سالی که گذشت، یکی از مهمترین سالهای صنعت حملونقل دریایی بود، سالی که تحریمهای یکجانبه ایالات متحده بر اقتصاد ایران، همچون بختکی بر بنادر استراتژیک کشور سایه انداخت و بسیاری از خطوط کشتیرانی خارجی را از ایران راند و بخشی از ظرفیتهای بندری را تحتالشعاع خود قرار داد، اما مراودات دریایی با کشورهای منطقه همچنان پا برجا ماند. درسالی چنین سهمگین، با افتتاح و بهرهبرداری رسمی از تنها بندر اقیانوسی (چابهار) درانتهای جنوب شرقی کشور، فصل جدیدی در مناسبات بندری و دریایی ماگشود. ایران سالها بود که از محل عبور خلیج فارس و تنگه هرمز مناسبات خود را تعیین میکرد، اما امروزه با آغاز به کار بندر چابهار در سواحل مکران، مراودات دریایی خود را بر بستر جدیدی فراهم آورده که هند، افغانستان و آسیای میانه بیشترین سهم را در آن خواهند داشت و از چالشهای احتمالی تنگه هرمز نیز به دور خواهد ماند. وزیر امور خارجه آمریکا، بندر چابهار را از تحریمهای اقتصادی معاف کرد .به گفته وی هدف از این معافیت، تمایل آمریکا به کمکرسانی به هند، متحد خوداست که میخواهد مسیر استراتژیک تجاری از طریق ایران و افغانستان به آسیای مرکزی، با دور زدن پاکستان را راهاندازی کند. به قول پمپئو، آزادی بندر چابهار از تحریمها همچنین به منظور کمکرسانی به اقتصاد افغانستان انجام شده، زیرا این کشور همچنان تولیدکننده بیشترین خشخاش است که برای مهاروکنترل آن به کمکهای بینالمللی نیازمند است.
بندر چابهار میتواند به اقتصاد این کشور جنگ زده برای کاهش تولید خشخاش کمک کند و این به نوبه خود باعث میشود که جنبش شورشی طالبان بهطور قابلتوجهی تضعیف شود. در نهایت، همه این تغییرات میتواند کمک کند تا جنگ در افغانستان که 17 سال است ادامه دارد پایان یابد. جای تعجب نیست، که قائل شدن استثنا برای بندر چابهار از سوی ایالات متحده به نظر بسیاری از ناظران یک «تحفه» مشکوکی بود. به هر حال، دلیل واقعی این که واشنگتن این استثناء را قائل شد، علاقه محتاطانه چین به نفوذ در این پروژه است. رسوخ چینیها به این پروژه یک سیگنال بسیار هشداردهنده برای رقبای منطقهای پکن است. نگرانی واشنگتن و متحدان آن ناشی از این است که هند ممکن است کنترل پروژه را از دست بدهد و رهبری توسعه بندر را به چین واگذار کند. نگرانی غرب به این امر منجر شد که حتی ژاپن که متحد هند و دشمن چین است، ابراز علاقه خود را به مشارکت در تأمین مالی و نوسازی بندر ایرانی اعلام کند. چین مایل است، مشارکت خود را در ساخت تأسیسات بندری در ایران گسترش دهد. دلیل چنین علاقهمندی لجوجانه و مداوم پکن، مقدم بر همه، رفتار ناامن و ناسازگار هند است. طی ده سال فعالیت بازسازی بندر چابهار، تنها پیشرفت ناچیزی به دست آمد و موفقیت ها عمدتا درکمپینهای تبلیغاتی نمودپیداکرده است. از جمله غوغای خبری در مورد حمل چند تن گندم از هند به افغانستان از طریق این بندر. بخش خصوصی هند، با ترس از تحریمهای مجدد ایالات متحده (که معلوم شد، این ترسها دور از واقعیت نبود)، طی چند سال گذشته نشان میداد که هند مایل نیست پولهای جدی در بندر ایرانی سرمایهگذاری کند. در مورد ایران میشود گفت که توسعه بندرچابهار میتواند علاوه بر سود اقتصادی، به دلیل نقش ویژه ای که در رقابت بین چین و رقبای آن در جنوب آسیا و آسیای مرکزی دارد می تواند اهمیت استراتژیک را افزایش دهد. ایران عمدتا وابسته به بنادر خلیجفارس است، همانطور که در جنگ ایران و عراق اتفاق افتاد، میتواند در صورت حمله نظامی، ایران را در معرض خطر محروم شدن از دسترسی به دریا قرار دهد که این اتفاقها چندبار در جریان جنگ ایران و عراق رخ داد. پس از راهاندازی، این بندر همچنین میتواند به اقتصاد استانهای سیستان و بلوچستان کمک کند که در حال حاضر به دلیل خشکسالیها به شدت در معرض آشفتگی است.ایران باید گسترش جنگ در این منطقه را متوقف کند تا به مسئله اجتماعی و اقتصادی علاجناپذیرتبدیل نشود. یک بندر مرفه که برای جوانان محل کار ایجاد میکند و نارضایتی آنها را از بین میبرد و از تندروی آنها جلوگیری میکند میتواند مشکلات امنیتی ایران را بسیار کاهش دهد. با توجه به اهمیت این بندر برای ایران، پس از پانزده سال انتظار بیهوده، این کشور ممکن است به چین برای نجات پروژه از بیفعالیتی هند رو آورد. اراده آهنین چینیهایی که در ساختوساز راهروی اقتصادی چین و پاکستان نشان داده شده است، بهطور واضح از طرف هند در چابهار دیده نمیشود. چینیها مبلغی بالغ بر 50 میلیارد دلار برای اجرای پروژه راهروی اقتصادی چین ـ پاکستان اختصاص دادهاند، آنچه که به سهم هند در پروژه بازسازی بندر چابهار مربوط است باید گفت که پول تخصیص داده شده از طرف هند تنها 500 میلیون دلار تخمین زده میشود که آنرا نمیتوان با جاهطلبیهای چینی مقایسه کرد. اگر چین جایگزین هند بهعنوان مجری اصلی در توسعه بندر شود، ممکن است این اتفاق بیفتد که دومنطقه مهم تجاری که در فاصله 80 کیلومتری از همدیگر جایگاه استراتژیک دارند، به دست چین بیفتد. اگر این اتفاق رخ دهد، چین بهطور غیرمستقیم موضع خود را در اقیانوس هند و دریای عربستان مستحکمتر خواهد کرد و تنها 640 کیلومتر از تنگه هرمز، که از طریق آن اکثر ذخایر نفتی جهان حمل میشود، قرار فاصله خواهدداشت وبه این ترتیب نواحی دارای اهمیت جهانی را کنترل خواهد کرد. این امر استراتژیستهای آمریکایی را نگران میکند، چرا که چنین سیر حوادث به نظرشان یک سناریوی واقعا وحشتناک است.
حضور چین در چابهارآن هم درابعاد بزرگ جوابگوی منافع بلندمدت ایران نیست. از دیدگاه مقامات ایرانی علاوه بر وابستگی به چین بهعنوان بازار برای یکسوم منابع انرژی و یک شریک تجاری مهم، کنترل یگانه بندر ایرانی واقع در ساحل اقیانوس میتواند منجر به وابستگی بیش از حد ایران به قدرت نوظهور جهانی شود. اگر ایران خود را به اقتصادوتکنولوژی چینی پیونددهددیری نخواهدپائیدکه احتمالا به پایگاه نظامی این اژدهای زرددر آسیای غربی تبدیل شود، لفاظیهای ایران درباره خودکفایی و ایستادگی هم راه به جائی نخواهدبرد. با اینحال، با توجه به مشکلات اقتصادی رو به رشد و نارضایتی مردم در ارتباط با آنها، به نظر نمیرسد که مقامات ایران برای تصمیم گیری گزینه های بهتری پیش رو داشته باشند. اگر چین در روزهای بحران اجتماعی و اقتصادی کمک خود را به ایران پیشنهاد کند، تهران به جز قبول آن، راه دیگری ندارد.زیرابه .نظرمقامات ایران چنین کمکی می تواند برای ریشهکن کردن برنامههای سیاستمداران آمریکایی مناسب باشد.
اگر چین رهبری بازسازی چابهار را بهدست گیردبرای حفظ منافع خود میتواند پاکستان را متقاعد کند تااز حمایت فعال یا غیرفعال این کشوراز شورشیان بلوچ در استانهای سیستان و بلوچستان دست بکشد. اسلامآباد خوب میداند که به دلایل مختلف اقتصادی و نظامی باید با چینیها روابط خوب داشته باشد. بنابراین، برای آمریکا بسیار مناسبتر بود به هند اجازه میداد تا توسعه بندر چابهار رادرسطح وسیع ادامه دهد. بالاخره، معافیت بندر چابهار از تحریمها نیز میتواند نارندرا مودی، نخستوزیر هند را بهعنوان پاداش نمادین جهت پایبندی وی به روابط تنگاتنگ با ایالات متحده، خوشحال کند. اگرچه این امر موفقیت را تضمین نمیکند، احتمالا هند در نهایت فرصت خود را از دست خواهد داد، معافیت از تحریمها حداقل بهطور موقت چینیها را از ورود به چابهار دور نگاه خواهد داشت.