نشستیم.عطرچیان که پیش ازاین سی سال درپست های مختلف مدیریتی سازمان راهداری وحمل ونقل جاده ای به تجربیات گرانسنگی دست یافته است، اینک این تجربیات را درخدمت پیشبردهدف های انجمن به کارگرفته است.دراین گفتگو وی ازاهمیت تشکل های صنفی سخن گفت وانجمن رامیراث پربهای هیات مدیره هاودبیران پیشین آن درطول پنجاه سال فعالیت انجمن برشمردوساختارآن راازهمه ابعادمستحکم دانست.درزیراین گفتگورامی خوانید:
ماهنامه صنعت حمل و نقل سرفصلی تازه باعنوان“ نهادهای مدنی حمل ونقل“گشوده است که در هرشماره به بررسی عملکرداین نهادها میپردازد.ازنگاه شمانقش این نهادهادرپیش بردامورصنفی چگونه ارزیابی می شود؟
اختصاص سرفصلی به تشکلها، ابتکار ماهنامه صنعت حمل و نقل است که از سالها پیش پایهریزی شده. در حوزه حمل و نقل حدود 80 تشکل در زیربخشهای ریلی، جادهای، دریایی، هوایی، تشکلهای کارگری و کارفرمایی وجود دارد. زمانی که پیشنهاد میدادیم وزارت حمل و نقل یا سازمان حمل و نقل در کشور ایجاد شود، به خاطر گستردگی و اهمیت آن بود.زیرا ضرورت داردکه همه شقوق حمل ونقل در یک ساختار یکپارچه تعریف شوند.درحالی که در همه جای دنیا وزارت حمل و نقل وجود داردولی درکشورماحمل ونقل ساختارمنسجمی ندارد.بااین که طی سالهای گذشته تشکلهای متعددی درقلمروفعالیت های حمل ونقل شکل گرفته اند ولی می بینیم که از مراجع مختلف مجوز دارند. گروهی از وزارت کار، گروهی از وزارت کشور و گروهی هم از اتاق بازرگانی. فکر میکنم ما فعالان حوزه حمل و نقل باید چند واحد تشکلشناسی بگذرانیم تا تشکلها را بشناسیم و بدانیم ریشه و اصالت این تشکلها از کجاست. خیلی مهم است که بتوانیم به ذینفعان صنعت حمل و نقل بگوییم که تشکلها بر اساس چه ضرورتی شکل گرفته اند. نمیتوانیم یک نهاد صنفیرا که 50 سال قبل شکل گرفته است و در تمام این سالها علیرغم فراز و نشیبها فعالیت داشته و تلاش کرده و در کنار دولت مشاوره فکری داده و توان کارشناسیاش را ارائه می کند،با تشکلی که چند روز از تأسیس آن میگذرد، مقایسه کنیم. باید بین این تشکلها، انجمنها ، کانونها و فدراسیونها در یک بستر مناسب ودرزمینه های مختلف بین یکدیگر تعامل وجودداشته باشد. لذا اولین موضوعی که فکر میکنم میتواند در این نشریه پیگیری شود این است که ما سابقه و عقبهاین تشکلها را بشناسیم و بدانیم دارای چه ظرفیتی باچه تعداد عضو هستند که از آنها حمایت میکنند. ما از این حرکت ماهنامه استقبال میکنیم. انجمن شرکتهای حمل و نقل بینالمللی ایران با 50 سال سابقه دارای 600 عضو از شرکتهای حمل و نقل بینالمللی در سراسر کشور است؛ اعم از شرکتهای بینالمللی با گرایشهای دریایی، جادهای، ریلی و هوایی، شرکتهای فورواردر یا کریر. با این کار بستری فراهم میشود که تشکلها به معرفی خود بپردازند و برنامهها و سیاستهایشان را اعلام کنند.
به هر حال نقش نهادهای مدنی در شکلگیری سیاستهای دولت بسیار اهمیت دارد. دولت میتواند از تشکلها به عنوان بازوی کارشناسی و فکری استفاده کند، نه فقط در زمان انتخابات، بلکه در زمانی که میخواهند طرح و برنامه بدهند، میتوانند از توان تخصصی تشکلها بهرهمند شوند. اگر شما بتوانید با همه تشکلها اعم از دریایی، ریلی، جادهای و هوایی، تشکلهای زیرساختی، بهرهبرداری، کارگری و کارفرمایی گفتگو کنید و در ماهنامه پلتفرمی برایشان آماده شود بسیار عالی است.
هم اکنون کنفدراسیون تشکلهای حمل و نقل –دست کم دراسم-وجوددارد شما نقش این کنفدراسیون را دراتحادوهمبستگی تشکل های حمل ونقل چگونه ارزیابی می کنید؟
فکر میکنم این اسم باید تا حدودی محتوا را هم مشخص کند. اگر ما قائل به فدراسیون یا کنفدراسیون یا کانون هستیم پس باید کارکانونی، فدراسیونی یا کنفدراسیونی انجام دهیم. قرار نیست ما فدراسیونی تشکیل دهیم که کار یک انجمن را انجام دهد. چون انجمنها بلاواسطه با شرکتها در تعامل هستند و شرکتها در آن عضویت دارند. مثل انجمن ایران که حدود 600 عضو دارد که حق عضویت پرداخت میکنند. وظایفی در قبال اعضا داریم، وظایفی هم از طرف دولت به ما محول شده است. لذا تکلیف ما روشن است. ما به عنوان یک انجمن که در گذشته سندیکا بوده، با تعدادی شرکتهای زیرمجموعه عضو کار میکنیم. به دنبال این انجمن باید یک فدراسیون شکل بگیرد. فدراسیون در تعریف کلاسیک به معنای تشکلهاست. فدراسیونها و کانون ها امروز باید کار تشکل تشکلها را انجام دهند نه این که خودشان یکی از این تشکلها شوند. مشکل امروز ما این است که برخی از عناوین و القاب شکل گرفته ولی این نهادها عملاً کار یک انجمن را انجام میدهند! باید بتوانیم با هم گفتگو کنیم و به یک وحدت نظر و تفاهم برسیم که فرق انجمن با فدراسیون یا کانون چیست. فرق فدراسیون با کنفدراسیون در چیست. البته این فضای گفتگو به نوعی شکل گرفته. ما به عنوان قدیمیترین انجمن حمل و نقل اخیراً با 8 انجمن استانی برای اولین بار یک پلتفرم مشترک طراحی کردیم. به توافق رسیدیم که حداقل ما 7-8 انجمن همسو و همگرا، در جهت منافع کلی حوزه حمل و نقل، مطالبات مشترک داشته باشیم. لذا ضروری ست که در مبحث انجمن، فدراسیون و کنفدراسیون و یا کانون هر کس کار خود را انجام دهد. اگر اسم نهادی فدراسیون یا کانون یا کنفدراسیون باشد اما کار انجمن را در پیش بگیرد، خلط مبحث اتفاق میافتد. بنابراین باید در گفتگو به تعاریف مشترکی برسیم. ماهنامه صنعت حمل و نقل میتواند در این گفتگوها محور شود.
برمیگردم به صحبت اولم؛ به نظر میرسد هم دولت و هم ما فعالان عرصه حمل ونقل باید چند واحد انجمن شناسی و تشکل شناسی بگذرانیم تا بدانیم انجمنها چی هستند و وظیفه شان چیست. به هر حال هر کدام چارچوبی دارد و شرح وظایف اش مشخص است. متأسفانه فضای تفاهم و گفتگو بین تشکلها سخت فراهم میشود، چون هر کدام بانگاه جداگانه منافع خود را دنبال میکند. اما خود تشکلها و رسانهها و نشریات وظیفه دارند فضای گفتگو را فراهم کنند.
بسیاری از نهادهای مدنی حوزه حمل و نقل موازی کاری میکنند و دچار انشعاب، تشتت و پراکندگی میشوند. ارتباط این انجمنها با یکدیگر چگونه است؟ مقابل هم اند یا به موازات هم؟
برخی از انجمنها در سطح استانی به درستی شکل گرفتهاند. از جمله انجمن خراسان، شمال غرب، سیستان و بلوچستان، گلستان، اردبیل و …. اینها همکاران ما در استانها هستند که انجمن تشکیل دادند، ما هم به آنها کمک کردیم که بتوانند مطالبه گری کنند. هر کدام سابقهای دارند، یکی 20 سال، یکی 10 سال و دیگری 50 سال. تلاشی که ما داریم این است که بتوانیم همگی در یک پلتفرم مشترک فعالیتکنیم. برای مثال قبل از عید در نشستی مشترک با انجمنهای استانی، میثاقنامهای امضا کردیم تا بتوانیم با یکدیگر کار کنیم. بعضی مواقع که بحث گفتگو با دولت است، ما نمایندگی میکنیم.مواقعی هم که بحثهای استانی یا کشورهای همسایه مطرح است، دوستان ما در استانها مسائل را پیگیری میکنند. همه ما باید تلاش کنیم که فضای گفتگو و همکاری بین تشکلهای بخش خصوصی فراهم شود. ولی مهم این است که دقت کنیم موازیکاریها انجام نشود. اگر یک تشکل فعالیتی را دنبال میکند، انجمنی تشکیل نشود که به همان فعالیت بپردازد. تجربه دموکراسی و نهادهای مدنی در کشورهای دیگر هم به ما نشان داده که آنها هم همین روش را در پیش گرفتهاند. علیرغم این که امکان دارد در مسائل صنفی با یکدیگر اختلاف سلیقه و اختلاف منافع داشته باشند، اما سعی کردهاند پلتفرمهای مشترک همکاری نیز ایجاد کنند. فکر میکنم آن چه صنعت حمل و نقل امروز به آن نیاز دارد، ایجاد یک پلتفرم مشترک است که تشکلها بتوانند پیرامون مطالبات شان با دولت چانهزنی کنند. خصوصاً بخش حمل و نقل جادهای که صددرصد خصوصی است و باید بتواند بیشتر وارد تصمیمگیریها شود. نهادهای مدنی میتوانند هم بازوی فکری دولت باشند و هم بازوی فکری صنعت. اتکای این صنعت باید به صنف اش باشد نه دولت. برخی میخواهند نقش تشکلهای صنفی و نهادهای مدنی را کاهش دهند و نادیده بگیرند و در اتاقهای دربسته تصمیمگیری کنند. اما ما توقع داریم که دولت در نوشتن طرحها و برنامهها به سراغ نهادهای مدنی بیاید و قبل از این که بخشنامه ای ابلاغ شود، در اتاق فکر آن حضور داشته باشیم. شما به عنوان یک نهاد رسانهای میتوانید دولت را متقاعد کنید که در تصمیمگیریها از مشارکت نهادهای مدنی استفاده کند.
برخی از تشکلهای صنفی به نوعی گرایشهای سیاسی دارند یا به سمت گرایشهای سیاسی اصولگرا یا اصلاحطلب سوق پیدا میکنند.مواردی هم دیده می شودکه درانتخابات اعضاء هیات مدیره ازطرف نهادهای ذینفع دولتی انجمن هامستقیم یاغیرمستقیم زیر فشارندتا افراد خاصی کاندیدا شوند، تصور نمیکنیدچنین فشارهائی موجب می شودتا از ورود افرادکارآمدبه هیات مدیره جلوگیری شود؟
به واسطه مسؤولیتی که داشتم؛تشکل ما به عنوان تشکل سالها با تشکلهای حمل و نقل کار کردم، چه تشکلهای کارگری، چه کارفرمایی وچه بینالمللی. در این سالها من کمتر در آنها گرایشات سیاسی دیدم. اما این موضوع که عدهای در دولت یا خارج از دولت سعی کنند این افراد را به طرف گرایشهای سیاسی سوق دهند، وجود دارد. افرادی که عضو تشکلها میشوند قطعاً یک گرایش سیاسی دارند ولی در حوزه حمل و نقل کمتر دیدهام که تشکلی وارد موضعگیریهای سیاسی شود. در انتخابات هیأت مدیره هم معمولاً بر اساس گروهبندیها عمل میشود، بیشتر منافع و موضوعهای صنفی مطرح است که مبنای گروهبندیهای انتخابات قرار میگیرد.
نمونه بازر آن انجمن های صنفی خودرانندههاهستند که الآن چند شقه شده اندکه هریک خودراقانونی ترازدیگری می داند .چنین انشقاق هائی کارآمدی انجمن هارا کم نمیکند؟
این هم سیاسی نیست؛ صنفی است. اینها رقابتهای انتخابات است. یک زمانی شما اصول انتخابات را رعایت میکنید و به رقیب اتهامی وارد نمیکنید و در چارچوب اصول شناخته شده دموکراسی رقابت میکنید. مواقعی هم رقبا اصول مدنی و اصول بازی را رعایت نمیکنند و اتهاماتی به هم وارد میکنند که ممکن است در هیچ محکمهای نتوانند آن را ثابت کنند، که مختص ایران نیست و در فضای بینالمللی هم شاهد آن هستیم.
دولت میتواند بخش قابل توجهی از وظایف اش را به تشکلهای صنفی و نهادهای مدنی تفویض کند. در کشورهای مختلف هم تشکل ها علاوه براین که می خواهند در تصمیمگیریهای دولت مشارکت داشته باشند، تفویض بخشی از اختیارات دولت به تشکل ها از مطالبات جدی آنان به شمار می رود که این موضوع باعث قدرت یافتن این نهادها میشود. اماگویادرکشورماتشتت درتشکل هابرای مسئولان آرامش بخش تراست
به اعتقاد من این ذات تشکلهاست که منشعب شوند، تشکل هویت خود را از اعضایش میگیرد. ما نباید منتظر به رسمیت شناختن دولت باشیم. برای مثال در مورد انجمنی که 50 سال از فعالیت اش میگذرد، 600 عضو دارد و وظایفی را برای خود تعریف کرده، دولت باید به این نتیجه برسد که اگر از نظر کارشناسی این تشکل استفاده نکند، ممکن است به راه اشتباه برود. لذا امروزه در بسیاری از مجامع، انجمنها را دعوت میکنند و به آنها کرسی میدهند. اما انجمنها نیز باید حرف کارشناسی برای گفتن هم داشته باشند. حضور فیزیکی بدون پشتوانه کارشناسی در دستگاه دولتی محلی از اعراب ندارد. باید تشکل صاحب ایده و فکر باشد.
تعددمراجع صدور مجوزبرای تشکلها موجب پراکنده کاری و از بین رفتن وحدت آنان درفعالیت های خود نمیشود؟
توقع ما از دولت این است که تکلیف صدور مجوز را روشن نماید. وزارت کشور و وزارت کار مجوز صادر میکنند، بر اساس قانون کسب و کار نیز از طرف اتاق بازرگانی هم مجوز صادر میشود. درخواست ما از تصمیمگیرندگان این است که مشخص شود مجوز فعالیتهای صنفی باید از طرف کدام مرجع صادر شود. حتماً دولت باید بین نهادهای ذی ربط خودش، اول مشکل را حل کند.
آیا تا کنون کارگروهی تشکیل شده تا نسبت به نهادهای مدنی کشورهای خارجی، مطالعه تطبیقی داشته باشد؟
ما در درون کشور هم این کار را نکردهایم که حتی بیانیه مشترک صادر کنیم. به ندرت اتفاق افتاده که ما و انجمن کشتیرانی یا برخی از انجمنهای حمل و نقل بینالمللی با هم بیانیهای بنویسیم. بنابراین روی مطالعات تطبیقی که اصلاً کار نکردهایم. اما نکتهای که فکر میکنم باید توجه داشته باشیم این است که ما نمیتوانیم تجربه آلمان و فرانسه و ترکیه را وارد ایران کنیم. در ایران ساختارها و مباحث خاص خودش حاکم است. میتوانیم از تجربیات کشورهای موفق استفاده کنیم اما نمیشود الگوبرداری کرد. به نظرم شبیه سازی نکنیم بهتر است. چون اجزا و عناصر کشور ما با خیلی از کشورها متفاوت است. لذا میتوانیم مطالعه کنیم تا ببینیم بقیه چطور مسیر دموکراسی و توسعه را پیش رفتند که امروز نهادهای مدنی حمل و نقل در کشورهایی مثل آلمان و ترکیه و … میتوانند حرفهای مهمی برای گفتن داشته باشند.
شما ازانجمن چی تحویل گرفتید و میخواهید چی تحویل دهید؟
شرح وظایف دبیر انجمن، در واقع انجام امور اداری انجمن است. این هیأت مدیره است که سیاستگذاری میکند. انتخابات هیأت مدیره هر سه سال یک بار در یک فضای آزاد انجام میشود. اعضا مشارکت میکنند و از طریق صندوق آراء هیأت مدیره را انتخاب میکنند.خوشبختانه این انجمن همواره به عنوان یک نهاد مدنی 50 ساله بسیار خوشنام فعالیت مستمر داشته است، زمانی که من سمت دبیری انجمن را تحویل گرفتم، همه ساختارواجزاء آن به درستی سرجای خودش استواربوده وهمه جا کرسی داشته است و نمیتوانم بگویم که ویرانهای تحویل گرفتم. ما سعی میکنیم این انجمن را در همان مسیر که صاحب سبک و صاحب حرف و نظر کارشناسی بوده ادامه دهیم و به عزیزانی که عضو انجمن هستند خدمت کنیم. شرکتهای عضو انجمن واقعاً مشکلات زیادی دارند. مشکلات مالیات، ارزش افزوده، نوسازی، سوخت و ارز را داریم و واقعاً خیلی از کارها دارد به بنبست میخورد. لذا ما سعی میکنیم چند آجر روی دیواری که تحویل گرفتیم، بگذاریم و تحویل آیندگان دهیم. این تشکلهای صنفی و نهادهای مدنی هیچ گاه از بین نمیروند. آدمها با سلایق مختلف میآیند و میروند اما آن نهال اصلی حفظ میشود. امیدواریم بتوانیم دو قدم بیشتر به کاری که گذشتگان انجام دادهاند اضافه کنیم و واقعاً ممنونیم که همکاران گذشته انجمن اعم از هیئت مدیره و دبیر در این 50 سال انجمن را به این درجه از رشد و اعتلاء رساندهاند.
چه کارگروههایی در انجمن مسائل را پیگیری میکنند؟
حدود 12 کارگروه تخصصی فعالیت میکنند. یک مرکز آموزش بسیار باسابقه داریم که مرکز آموزش فیاتا است. مدرک سازمان جهانی فیاتا را در این مرکز اعطا میکنیم. نزدیک به 1000 دانشآموخته فیاتا تا کنون از این مرکز فارغالتحصیل شدند. چندین سال است که مدیران و پرسنل شرکتهای حمل و نقل در این دورهها شرکت میکنند، آموزش تخصصی حمل و نقل بین المللی را میبینند و مدرک فیاتا میگیرند. دیپلم فیاتا یک دیپلم جهانی است و زیر نظر مستقیم سازمان فیاتا (اتحادیه شرکتهای حمل و نقل بینالمللی) دنیاست. جزو کشورهای معدودی هستیم که این مدرک را تحت لیسانس سازمان فیاتا اعطا میکنیم. باید بگویم بعد از بازدیدی که رئیس مرکز آموزش فیاتا از انجمن داشت، مشخص شد بعد از فرانسه، ایران دومین کشوری است که بیشترین دانشآموخته دوره فیاتا را داشته است. دوره فیاتا دوره حرفهای فورواردی یا کارگزاری حمل و نقل بینالمللی است.غیر از این، کمیته حل اختلاف و دعاوی، به اختلاف اعضا با یکدیگر، راننده با شرکت و صاحب کالا با شرکت رسیدگی میکند.کمیته حمل و نقل جادهای، کمیته مالیاتی، کمیته فورواردری و گمرکی، لجستیک، حقوقی ، ریلی و.. را داریم که به طور منظم تشکیل جلسه میدهند. فعالترین کمیتههای ما کمیته آموزش و حل اختلاف است. بقیه کمیتهها نیز از طرفی بازوی مشورتی اعضا هستند و از طرف دیگر بازوی مشورتی سازمانهای دولتی. برای مثال کمیته مالیاتی ما در سازمان امور مالیاتی کشور صاحب کرسی است. وقتی میخواهند پرونده شرکتهای حمل و نقل بینالمللی را بررسی کنند،یکی از اعضای این کمیته در جلسات حضور پیدا میکند و از منافع صنفی شرکتها دفاع میکند.
بعد از انقلاب شرکتهای حمل و نقل بینالمللی عملاً به سوی شرکتهای کارگزاری رفتند و دیگر خبری از شرکتهای کریر نیست. فکر نمیکنید نبود شرکتهای کریر قدَر، یک مقدار وجهه صنعت حمل و نقل بینالمللی جادهای را تضعیف میکند؟
سیاستهایی که پیاده شد شرکتها را به سمت فورواردری پیش برد. باعث شد شرکتهای کریر شکل نگیرند و آنهایی که فعالیت میکردند مجبور شدند کامیونها را به راننده واگذار کنند. اساساً ساختار کشور به گونهای ست که اجازه تحت پوشش ملکی داشتن ناوگان بزرگ را به شرکتها نمیدهد. اولین مشکل مالیات است. زمانی که تعداد زیادی کامیون به اسم یک شرکت باشد، مالیات چند برابر میشود. مشکل دیگر خود ناوگان است؛ الآن با توجه به قیمت بالای ناوگان خیلی از شرکتها تمایلی به کامیون داری ندارند. نمیخواهم بگویم نظام خودمالکی راننده بد است بلکه یکی از تبعات نظام خودمالکی راننده این است که شرکتها نمیتوانند صاحب کامیون شوند. شرکتهای بزرگمقیاس به محض این که وارد صحنه میشوند نمیتوانند در این فضا باقی بمانند؛ بحث مالیات و دارایی و سهمخواهی دیگران مطرح میشود. لذا همه رو آوردهاند به بنگاههای اقتصادی کوچک. تا زمانی که ما نتوانیم مشکل مالیات، ارزش افزوده، قیمت واقعی سوخت، قیمت کامیون (امروز که با شما صحبت میکنم قیمت کامیون حدود 950 میلیون است) را حل کنیم، سرمایههای کلان برای توانمند شدن شرکتهای کریر تأمین نمیشود. لذا مشکلی که داریم این است که سرمایهگذاری در صنعت حمل و نقل بازده اقتصادی ندارد. دولت باید توجه داشته باشد که اگر بخواهد بنگاههای اقتصادی تقریباً بزرگ پا بگیرند تا بتوانند با کشورهای همسایه رقابت کنند باید به توانمند شدن شرکتهای حمل ونقل بین المللی داخلی کمک کند و آنها را از هزینههای سنگین بیمه تامین اجتماعی، مالیات و مالیات بر ارزش افزوده ، عوارض و … معاف کند. در زمینه نوسازی ناوگان حتما باید به این سمت برویم که حقوق و عوارض گمرکی را به صفر برسانیم. زمانی که حقوق و عوارض گمرکی را صفر نمیکنیم و از طرف دیگر مالیات شرکت کامیون دار را سفت و سخت میگیریم، مشخص است که شرکتها توانمند نمیشوند که بتوانند با کشورهای همسایه رقابت کنند. پیشنهاد میکنم مباحث تخصصی و فنی را ماهنامه صنعت حمل ونقل کما فی السابق در قالب سوژههای اصلی انتخاب کند و مورد نقد و بررسی قرار بگیرد، کما این که راهکار هم وجود دارد و قابل ارائه است.
سوتیترها:
- آن چه صنعت حمل و نقل امروز به آن نیاز دارد، ایجاد یک پلتفرم مشترک است که تشکلها بتوانند پیرامون مطالباتشان با دولت چانهزنی کنند. نهادهای مدنی میتوانند هم بازوی فکری دولت باشند و هم بازوی فکری صنعت.
- برخی میخواهند نقش تشکلهای صنفی و نهادهای مدنی را کاهش دهند و نادیده بگیرند و در اتاقهای دربسته تصمیمگیری کنند. اما ما توقع داریم که دولت در نوشتن طرحها و برنامهها به سراغ نهادهای مدنی بیاید و قبل از این که بخشنامه ای ابلاغ شود، در اتاق فکر آن حضور داشته باشیم.
- دولت باید به این نتیجه برسد که اگر از نظر کارشناسی این تشکل استفاده نکند، حتماً به راه اشتباه می رود.
- نزدیک به 1000 دانشآموخته فیاتا تا کنون از این مرکز فارغالتحصیل شدهاند. چندین سال است که مدیران و پرسنل شرکتهای حمل و نقل در این دورهها شرکت میکنند، آموزش تخصصی حمل و نقل را میبینند و مدرک فیاتا میگیرند.
- بعد از بازدیدی که رئیس مرکز آموزش فیاتا از انجمن داشت، مشخص شد بعد از فرانسه، ایران دومین کشوری است که بیشترین دانشآموخته دوره فیاتا را دارد. دوره فیاتا دوره حرفهای فریت فورواردی یا کارگزاری حمل و نقل بینالمللی است.
- در زمینه نوسازی ناوگان حتما باید به این سمت برویم که حقوق و عوارض گمرکی را به صفر برسانیم. زمانی که حقوق و عوارض گمرکی را صفر نمیکنیم و از طرف دیگر مالیات به شرکت کامیون دار را سفت و سخت میگیریم و قیمت سوخت هم واقعی نمی شود مشخص است که شرکتها توانمند نمیشوند که بتوانند با کشورهای همسایه رقابت کنند و نوسازی هم انجام نمی شود.