صنعت حمل و نقل آنلاین: ارتقای صنعت گردشگری منوط به سرمایهگذاری و مشارکت بخش خصوصی در تصمیمگیریها و اجرای امور است. دولت یازدهم بر توسعه صنعت گردشگری تاکیدهای بسیار داشته و آنرا از برنامههای کلان خود میداند. برای ارزیابی تعامل بین دولت و بخش خصوصی به سراغ کمیسیون گردشگری اتاق بازرگانی ایران رفتیم تا از کیفیت و کاستیهای روند رشد صنعت گردشگری اطلاعات شفافتر و به روزتری داشته باشیم. گفتوگوی اختصاصی “توسعه پایدار گردشگری“ با احمد اصغری، رییس کمیسیون گردشگری اتاق را می خوانید:
کمیسیون گردشگری در اتاق بازرگانی برای تعامل با نهادها و ارگانهای دولتی و حکومتی چه گام هایی برای پیشرفت و توسعه این صنعت داشتهاست؟
طی یکسال و نیم اخیر که این کمیسیون فعالتر بوده، سعی کردیم ارتباطات مان را با سه قوه بیشتر کنیم. خوشبختانه پس از انتخابات اخیر فضای اعتماد و اعتبار، آنقدر بهوجود آمده که ما در هر برنامه دولت بهعنوان مشاور بدنه اصلی حضور داشتهایم. در بحثهای مختلف مانند بودجه امسال و مباحث مالیاتی، تسهیلات کسب و کار و اموری از این قبیل مشارکت میکنیم و بهتازگی سند جامع گردشگری نیز برای کارشناسی به اتاق ارجاع داده شدهاست. به موازات این فعالیتها، فعالیتهای خود را هم در جهت حمایت از سرمایهگذاران داشتهایم. بهصورت موردی به پروژههای سرمایهگذاری سرکشی و از آنها حمایت کرده ایم. حضور در پروژهها و پیگیری امور تسهیلاتی که قرار بود با سود کم از بانکها دریافت کنند نیز در دستور کارهای این کمیسیون قرار دارد.
آیا بانکها، تسهیلات با سود کم را تاکنون به پروژهای اختصاص دادهاند؟
بله. پروژههایی را که پیگیری کردیم، تسهیلات بانکی با سود 4درصد دریافت کرده و مشغول کار هستند. از سویی نشستهای تخصصی زیادی با حضور فعالان و کارشناسان حوزه گردشگری و هنر و ورزش برگزار کردیم و روی طرحهای پژوهشی با موضوع گردشگری، کار میکنیم.
اشاره کردید که دولت با اتاق مشورت میکند. آیا بودجهای که برای سال 96 گردشگری بسته شده مورد رضایت اتاق هست؟
خیر. در بررسی بحث بودجه 96 به برنامهریزان هم این نظرات را انتقال دادیم که اگر قرار است صنعت گردشگری تبدیل به صنعت جایگزین نفت شود و روند صنعتی شدن را پیش بگیرد با توجه به وضعیت فعلی و حساسیت موضوع تا کنون رشد محسوسی نداشتهاست. برای مثال خیلی از مباحث در بودجه امسال افزایش پیدا کرده و به نسبت از بودجه گردشگری رشد بیشتری هم داشتهاست مانند سازمان تبلیغات اسلامی و امور فرهنگی و اما بخش گردشگری بهرغم تاکید مسوولان ردهبالا، هنوز جایگاه مناسبی ندارد، بودجه این بخش افزایش پیدا نکرده و همچنان دچار مسایل مالی است. برای جذب گردشگر خارجی و حتی توسعه گردشگری داخلی نیاز به زیرساخت داریم؛ در بحث اقامتگاههای بینراهی، هتل، حمل و نقل و حتی عوامل دیگری مانند غذا و….. حتی اگر قرار بر تقویت آژانسهای گردشگری باشد تا بتوانند در جذب مسافر ورودی تاثیر بگذارند، نیاز به بودجه و حمایت مالی وجود دارد. بخشی از بودجه باید برای تبلیغات ظرفیتهای گردشگری ایران صرف شود. برای ظرفیت های تاریخی، طبیعی و فرهنگی ایران به آن اندازه که لیاقت دارد و دارای شایستگی و رتبه جهانی است تبلیغ نکردهایم، ضمن آنکه همزمان با تبلیغات باید تلاش کنیم این حالت روانی ایران هراسی از بین برود و این امر نیاز به تبلیغات و حضور در مجامع بینالمللی دارد.
آیا دولت در نمایشگاههای بین المللی نقش حمایتی دارد و در این مواقع بخش خصوصی را پشتیبانی میکند؟
دولت در نمایشگاههای فیتور اسپانیا و ITB آلمان که نمایشگاههای بزرگ گردشگری دنیا هستند، غرفههایی را میگیرد و به آژانسهای گردشگری واگذار میکند. این حمایت خوب است اما نیاز به توسعه بیشتری دارد. اساسا تبلیغات در زمینه گردشگری باید افزایش پیدا کند و صرفا به چند نمایشگاه بینالمللی محدود نشود. لازم است بودجه در اختیار آژانسهای قوی که توان رایزنی با آژانسهای خارجی را دارند، قرار داده شود. اولویتبندی موضوع گردشگری بهخصوص در تخصیص تسهیلات اهمیت دارد. وامهایی که در صندوق توسعه اولویتها را در نظر گرفته، هنوز آن طور که باید و شاید به گردشگری نپرداخته و جای این مهم همچنان خالی است. در زمینه حمایت دولت در تبلیغات، هنوز ضعیف هستیم؛ به طور کلی حضور ما در دنیا ضعیف است. جامعه ایران با توجه به این همه ظرفیت همچنان از جوامع بینالمللی عقب است. این وظیفه دولت است که به کمک بخش خصوصی بیاید. در تمام دنیا این دولتها هستند که تبلیغات را انجام میدهند و آژانسها و فعالان مرتبط با گردشگری از آن بهرهبرداری کرده و به این ترتیب ارز وارد کشور و چرخه اقتصاد میشود.
به نظر شما اگر یک گردشگر بخواهد وارد ایران شود، اولین چالشهایی که پیش رو دارد چیست؟
در درجه اول زیرساختهایی مورد نیاز است. کمبود سرویسهای بهداشتی مرتب و منظم و اقامتگاههای مناسب حال گردشگران نیاز اولیه است. و اساسا ما باید مثل کشورهای توسعهیافته در گردشگری هوشمند باشیم که بدانیم هر گردشگر چه امکاناتی را نیاز دارد. خصوصیات گردشگری هر کشوری با کشور دیگر متفاوت است. ما نمیتوانیم گردشگر عرب را با گردشگر اروپایی مقایسه کنیم. نیازهای اقامتی، تغذیه، تفریحی و تورگردی باید شناسایی و دسته بندی شده و مورد مطالعه قرار گیرد و بر اساس نیازهای هر جامعه به آن پرداخته میشود. ما برای جذب گردشگر نیاز داریم، فرهنگ و آداب و رسوم، رقصها و صنایع دستی را تقویت و حمایت کنیم که وقتی توریست وارد منطقه تاریخی بهنام ایر ان میشود با تمام ابعاد فرهنگی، آداب و رسوم ما آشنا شود. بیشتر از توجه به نیازهای توریست باید ببینیم سرمایهگذار خارجی به چه امکاناتی نیاز دارد. در زمینه جذب سرمایهگذاری خارجی چند کشور الگو داریم. برای مثال استرالیا و نیوزلند در سالهای اخیر بهعنوان بزرگترین جذب کنندههای سرمایه خارجی بودند که وقتی عوامل موفقیت آنها را بررسی میکنیم در مییابیم که بزرگترین عامل سرمایهگذاری در این کشورها ثبات اقتصادی بسیار بالای آنها و معافیتهای مالیاتیست که میتواند سرمایهگذاران بزرگ را به سرمایهگذاری تشویق کند. در آن کشورها مالیات شفاف است و وقتی این تخفیفها و معافیتها را میبینند علاقهمندی شان به سرمایهگذاری بیشتر میشود. ما در ایران مشکلاتی بیش از اینها داریم. مشکلاتی که باعث میشود سرمایهگذار نخواهد برای سرمایهگذاری بیاید و حتی اگر سرمایهگذاری میکند در برههای از زمان دچار پشیمانی میشود. عوامل متعددی مانند عدم ثبات سیاسی و اقتصادی تاثیرگذار است. ما ثبات سیاسی نداریم و در واقع سرمایهگذار از اینکه ورودش به ایران ممنوع شود یا روابطش با کشورهای دیگر مخدوش شود و اینکه توریست نداشتهباشد، ممکن است بترسد. همه اینها مانع سرمایهگذاری است. ضمن اینکه همچنان مالیاتها بر اماکن گردشگری وجود دارد. معافیتهای مالیاتی کمتری برای سرمایهگذاری خارجی داریم. بحث مالکیتها در ایران قانون یکدست و شفافی ندارد و برای سرمایهگذار، بحث مالکیت خیلی مهم است و مساله دیگری که برای سرمایهگذار اهمیت دارد، موضوع اقامت آن کشور است. اکثر کشورهای پیشرفته همزمان با سرمایهگذاری در یک مجموعه، اقامت آن کشور را هم دریافت میکنند و این خود عامل تشویقی است برای اینکه خیال فرد راحت باشد که بتواند سرمایهگذاری خود را هماهنگ کرده و مدیریت کند و پیش ببرد. وظیفه دولت در جذب سرمایهگذاری خارجی خیلی خطیر است. هیاتهای تجاری زیادی وارد ایران میشوند اما اینکه بتوانیم به آنها مشوقهایی بدهیم که عامل ماندگاری سرمایهگذاری آنها شود، کمتر اتفاق میافتد. آنقدر بروکراسی اداری در ایران برای دریافت پروانه، مجوزها، اقامت و مالکیت زیاد است که فرد را دچار استرس کرده و فراری میدهد. چیزی که برای یک سرمایهگذار لازم است، تشکیل پنجره واحد است. ما در سالهای اخیر این واژه را در سازمانهای مختلف شنیدیم ولی عملیاتی کردن آن به این مساله برمیگردد: همه سازمانهای ذیربط که قرار است یک سرمایهگذار را تا پایان هدایت کنند، مثل سازمانهای آب، برق، گاز، منابع طبیعی، محیطزیست، سازمان گردشگری و سازمانهای دیگر باید در تعامل و هماهنگی باشند ولی متاسفانه امروز این تعامل و هماهنگی بین سازمانهای دولتی ما کم است و سرمایهگذار برای انجام امور خود در پیچ و خمهای بزرگ اداری گیر میافتد.
پس از برجام یکسری گروههای کاری سرمایهگذار از اروپا به ایران آمدند. آیا ورودشان برای سرمایه گذاری در ایران نتیجه داشت؟
ما در تلاش هستیم این اتفاق روی دهد. در سالهای اخیر بهویژه پس از برجام ورود سرمایهگذاران را شاهد بودیم. اما به دلیل شفاف نبودن برخی قوانین و مقررات و یا قوانین زاید، سرمایهگذاری اتفاق نیفتاد. ما بروکراسی اداری پیچیده و قوانین زاید زیادی داریم بهویژه در بخش صدور پروانهها و مجوزها. اگر دولت بتواند در زمینه سرمایهگذاری خارجی تصمیمگیریهایی انجام دهد و یکسری قوانین دست و پاگیر زاید را حذف کند، آنها بیشتر تشویق میشوند. نمیشود گفت ما چقدر در جذب آنها موفق بودیم چون آمار دقیق و شفافی در دست نیست. اما اینکه چه راهکارهایی در اختیار داریم، حذف قوانین زاید و ایجاد پنجره واحد است.
درباره قوانین زاید مثالی بزنید؟
بهطور مثال قوانین مالیاتی. وقتی که در صنعت غذا 35 درصد مالیات اعمال میکنیم یا از اماکن اقامتی گردشگری مالیات گرفته می شود، سرمایهگذار ترجیح می دهد در یک کشور پیشرفته بدون پرداخت مالیات سرمایهگذاری میکند. بنابراین اینجا را انتخاب نمیکند یا در بحث مالکیت، ما هنوز مالکیت 100 درصد را به سرمایهگذاران خارجی نمیدهیم و این در کشورهای دیگر حل شدهاست. یک سری قوانین دیگر مانند نامهنگاریها و مجوزهایی که ادارات مختلف باید صادر کنند. یک سری قوانین دست و پاگیر را تسهیل کنند. درگاه الکترونیکی و پورتال الکترونیکی برای آن تشکیل دهند. جای اینکه شما برای راهاندازی یک کسب و کار کوچک مجبور باشید ماهها تلاش کنید در عرض یکی دوماه دولت الکترونیک بتواند پاسخ بدهد و نتیجه استعلامها و درخواستها را به سرمایهگذار اعلام کند.
چالش دیگر سرمایهگذاری در ایران سود بالای بانکی است و حتی برای سرمایهگذار داخلی هم انگیزه ایجاد نمیکند. آیا اتاق با کمیسیون حقوقی مجلس یا خود سازمان میراث فرهنگی وارد مذاکره شده است تا برای رفع موانع ذکر شده لوایحی تهیه و به تصویب برساند؟
کاهش بهره بانکی در حوزه گردشگری را به مجلس پیشنهاد کردیم. مساله مهم این است که طرحهایی وجود دارد که اگر رویکرد سرمایهگذار، گردشگری باشد بانکها از سود بانکی کم میکنند. یارانهای را خود سازمان اعمال میکند که سود بانکی به 8 تا 12 درصد تقلیل پیدا میکند. اما تخصیص یا اثبات این تسهیلات زمانبَر است. صفهای طولانی دارد و یا محقق نمیشود. پیگیری کردن وعدهها و تحققبخشیدن آنها مشکلات اساسی است وگرنه قوانینی داریم که برای سرمایهگذاری در حوزه زیرساختهای گردشگری نرخ بهره بانکی را تا 12 درصد کاهش میدهد اما در عمل پیگیریهای زیادی میخواهد و بروکراسی اداری سنگینی دارد اما قابل اجراست.
با بانکها در این زمینه تعاملی داشتهاید؟
در چندماه اخیر ارتباط ما با بانکها خیلی بیشتر شد. بهویژه بانک کارآفرین امید. یکی از موضوعات خیلی مهم در زنجیره تامین گردشگری صنایع دستی است که یکی از حلقههای مهم سفر بهحساب میآید. در واقع هر کس که سفر میکند یکی از خریدهای اصلی او صنایع دستی آن منطقه است. تقویت صنایع دستی احتیاج به تزریق تسهیلات اعتباری دارد. صندوق کارآفرینی امید یکی از پایههای این کار است که در جلسات حضور جدی داشته و قرار شده تا از طرف اتاق بازرگانی، تولیدکنندههای صنایع دستی به صندوق کارآفرینی امید معرفی شوند و وامهای آنها هرچه سریعتر با سود 4درصد پرداخت شود. چند بار است که نمایندگان مجلس را دعوت میکنیم. هم آنها در اتاق مهمان ما هستند و هم ما در مجلس خدمت این دوستان بودیم. خوشبختانه ما را در تصمیمگیریهای خود دخالت میدهند و میتوانیم بر سر موضوعات مختلف بحث کنیم. حداقل با کمیسیون گردشگری مجلس که امسال برای اولین بار تشکیل شده این تعامل وجود دارد.
روحیه تعامل در افراد کمیسیون گردشگری مجلس را چطور ارزیابی میکنید؟
روحیه تعامل بین آنان بسیار بالاست. هر وقت از ایشان دعوت میکنیم در نشستها و جلسات حضور پیدا میکنند و خوشبختانه این روحیه هماهنگی و تعامل وجود دارد.
در شرایط فعلی گردشگر زیادی به ایران نمیآید. چه پیشنهادی برای برونرفت از این وضعیت دارید؟
چند مسیر به موازات هم باید طی شود. یکی برنامهریزی از درون برای خودمان و توسعه گردشگری ایران که ببینیم به چه زیرساختهایی نیاز داریم. برای مثال حمل و نقل ایران از پیرترین خطوط حمل و نقل دنیاست. تعویض ناوگان هوایی و ریلی بسیار اهمیت دارد. دومین مساله زیرساختی، ایجاد اقامتگاه است. به ویژه در بحث توسعه روستاگردی و طبیعتگردی میتواند به رشد گردشگری داخلی و خارجی کمک کند و مهمتر از همه نوشتن سند جامع گردشگری است که نقشه راه ما را مشخص میکند. برای اینکه بدانیم طی چه زمانی از کجا به کجا می خواهیم برسیم و روند صنعتیشدن را چگونه طی کنیم. از طرف دیگر بهموازات آن به یک بازوی تبلیغاتی بزرگ در دنیا نیاز داریم. به تفکیک استعدادهای زیادی که در ایران موجود است مثل بومگردی و طبیعتگردی. مثل تورهای تفریحی، تاریخی و فرهنگی. اینها به تفکیک معرفی شود. در این زمینه باید از فناوری استفاده کنیم. پیشنهاد دادیم به دولت که گردشگری الکترونیک را فعال کنیم. امروزه خیلی از کشورهای توسعهیافته در حوزه گردشگری، گردشگری الکترونیک خود را بسیار فعال کرده اند. شما میتوانید در منزل خودتان یک کشور دیگر را با تمام امکانات آن مشاهده کنید و این گردشگر را جذب و تشویق میکند که قرار است با چه محیطی روبهرو شود. از طرف دیگر به لحاظ روانی آماده هزینه کردن میشود که همان صادرات غیرمستقیم گردشگری است. اینکه فرد را به لحاظ روانی آماده کنید، بیاید ایران و این مقدار هزینه کند او با کمال میل میآید و هزینه میکند. اما وقتی آگاهی و اطلاعات لازم نداشته باشد به لحاظ روانی آمادگی هزینه کردن در ایران را ندارد. مجهزکردن سیستم خدماترسانی مثل حمل و نقل، تاکسیهای بیسیم گردشگری و نرمافزارهایی که بتوان به شکل بولوتوث یا اپلیکیشن روی تلفن همراه گردشگران نصب کرد تا آنها بتوانند خود مُبلغی برای گردشگری ما باشند. در گردشگری داخلی تاکید بر گردشگری دریایی است. همچنین در بخش گردشگری روستایی با 65 هزار روستای با قابلیت و تنوع قومیت، غذا، فرهنگ و پوشش ظرفیت های بسیار بزرگی داریم.
درباره گردشگری دریایی که اشاره کردید ما حدود 8 هزار کیلومتر ساحل داریم و هیچ بهرهبرداری روشن و مشخصی از این سواحل نداریم. با توجه به شرایط فرهنگی جامعه ما، چطور میتوان این نوع گردشگری را توسعه داد؟
به دلیل محدودیتهای فرهنگی، نمیتوانیم گردشگری دریایی را برای جذب خارجیها در نظر بگیریم اما در بحث گردشگری داخلی، قابلیت زیادی برای توسعه دارد. هدف این بازار، رونق گردشگری داخلیست. کارهایی که سازمان کشتیرانی با سازمان میراث فرهنگی انجام میدهند در این راستاست؛ وامهای 4درصدی به خریداران کشتی میدهد و تا 80 درصد مبلغ آن را پرداخت میکند. از سوی دیگر سواحل ما هنوز دارای امکانات رفاهی مناسب نیستند و همچنان دریا سالانه کشتههای خودش را دارد. هنوز امنیت ساحل ها برقرار نیست. امکانات زیرساختی تفریحهای ساحلی هنوز آماده نیست و احتیاج به برنامهریزی دارد. در سواحل غربی استان مازندران متجاوزانی به حریم دریا داریم که با ساخت و سازهای غیرقانونی و بیرویه مانع توسعه برنامهریزی ساحلها شدهاند.
درباره سند جامع گردشگری که گفتید در حال تدوین است، چقدر زمان میبرد تا این سند کامل شود و فکر می کنید با توجه به بروکراسیها چه زمانی اجرایی می شود؟
با توجه به همان بروکراسی که اشاره کردید نمیتوانم زمان مشخصی را برای اجرای آن بگویم اما در مورد تکمیل شدن این سند، فرصت نهایی به همه ارگانهای ذیربط و مسوول دادهاند و این ارگانها تا پایان دهه فجر مسایل خود را مطرح کنند تا پس از آن وارد اصلاح و توسعه سند بشویم.
دولت در معاونت علمی و فناوری مباحث دانشبنیان را مطرح کرده و گفته هر فناوری که از آن معاونت وارد بازار میشود از معافیتهای مالیاتی برخوردار است. در حوزه فناوریهای گردشگری میتوان از این فاکتور استفاده کرد؟
کلمه دانشبنیان از اساس روی این اصل تکیه دارد که هر شغل و کسب و کاری با دانش خود پیش برود. خیلی نمیتوان بر این واژه مانور داد اما بحث معافیتها روی این شرکتها و استفاده از فناوریهای جدید مورد استقبال اتاق بازرگانی نیز هست و اتاق از کسانی که ایدههای جدید دارند و خالق فناوری در حوزه گردشگری هستند را به سازمانهای ذیربط معرفی میکند و پیگیر امور بانکی و توسعه آنهاست. اتاق بازرگانی بهعنوان بزرگترین نماینده پارلمان بخش خصوصی مدعی دفاع از این بخش است.
ظاهرا تعامل دولت یازدهم با بخش خصوصی مطلوب ارزیابی میشود اما اگر احیانا در انتخابات 96 دولت دیگری روی کار بیاید و این تعامل را نداشته باشد، کمیسیون گردشگری اتاق چه برنامههایی پیش رو خواهد داشت تا پروژه ها معلق و کارها متوقف نشود؟
بحث کلانتر از مساله حضور کدام طیف در دولت است. بحث برونرفت از اقتصاد نفتی و خامفروشیست. برای حفظ ذخایر کشور مجبوریم صنعت جایگزین داشته باشیم و در این بین بیشترین ظرفیت را صنعت گردشگری دارد. بنابراین هر دولتی هم سر کار بیاید اگر تعامل داشته باشد که بهتر و ما همچنان همکاریمان را تنگاتنگ پیش میبریم و همه تلاش خود را میکنیم و اگر این تعامل را نداشت سعی میکنیم ضرورت و اهمیت صنعت گردشگری را برای ایشان تبیین و این تعامل را بهعنوان جایگاه اقتصادی برتر جامعه روشن کنیم. اما گذشته از بحثهای سیاسی، بحثهای اقتصادی همیشه دغدغه دولتها بوده و وقتی صنعتی به این اندازه سودآور است که میتواند جایگزین صنعت نفت و گاز شود، ضرورت آن حس میشود و همه تلاش میکنیم که این ضرورت را به دولت انتقال دهیم.
مسوولان گردشگری ادعا دارند، میتوانیم تا سال 1404 حدود 20 میلیون نفر گردشگر ورودی به کشورمان داشتهباشیم. بعضی کارشناسان با توجه به زیرساختها آن را یک شعار میپندارند و معتقدند ما چنین ظرفیتی را نداریم. بعضی میگویند ظرفیتهای بومی ما چنین قابلیتی را دارد. به نظر شما کدام یک از این دیدگاه ها به واقعیت نزدیک تر است؟
اگر بخواهیم به این هدف دست پیدا کنیم، گامهای ما نیز باید متناسب با هدف مان باشد و مهم وفاداربودن به اصل برنامهریزی است. در تهران پنج هتل پنجستاره بیشتر نداریم. در عین حال بعضی گردشگران اصلا نیاز به هتل پنج ستاره ندارند. احتیاج به اقامتگاههای بومگردی توسعه یافته دارند یا دهکدههای گردشگری سلامت یا انواع دیگر اقامتگاهها. اگر بخواهیم این ظرفیت گردشگری را بپذیریم، تاکسیهای ما هنوز به تورگردانی مسافر آگاه نیستند. در سالهای اخیر افزایش تربیت راهنمای تور خوب بوده اما مجهزبودن آنها به زبانهای دوم و سوم کمتر هست و باید تقویت شود. از سوی دیگر ناوگان هوایی باید بهبود پیدا کند و بهروز شود و ورود هواپیماهای جدید به ناوگان حمل و نقل هوایی نیاز است. بحث ویزا یکی دیگر از این تسهیلات و عوامل موثر در این زمینه است. این هدف محقق خواهد شد در صورتی که ما به برنامهها و اهداف خود وفادار باشیم. اگر به همین منوال پیش برود و پروژهها همچنان دچار رکود باشند و یا پیشرفت شان با کندی صورت گیرد این هدف دست نیافتنیست. یکی از تلاشهای دیگر اتاق تقویت ارتباط با وزارت خارجه و پیگیری روادیدهاست که نشستهای متعددی داشتیم. گرچه وزارت خارجه نیز در برنامههای خود چنین رویدادی را لحاظ کرده بود اما اتاق هم با موضع حمایتی بحث روادید را پیگیری کرد تا به نتیجه رسید.
آیا در دولت انگیزهای برای کوچکتر شدن بدنهاش در راستای اصل 44 قانون اساسی و توسعه خصوصیسازی میبینید؟
در سالهای اخیر خود سازمان گردشگری علاقه به برون سپاری وظایف و خدمات داشته اما آییننامهها و قوانین برونسپاری، تدوین منظم و کاملی نداشته است. این روحیه را در معاونت گردشگری و میراث فرهنگی دیدهایم که همواره خواستار مشارکت هرچه بیشتر بخش خصوصی بودهاند.