صنعت حمل و نقل آنلاین: رئیسدانا: حتما پدیدهای با عنوان سرمایه آمریکایی وجود دارد. مطمئنا 8 نفر سرمایهدار اول دنیا از جمله بیل گیتس و بلومبرگ به اندازه 4.5 میلیارد نفر جمعیت کره زمین سرمایه دارند و خود را آمریکایی میدانند. سرمایهداری از بدو تولدش جهانی به دنیا آمده است. اگر در سطح جهان افریقا را غارت نمیکرد و منابع را به سطح جهان نمیبرد، رشد نمیکرد؟ نباید باور کرد که افرادی خرد خود را بهکار انداختهاند و سرمایه خود را جمعآوری کردهاند در نتیجه سرمایهدار شدهاند. کارل مارکس میگوید سرمایه در چرک و خون و کثافت به دنیا آمده است. جمعیت غرب افریقا از 60 میلیون ناگهان در فاصله 50 سال به 15 میلیون رسید و آنها را با کشتی بردند و برده کردند. تاریخ ما، تاریخ مبارزه با سرمایه جهانی نبوده بلکه مبارزه با سرمایه آمریکایی و انگلیسی بوده است، اما آنها جهانی عمل میکنند. از بدو تولدشان سرمایهداری یک پدیده جهانی بوده و فیلسوف بزرگ به همین دلیل است که میگوید همه کارگران جهان متحد شوید. زیرا آنکه در مقابل کارگرها صاحب سرمایه است، جهانی است اما به معنی آن نیست که مارک ملی نداشته باشد. ناسیونالیسم یک پدیده بسیار مهم است و گاهی وضعیت جهانیسازی خود را به وضعیت ترامپ تبدیل میکند. سندرز هم آمریکایی است و میگوید آمریکا دیگر نمیتواند در جهان سروری کند و دیگر اعتباری در جهان ندارد و چین از آمریکا قدرتمندتر است. اما وقتی به بازار نگاه میکنید بازار قصد دارد همه جهان را از آن خود کند. امروز تراز بازرگانی آمریکا در مرزها منفی است اما وقتی به سرمایهداری آمریکایی نگاه میکنید تراز آن مثبت است. فرهنگ، روحیه، سیاست و سلطه از بین نرفته و دولت- ملت از بین نرفته است. اگر ما بخواهیم ادای دولت ـ ملت را در بیاوریم موفق نخواهیم شد. ما دولت ـ ملتی میتوانیم تشکیل دهیم که دموکراتیک باشد. یعنی اراده مردم آن را بسازد و تنها موردی است که آمریکا در مقابل آن ایستاده است. همانند ونزوئلا که در مقابل آن ایستاده است. آیا آمریکا نماینده بشریت است؟
هیچ کسی درهیچ ساختاراداری کشور تصمیم گیرنیست
لاجوردی: با وجود تمام اتفاقاتی که در آمریکا رخ میدهد، گمان میکنم مشکلات کشور ما خیلی داخلیتر و بنیادیتر است. ما دچار فروپاشی کامل ساختار بروکراتیک در کشور هستیم، زمانی، قبل از انقلاب تاچر به ایران آمده بود و از او در مورد برداشت وی در مورد اقتصاد ایران سوال شد. ایشان گفته بود که مشخص نیست که چهکاره هستید، سرمایهداری هستید یا دولتی یا چیز دیگری. اکنون به وضوح این مسئله دیده میشود. امروز با فروپاشی دستگاههای مختلف ازجمله دستگاه قضایی، تجاری، آموزشی و… مواجه هستیم. فرض کنید هماکنون تمامی تحریمها لغو شده باشد آیا ما به کارآیی اقتصادی بالاتری خواهیم رسید؟ به نظر بنده نمیرسیم. یعنی دانشگاهها و دستگاه قضایی و دستگاههای دیگر وضعیت مناسبی پیدا نخواهند کرد. اکنون هیچکسی در هیچ ساختار اداری کشور تصمیمگیر نیست. فساد، وارد قانون شده است، بهعنوان مثال قانون، احتکار را تعریف کرده و گفته احتکار خودداری از فروش کالاهایی است که وزارت بازرگانی یا سایر سازمانهای ذیربط دستور عرضه آن را داده است. «یا سایر سازمانهای ذیربط» یعنی چه کسی؟ یعنی اگر وزارت اطلاعات یا شورای تامین استان آمد و گفت عرضه کن من باید عرضه کنم و اگر کالای خود را عرضه نکردم محتکر هستم؟ مشکلی که امروز در ایران با آن مواجه هستیم فروپاشی دولت است، ما چیزی با عنوان قدرت حاکمیت متمرکز که میگوید من منبع وضع قاعده و اجرای قاعده و قضاوت بر اساس قاعده هستم، اصلا در ایران نداریم. امسال و سال آینده دو انتخابات داریم که از آن یک مجلس بیخاصیت حاصل خواهد شد و رئیسجمهوری که شأن خود را در حد یک نخستوزیر میداند. سال آینده یعنی سال 1399 صد سال از کودتای سال 1299 میگذرد و فرصتی برای ایجاد یک دولت مدرن در ایران. دوباره سیکل در حال تکرار است؛ یعنی اگر نتیجه انقلاب قرار بوده یک جمهوری اسلامی باشد به نظر میرسد در دو انتخابات آینده آن چیزی که کامل از بین خواهد رفت جمهوری است.
پرداختن به موضوع آمریکا آدرس غلط دادن است
کامیاب: با اجازه میخواهم کمی به عقب برگردم. برای آمریکا و اروپا رکودی مشابه سال 1930 شروع شده بود که برای جلوگیری از آن و غارت نقدینگی و منابع خدادادی در منطقه، شاه از صحنه سیاسی منطقه کنار گذاشته شد، او رفت تا رکود بزرگ برای آمریکا و اروپا بار دیگر تکرار نشود.
لاجوردی: من معتقدم فروپاشی ساختاری که از ابتدای دهه 50 شروع شده بود تا امروز ادامه دارد. در رابطه با شاه نیز آدرس غلط دادن است. مگر شاه در سال 55 دچار بحران اقتصادی نشده بود؟ اگر قیمت نفت را در نظر بگیرید وقتی قیمت نفت سقوط کرد، شاه دچار بحران اقتصادی شد. همه ما دچار توهمی شدهایم که وقتی از زمان شاه صحبت میکنیم دوره 50 تا 55 به نظرمان میآید، کتاب گیلهمرد بزرگ علوی نیز کتابی نوشته شده از زمان شاه است با مثالهای فراوانی از مردم نا برخوردارازامکانات
رئیسدانا: در زمان شاه 90درصد روستاها برق نداشتند. تا دهه 60 روستای زادگاه و محل سکونت پدر ما برق نداشت.
لاجوردی: شاه فقط سوار بحران نفتی اول شد و خوب توانست پول در بیاورد و بهعنوان تاجر پول خوبی به دست آورد که نمیدانست آن پول را چگونه هزینه کند.هیچ مورد معینی یافت نمیشود که به واسطه آن بتوان گفت که در صلاحیت انحصاری فلان سازمان دولتی است و هیچ سازمان دولتی دیگری اجازه نظردهی در مورد آن را ندارد. سازمان حمایت از سرمایهگذاری خارجی زیرمجموعه وزارت اقتصاد است و گمرکات نیز زیر نظر وزارت اقتصاد است، وقتی سازمان حمایت از سرمایهگذاری خارجی مجوز سرمایهگذاری صادر میکند و میگوید که فلان کالا را میتوانید بهعنوان سرمایهگذاری خارجی بیاورید، گمرک نمیپذیرد. اداره دارایی نیز نمیپذیرد. ساختار بروکراتیکی در ایران باقی نمانده. پرداختن به موضوع ایالات متحده آمریکا کلا آدرس غلط دادن است. فرض کنید آمریکایی وجود ندارد، آیا میتوانیم با کشور دوست و همسایه «هند» مشکلات پرداختیهایمان را حل کنیم؟ در فاصله برجام تا تحریمهای بعدی آمریکا حدود دو میلیارد دلار پول ایران در هند باقی ماند، چرا این پول به ایران برنگشت؟ ما توان مدیریت کردن روابطمان را حتی با کوچکترین کشورهای همسایه نداریم.
جمع بندی:عادی کردن روابط باآمریکاضمن حفظ عزت ملی
رئیسدانا: زمینههای مختلف اقتصادی شامل بودجه، تورم، فشارهای تحریم، زمینههای سیاسی بهویژه مدیریتی، فروپاشی نظام تصمیمگیری، فروپاشی انسجام اداری کشور، رقابتهای بیجا و فساد، زمینههای اجتماعی و از بین رفتن اعتماد عمومی و سرکوبها ، انتقادهای روشنفکران و به رسمیت نشناختن اعتراضهای مردم موجب شده تا وضعیتی بدتر را در آینده ایجاد کند. مگر آنکه اتفاقات اساسی در کشور رخ دهد ازجمله کنترل فساد و آزادیهای تشکلها و بیان و همانند آنها. در این جریان که آمریکا در بروز این مشکلات چه سهمی دارد و ایران چه سهمی، باید به آن بپردازیم. نظر عمومی این نیست که آمریکا مقصر اصلی این ناکارآمدیها است. ناتوانی در دیپلماسیهای جهانی واکنشهای ترامپ را ایجاد کرده و چشمانداز آینده دودش به چشم مردم میرود و تا امروز نیز رفته است و مردم محروم به طبقه متوسط جامعه و روشنفکران و دانشجویان و کارمندان دولت رسیده است. ناامنیهایی که در آینده در انتظار است به سرمایهگذاران مولد و تولیدی بهویژه در حوزه حملونقل لطمه وارد میکند و دلالان و اختلاسگران از طریق سلطه و زدوبند و گرو گذاشتن کشور سود میبرند اما جامعه لطمه میبیند. عادی کردن روابط با آمریکا ضمن حفظ عزت ملی و حواس جمعی در ارتباط با آمریکا در روابط بینالمللی و انتخابات آزاد و منصفانه و جلوگیری از فساد داخل میتواند اعتماد مردم را برگرداند و انحصارطلبی و زورگویی دولتی و بهجای آن تشکلهای صنفی در حوزه حملونقل باید برای ساختن آینده امنیت پیدا کنند.