صنعت حمل و نقل آنلاین: به علت نبودن زیرساختهای لازم، موقعیتهای زیادی را در عرصه کشتیرانی از دست دادهایم و این در شرایطی بوده که میتوانستیم بنادر را تقویت کنیم و از این حالت فعلی در بیاوریم. کارشناس حمل و نقل دریایی ماهنامه صنعت حمل و نقل در این یادداشت به رویکردهای تازه مدیریتی در حمل و نقل دریایی نگاه ویژه دارد.
واقعیت این است که در شرایط تحریم هستیم ولی حتی در این شرایط هم میتوان اقدامات موثری صورت پذیرد ولی اگر فرض را بر این بگذاریم که تحریمی نبوده خیلی در سالهای گذشته فرصتسوزی شده که اگر اقدامات موثر و به موقعی در اینخصوص صورت میگرفت الان شاهد وضعیت بسیار متفاوتتری بودیم.
ما همیشه شعار دادیم که بندر جبلعلی امارات به علت مشکلات ساختاری بندرعباس و تحریم و… توانسته به این موقعیت فعلی خود برسد ولی شاید این شعاری در قالب فرار به جلو باشد که عدم پیشرفت خود را توجیه کرده باشیم ولی در واقعیت اینطور نیست.
ما شرایطی داشتیم و حتی همین الان داریم که میتوانیم زیرساختهای بنادر کشور را تقویت کنیم و به حد استاندارد برسانیم، قدم اول هم شاید اصلاح خودمان در داخل کشور باشد. چون واقعا در شرایط خاصی هستیم به این علت «خاص» زیرساختهای بنادر کشور با استانداردهای جهانی فاصله دارد.
ما کشوری هستیم که قریب به 80% کالاها، از طریق دریا به کشور وارد یا خارج میشود. بر همین اساس باید بنادری داشته باشیم که امکانات لازم را داشته باشند و بتوانند در این عرصه قوی عمل کنند.
در این سالها تمام تمرکز روی بندرعباس بوده و این بندر فقط 2 پایانه دارد و به تبع آن تا موقعی که این پایانهها هستند و بهصورت انحصاری و تحت اختیار عدهای خاص باشند نمیتوان توقع پیشرفت داشت!
چرا با گذشت چند دهه تعداد اسکلههای بندرعباس بیشتر نشده است؟
یا چرا بنادر دیگر کشور رونق قابل قبولی نداشتهاند؟
شاید اگر با ریزبینی ریشهیابی کنیم متوجه میشویم که هرکدام از این بنادر مشکل مخصوص به خودشان را داشتهاند.
پرسش بسیار قابل توجه راجع به بندر چابهار که در دریای عمان واقع شده و خارج از خلیجفارس و تنگه هرمز است و موقعیت بسیار ویژه تجاری برای تبدیل به کانون منطقهای را داشته و برای تمامی بنادر خلیجفارس از کویت گرفته تا امارات و حتی عمان میتوانسته نقش کانونی منطقه را عمل نماید و دسترسی آسان خدادادی آن به اقیانوس هند امکانی را فراهم میکند که برای کشتیرانی بسیار ویژه و مقرون بهصرفه اقتصادی و زمانی و مکانی باشد.
سوخت از اصلیترین هزینههای کشتی است
بدیهی است که یکی از اصلیترین هزینههای کشتی، هزینه سوخت کشتی است و کشتی هرچهقدر مسافت کمتری طی نماید اصلیترین هزینه آن کمتر خواهد بود، پس در صورت وجود زیرساختهای استاندارد این امکان وجود دارد که کشتیهای بزرگ مگاسایز میتوانند در چابهار پهلو بگیرند و کالاهای مربوط به حوزه خلیجفارس توسط کشتیهای کوچکتر، از چابهار محمولات را منتقل کنند که البته این مساله بارها و بارها مطرح شده ولی آنطور که باید و شاید کاری در این زمینه صورت نگرفته است- در واقع بندری اگر بخواهد موفق باشد و کانون منطقه شود باید پسکرانه (Hinterland) آن تقویت شود و امکانات ریلی و جادهای آن به اندازه کافی به آن بندر متصل شده که انشعابات صحیح داخلی آن باید خیلی دقیق بررسی شود. در بحث جاده هم که زیرساختهای درستی داشته باشد و با فرسودگی حداقلی زمان کافی را برای نقل و انتقال کالاها دارا باشد و از همه قابل توجهتر امنیت مسیر است که باید لحاظ شود. سالهاست بندر چابهار این امکانات و زیرساختها را ندارد.
باید به فکر پسکرانههای بنادر و زیرساختهای آن باشیم و زمینه رقابت سالم را فراهم کنیم که شرکتهای خصوصی بهمعنای واقعی بتوانند در مناقصهها و مزایدهها شرکت کنند و مطمئن باشند که با شرکت دولتی یا خصوصی در حال رقابت سالم هستند و اگر برنده شدند اطمینان و ضمانت کاری لازم داشته باشند و مطمئن باشند که کسی نمیتواند به زور از فعالیت آن شرکت خصوصی جلوگیری کند که البته این دست اتفاقات قبلا افتاده و باعث بیاعتمادی شده است.
نداشتن اعتماد لازم از دلایل ضعف در بنادر ایران
یکی از دلایل ضعف ما در بنادر ایران، عدم اعتماد است. بهعنوان مثال فرد یا شرکت خارجی که میخواهد سرمایهگذاری کند باید این اطمینان را داشته باشد که اگر من آورده در ایران بیاورم آیا امن است و به زور از فعالیتم جلوگیری نمیکنند و کسی نمیآید به زور ما را بیرون کند! که البته پاسخ این سرمایهگذاران خارجی بسیار سخت است و نمیشود اطمینان 100% به آنها داد که هیچ اتفاقی رخ نخواهد داد! در واقع تا زمانیکه بنادر تحت اختیار یک عدهای خاص هستند و به نوعی برای خود مافیا درست کردهاند که البته بین خودشان در گردش است و بعضا شاید بهانهای مثل امنیتی بودن آنرا مطرح میکنند، اما شاید بتوان یک شرکت خصوصی قوی را اپراتور بندری کرد و تحت کنترل و نظارت آن گذاشت و اصول را هم رعایت کرد اما متأسفانه ما صورت مسأله را پاک میکنیم و به کسانی بها میدهیم که تمام و کمال همه چیز در اختیار آنان است و مطمئناً هم کننده این کار نیستند!
ما فقط تجهیزات و سازه بندری نمیخواهیم بلکه بیشتر باید زمینه را برای پیشرفت فراهم کنیم که اعتماد در رأس آن است که وجود نداشته است. متأسفانه در کشور ما مسائل تجاری کلان در دست کسانی است که به نحوی به جاهایی ربط پیدا میکنند! شرایط به نحوی شده که اگر شخصی هم بر اساس توانایی خودش بتواند در این بازار عرضاندامی کند شاید کسی باور نکند که به جایی وصل نیست! که البته این هم باز از ضعف ماست که فضا اینقدر خراب است که کسی با نیت و عمل واقعی هم باورپذیر نباشد! لازم به اشاره است که من هم در این سالها اکثر مواردی که مشاهده کردم قطعا به گروه یا دستهای متصل بودهاند – پس مهمترین مسأله این است که خصوصیسازی به معنای واقعی کلمه انجام شود نه اینکه مثل این سالها در صنایع مختلف خصولتیسازی شده که البته ضربه آن را هم داریم میخوریم! که قطعا صنعت کشتیرانی هم از این ماجرا جدا نبوده است!
باید اشاره شود که اعتماد هم به سرعت به وجود نمیآید. در هر مقطعی تا خواستیم اعتمادسازی کنیم که سرمایهگذار اطمینان پیدا کند باز رفتارهایی انجام شده که آن اعتماد خرد هم از بین رفته است. بهطور مثال چندین بار خطوط کشتیرانی ابراز علاقه کردهاند که سرمایهگذاری کنند ولی از سمت داخلی و ایرانی که همان ارگانها و سازمانهای دولتی مربوطه هستند آن علاقه لازم نشان داده نشده است! و نه در کلام، بلکه در عمل هم هیچ اقدام موثری صورت نگرفته است!
سختافزار بنادر ما فقیر یا ضعیف هستند که بعضاً چه از نظر فنی، چه نوع انتخاب و خرید تجهیزات اقدام صحیحی صورت نگرفته است و با استاندارد جهانی فاصله دارد. پس بعد از اعتمادسازی باید تجهیز بنادر هم بهصورت موثر و با استانداردهای روز صورت بگیرد که رغبت سرمایهگذاری را بالا ببرد که در واقع شرکت بینالمللی که بخواهد در بندری کار و سرمایهگذاری کند بداند که لااقل حداقل زیرساختها و امکانات بندری مناسب در آن وجود دارد. بهعنوان مثال اگر شرکت خارجی بخواهد برای اپراتوری ترمینالی در یکی از بنادر ایران اقدام کند شاید با خود گنتریکرین بیاورد ولی اگر زیرساخت لازم برای استفاده و کاربرد آن گنتریکرین وجود نداشته باشد نمیتواند ورود کند که البته این یکی از مشکلات اساسی است.
دادن آگاهی نسبی نسبت به قوانین کشور و ارتباط صحیح و منطقی و تجاری برقرار کردن با سرمایهگذاران خارجی از مسائل مهم دیگری است که در آن ضعف نداریم و در واقع بخش خصوصی بهتنهایی و بدون حمایت بخش دولتی و ارگانهای مرتبط این توانایی را برای جلب سرمایهگذاران ندارد بهخصوص در بنادر و اسکلهها که بسیار مناطق حساس و مهمی برای کشور هستند.
زیرساختهای ما از گذشته مشکل داشته و باوجود وعدههای زیاد هیچ توفیق خاصی در آن صورت نگرفته است. بهعنوان مثال لایروبی بندر خرمشهر که توانایی پهلوگیری کشتیهای بزرگ را امکانپذیر میکند یا در بوشهر جزیره نگین رونق پیدا نکرده و سالهاست به همان صورت باقی مانده- و البته در سایر بنادر کشور هم مشکلات مشابه اینچنینی وجود دارد که یا طرحها اجرا نشده یا آنقدر پروژهها طولانی شده و کار دارد که به نتیجه هدفگذاری شده نرسیده است. یا در بندر چابهار از ابتدا قول و قرارهای زیادی مطرح شد و بحث مناطق آزاد بودن آن میتوانست بسیار تأثیرگذار باشد و باعث جذب سرمایه شود و از درآمد خودش باعث توسعه بندر چابهار شود و سرمایهگذاران را راغب به سرمایهگذاری کند. البته نباید فراموش کنیم که فعالیت اصولی یک بندر میتواند یک شهر یا حتی یک استان را متحول کند.
اثرات کاغذبازیها و دیوانسالاری اداری
یکی دیگر از مشکلات که برای شروع هر کاری باعث دردسرهای زیادی میشود دیوانسالاری اداری و کاغذبازیهای فراوان آن که بعضاً تا به مرحله تأیید برسد در بایگانیها میماند و به امضای نهایی نمیرسند! متأسفانه دیدگاههای مدیریتی کوتاهمدت است، 4 ساله یا حداکثر 8 ساله بوده و با تغییر دولتها بسیاری از مسائل تغییر میکند! وقتی سلیقههای متفاوت بهجای تخصص و کارهای اصولی جایگزین شود و حتی بعضی از مدیران متأسفانه برای عزل مدیر قبلی، از هیچ کاری دریغ نمیکنند و این در نهایت به ضرر کشور تمام میشود. چرا که مدیر جدید اگر بخواهد دوباره از صفر شروع کند، انگار که بخواهد چرخ را خود اختراع کند عمل میکند و این تبدیل به مدیریتی شده که باعث عقبماندگی پروژهها میشود، در صورتی که میتوان چرخهای آماده را با تفکر تخصصی به سمت جلو و با دیدگاه مثبت حرکت داد!
بنابراین برای پیشرفت باید اعتمادسازی و تجهیزات و امکانات و شرایط فراهم شود که باعث رغبت سرمایهگذاران شود. در واقع یک کشور بدون سرمایهگذاری خارجی بهتنهایی نمیتواند به اهداف طلایی برسد و باید از شرکتهای بزرگ و معتبر بینالمللی کمک بگیرد و بدون بسترسازی و فراهم کردن حداقلهای لازم این مسأله صورت نخواهد پذیرفت.
الگوبرداری از بنادر بزرگ و موفق دنیا از راهکارهای اساسی است
مسأله بعدی فناوری روز دنیا است که حتی میتوانیم از سرمایهگذار درخواست انتقال فناوری کنیم و سالها از ثمره آن بهرهمند شویم و کشور را رو به جلو ببریم.
بیتردید ورود سرمایهگذاران خارجی باعث ورود فناوریهای به روز دنیا هم خواهد شد. چون آنها با آخرین پیشرفتهای فناورانه سرمایهگذاری و کار میکنند و بهتبع تأثیر آن در صنایع مختلف کشور میتواند بسیار موثر باشد.
الگوبرداری از بنادر بزرگ و موفق دنیا میتواند یکی از راهکارهای اساسی و ابتدایی باشد که باید هرچه زودتر شروع شود که ممکن است سالها تا به ایدهآل رسیدن طول بکشد ولی بالاخره باید از یک نقطهای اقدامی موثر شروع شود که البته باید صبور باشیم و تلاش کنیم که پس از ورود فناوریهای جدید خودمان بتوانیم در توسعه بنادر کوشاتر از گذشته باشیم.
ما باید در بنادر کشور باعث ارزشافزوده کالاها شویم. بهعنوان مثال از پک کردن و بستهبندی مدرن کالاها یا ایجاد سردخانه های استاندارد با بازه بالا یا حتی ایجاد خط تولید در بنادر میتوانیم خیلی کارهای بزرگی انجام دهیم. در واقع با سرمایهگذاری نهچندان زیاد میتوانیم هزینهها را کم کنیم. پس باید کارخانجات را در بنادر یا اطراف آن تجهیز کرده و با آوردن صنایع در اطراف بنادر باعث کم شدن هزینهها شویم که نمونه بارز آن کشور چین است که در شرق آن اکثر بنادر و صنایع و تمرکز جمعیت بهخاطر فعالیتهای تجاری و بندری رونق گرفته است که در مقایسه با شمال و غرب آن کاملا محسوس است. در واقع نزدیک شدن صنایع به بنادر نشان میدهد چطور میتواند پیشرفتهای متوالی برای یک کشور ایجاد کند.
البته ما هم در بندر عسلویه نمونه خوبی داریم که یک صنعت به بندر مرتبط شده و چهقدر آثار مفیدی از خود بهجای گذاشته است. پس صنایع را باید به سمت بنادر اصلی کشور ببریم و باعث اشتغالزایی و کم کردن هزینهها و… شویم.
یکی دیگر از مسائل قابل مطرح شدن این است که بعضی از بنادر مناطق آزاد هستند که میتوان از امکانات آن برای پیشرفت بنادر استفاده کرد. البته این مساله خیلی مشهود نبوده و بعضی از بنادر جزو مناطق آزاد نیستند که این مسأله رقابت و پیشرفت را برای آنان غیرممکن کرده است که مدیریت کردن این مساله و یکسانسازی پیشرفتهای ساختاری در بنادر میتواند عامل بسیار موثری در اهداف کلان کشور باشد.
-
جمعبندی
- اعتمادسازی
- – تجهیز امکانات و زیرساختهای بنادر (پسکرانه، جاده، ریل، ترمینالها و…).
- سرمایهگذاری خارجی.
- صنایع را به بنادر نزدیک کنیم.
- ارزشافزوده به حمل و نقل و کالا بیفزاییم.
- از مناطق آزاد به نحو احسن استفاده کنیم و برای ورود کالاها و تقسیمبندی آنها به درستی اعمال مدیریت شود.