سوانح رانندگی، اگر نه به تنهایی، دست کم تا حد زیادی، برداشت ما را از مبانی «مسئوولیت» در نظام حقوقی، دچار تحول کرده اند. سالیان سال چنین پنداشته می شد که مسئوولیت، از عمد و یا تقصیر در وارد آوردن خسارت به دیگران ناشی می شود؛ بدین ترتیب ذهن ما، ناخودآگاه، آموخته است تا پس از هر آسیبی به دنبال مقصری باشد. انسان، در مسیر تمدن، هراس خویش را از جهان کاست؛ اما، خود، جهانی هراسناک تر را پدید آورد. گذشته ی آدمی لبریز از بیابان هایی است که ما را در گرسنگی و تشنگی به کام مرگ می کشانید؛ حال، بعید است که در مسیر هموار جاده ها، طبیعت، هم چنان هراسناک و مرگوار باشد؛ اما، راه، این ساخته ی دست بشر، قربانیانی دو چندان می گیرد؛ و ذهن جستجوگر ما، باز، در پس و پشت هر آسیبی، تقصیر و گناهکاری را جستجو می کند تا قلاده ی گناه را بر گردنش بیاویزد. آیا زمان شستن چشم هایمان فرا نرسیده است؟
«مسئوولیت مدنی»، به عنوان یکی از دیرپاترین گرایش های حقوقی، به صورت سنتی و البته با کمی سهل انگاری، بر سه عنصر اساسیاستوار است: نخست: عنصر معنوی و یا قصد ایجاد زیان؛ دیگر: عنصر مادی یا عمل زیان بار؛ و دست آخر: زیان.
متن کامل این مقاله را می توانید در شماره 350 ماهنامه صنعت حمل و نقل مطالعه بفرمائید.