استاندارد ملی، توسعه اقتصادی و رفاه اجتماعی

صنعت حمل و نقل آنلاین:  در بحث حاضر به آن ضابطه­ها، قراردادها و سنت­هایی که تبدیل به نمونه الگو و سرمشق عام می­شوند و قبولیت هنجاری می­یابند و به این سبب آنها را استاندارد می­گویند کاری ندارم. بحث من به آن تعریف از استاندارد مربوط می­شود که عبارت است از تدوین و وضع مقررات و قواعد لازم­الاجرا برای تعیین کیفیت و مشخصات فیزیکی و شیمیایی مطلوب محصولات جسمی (مادی) و خدمات مشخص. با این تعریف لازم است استاندارد چهار محور متمایز و ویژه و حتمی دانسته باشد که عبارتند از: ماهیت هر محصول، مباحث مدیریتی مربوط به تولید، عرضه و خدمات وابسته به محصول، ارزیابی قواعد و تطبیق آن با هر محصول یا خدمت و بالاخره مسئولیت­های اجتماعی و سیاسی و حقوقی مربوط به محصول. در فرهنگستان زبان ایران برای استاندارد معادل «پایه­­مان» پیشنهاد شده است که به گمان من می­تواند معادل قابل قبولی باشد ـ به شرط آن که جامعه به خصوص جامعه­ی فرهنگی ـ آن را بپذیرد چنان که تمامی جامعه بخصوص بخش­های صنعتی و خدماتی در اقتصاد باید خودِ قواعد استاندارد را پذیرا باشند.

و اما این قواعد و ضابطه­های استاندارد نمی­توانند ـ و نباید هم ـ دارای اندازه­ها و هنجارهای مشخص و ثابتی باشند، زیرا دولت­هادر جوامع مختلف ممکن است اندازه­های مختلفی را مطلوب به حساب آورند یا ناگزیر به قبول اندازه­های بالاتر یا پائین­تر باشند. در مثل می­توانیم استاندارد مقدار مصرف بنزین در خودروها یا استاندارد ماهیت شیمیایی بنزین را تعریف کنیم. اما این استانداردها، که می­توانند موجب صرفه­جویی و پاکیزگی به اندازه­های مختلف باشند، نمی­توانند در همه­ی جوامع به طور یکسان به کار بروند، زیرا هزینه و سرمایه­گذاری رسیدن به اندازه­های بالاتر استاندارد می­تواند به همان نسبت زیادتر باشد که پرداخت آن از عهده­ی هر جامعه و اقتصادی برنمی­آید. به عبارت دیگر سرشکن کردن  هزینه­ی استهلاک بر روی قیمت محصول و بالا بردن قیمت ـ البته اگر همیشه باعث بالا بردن قیمت شود ـ ممکن است فشاری بر بودجه خریدار وارد آورد که او را به دلیل عدم استطاعت وادارد که به اصطلاح از خیرش بگذرد و رفاه و امنیت کم­تری را پذیرا باشد. به این ترتیب بحث استاندارد به یک بحث عمومی اجتماعی تبدیل می­شود که در تعیین آن شرایط اقتصادی دخالت می­کند. استانداردسازی، یعنی این که یک سازمان قانونی ناظر و دارای حق تعیین قواعد ـ البته با توجه به این که این قواعد باید در مراحل مختلف به تصویب نهادهای سیاسی و مدیریتی برسند ـ و دارای حق و وظیفه نظارت و تطبیق در جامعه باشد به وجود آید و تدوین مقررات و ارزیابی و مسئولیت­های مترتب بر کار را بر عهده بگیرد. استانداردسازی می­تواند از الگوها و مقررات فنی و دانش موجود برای محصولات و کالاهای مختلف بهره بگیرد یا خود به تحقیق و ابداع دست بزند. استانداردسازی می­تواند از تجربه­های موجود در فعالیت­های تولیدی و از تحقیق دیگران استفاده کند. اما این کار به هر حال باید به تدوین مقررات روشن و لازم­الاجرا منجر شود. اما بیش از آن لازم است سطح و اندازه استاندارد در چارچوب­های راهبردی تعیین شوند. باید به این پرسش­ها پاسخ داده شود که چه اندازه­ای، چرا، در چه مدت زمانی و چه ضمانت اجرایی در داخل قواعد گنجانده می­شوند.

سه بحث مهم در استاندارد عبارتند از:

1) رشد اقتصادی          2) توسعه اقتصادی و اجتماعی             3) رفاه مصرف کننده

برای اینکه این سه بحث را بررسی کنیم و به نتیجه­گیری برای راهبردسازی استاندارد برسیم لازم است نخست توجه داشته باشیم که این سه وجه نمی­توانند از یک دیگر کاملاً جدا باشند، حتی اگر لازم باشد جداگانه مورد تحلیل قرار گیرند، در این باره بحث بیشتری را باز خواهم کرد.

استاندارد و رشد. رشد اقتصادی به طور ساده عبارت است از افزایش تولید کالاهای مادی و خدمات در مدت زمانی نسبتاً طولانی. برای رشد، بحث نیاز به دانش و الگوی تولید در رشته­های مختلف مطرح می­شود. در مواردی نیاز به تولید در مقیاس وسیع به وجود می­آید تا بتوان کالا را ارزانتر تولید کرد و در اختیار خریداران وسیع­تری قرار داد. واضح است که نگرش سرمایه­دارانه به این مقوله این است که تولید آن قدر افزایش بیابد که ضمن کاهش هزینه­ی تولید و افزایش بهره­کشی از نیروی کار، بتواند بازاریابی گسترده­ای هم داشته باشد. به عبارت دیگر حاصل ضرب مقدار (تعداد) تولید در قیمت فروش هر واحد محصول منهای حاصل ضرب مقدار تولید در هزینه­ی تولید آن واحد محصول به حداکثر برسد. در اینجا هزینه­ی استاندارد در دل هزینه­ی تولید جا می­گیرد اما اثر خود را در فروش محصول نیز می­گذارد (که ممکن است حتا این اثر هم منفی باشد). در اینجا دیگر مقوله­هایی مانند آثار زیانمند افزایش تولید از حیث فرسودن منابع، بهره­کشی از انسان، آلوده­سازی محیط و بیرون راندن دیگران از عرصه­ی تولید بر اثر رقابت مورد توجه و رعایت نیست زیرا سودبری ملاک کار است.

در این مرحله استاندارد مسئولیت خاصی دارد و آن ایجاد الگو و نمونه­ای برای تولید در مقیاس وسیع (مقیاس صرفه­مند) است برای هر واحد تولیدی. استاندارد در اینجا وظایفی دارد به این شرح: افزایش تولید هر کارگر در فرایند تکراری تولید و تقسیم کار، ارائه­ی محصول یک دست به بازار ـ و تبدیل مصرف کننده به خریدارانی وابسته به محصول ـ و رسیدن به بازارهای داخلی و جهانی به ویژه تسهیل صادرات ( که در الگوی تشویق صادرات به شدت مورد استفاده است بدان حد که آثار منفی آن نادیده می­ماند). به عنوان مثال تولید کفش را در نظر بگیرید. به جز شماره پا (و شماره فرعی برای پهنای پا) می­توان از استانداردهای مربوط به خواص جنس زیری و رویی کفش و ارتفاع پاشنه استفاده کرد. به این ترتیب بازار صادراتی و داخلی با کالا و مواد شناخته شده و ثابتی رو به رو می­شود و امکان سرمایه­­گذاری، رقابت و افزایش تولید فراهم می­آید. اما اگر استاندارد متوجه سلامت پا (که پزشکان می­گویند قلب دوم انسان است) بشود در آن صورت تا حدی از حوزه­ی رشد به حوزه­ی رفاه و سلامت مصرف کننده پا گذاشته­ایم. جوامع فقیر ممکن است نتوانند از عهده­ی هزینه­ی سالم­سازی و بهداشتی کردن کفش برآیند و بنابر این هزینه­ی آن را به زیان سلامت خود می­پردازند.

در غیاب یک نظام توزیع عادلانه و نظارت­های مربوط به آن این محرومیت مصرف کننده به نفع ارتقای سلامت و مصرف والاتر و کیفی­تر اقلیتی محدود ایجاد و تشدید می­شود. رشد اقتصادی همیشه ملزم با رفاه انسانی نیست و در این میان استانداردسازی می­تواند به گونه­ای نامطلوب عمل کند مگر آن که بر نظام استاندارد عملا یک نظام بالا دستی دموکراتیک با توان حمایت از حقوق انسانی نظارت کند.

استاندارد و توسعه­ی اقتصادی ـ اجتماعی: توسعه، و در بحث ما توسعه­ی توامان اقتصادی و اجتماعی، به معنای بالا بردن ظرفیت و کمیت است. توسعه­ جنبه­ی همگانی و ماندگار و ژرف دارد و حتماً در فضای  ذهنی و عینی گسترده­تری نسبت به رشد کار می­کند. اگر استانداردسازی با هدف و محتوای توسعه­ای همراه باشد ناگزیر می­باید به عنوان ابزاری برای رشد و رفاه آینده کار کند. در این استانداردسازی وظیفه­ای فراتر از یاری به سوددهی بخش­های خصوصی و دولتی دارد و هدف آن به توسعه­ی عمومی و ساختن بنیه­ی تولیدی و فرهنگی مربوط می­شود. نمونه­ی آن استانداردسازی مدارس است، که به جز ماهیت حقوق و سلامت کودکان در کشور، چونان سرمایه­گذاری معنوی برای آینده­ی یک جامعه کار می­کند.

در وجه توسعه­ای مسئله، توان اقتصادی و درجه­ی توسعه موجود یک جامعه اهمیت پیدا می­کند. اگر با جامعه و اقتصادی فقیر وکم توسعه رو به رو باشیم مانند پدیده­ی سرمایه­گذاری در دور باطل فقر نیز به سر خواهیم برد. بدین شکل که برای توسعه به سرمایه نیاز داریم و برای سرمایه به توسعه. در اینجا نیز مسئله چنین مطرح   می­شود که برای توسعه به استانداردهای سلامت، دوام و کارآمدی نیاز داریم. اما دسترسی به این شرایط خود در گروی توسعه است. به عنوان مثال رعایت استانداردهای ساختمانی می­تواند در حد مقاوم­سازی در سطوحی بالاتر (مثلاً در برابر 8/7 ریشتر زلزله) مطرح باشد. اما رعایت چنین استانداردی برای جامعه­ای فقیر چندان میسر نیست. در چنین جامعه­ای ناگزیر ساختمانها و خانه­های بسیار کم مقاوم ناامن و خطرساز ساخته می­شوند. فشار مسئولان برای رعایت استاندارد به معنای فشار بیشتر بر فقیران و محروم ساختن آنان است. اما در عین حال نمی­توان از این استانداردها چشم پوشید. به ویژه توجه داشته باشیم که اجرای استانداردهای سطح بالاتر و سخت گیرانه­تر   می­تواند به توزیع ناعادلانه­ی درآمد و ثروت بینجامد. داراها خود را در برابر زلزله بیمه می­کنند و مایه­ی کارشان نیز کار جامعه و کارگران آن است. اما این جامعه و کارگرانش، خود، محروم می­ماند.

در ارتباط با بحث توسعه­ی اقتصادی ـ اجتماعی و استاندارد وظیفه­ای بر عهده­ی نظام برنامه­ریزی سیستمی قرار می­گیرد. این وظیفه عبارت است از یافتن راه حل استانداردسازی مرحله­ای و عادلانه و رو به ارتقاء و نیز اعطای یارانه برای استانداردهایی که با دو چیز ارتباط دارند: توسعه­ی بلند مدت و سلامت و ایمنی انسانها.

استاندارد و رفاه مصرف کننده: در هیچ جنبه­ای امر استاندارد به اندازه رفاه مصرف کننده با حقوق انسانی (حقوق بشر) سر و کار ندارد. استاندارد می­تواند ابزاری برای تحقق حقوق بشر باشد که به ویژه از جهت ایمنی، سلامت، عدالت، اشتغال، سکونت و سفر مطرح می­شود. اینها همه جنبه­هایی کاربردی و مشخص از حقوق بشرند. دولتها و مسئولان در امر استانداردسازی این جنبه ها را چونان هدفهایی فراموش نشدنی در نظر می­گیرند و لازم­الاجرا می­کنند. اما در این مورد نیز می­ماند بحث توانایی واقعی و درجه­ی توسعه­ی اجتماعی و اقتصادی.

سفارش نسخه چاپی و دانلود شماره جدید ماهنامه صنعت حمل و نقل 👇

🎁 به دوستان خود کتاب نفیس هدیه دهید

بانک اطلاعات شرکت‌های حمل‌ونقل بین‌المللی و لجستیک

نسخه دیجیتالی مجله بین المللی اکسپلور ایران

تازه‌های کسب و کار

معامله طلای آب شده چگونه است؟

معامله طلای آب شده یکی از روش‌های محبوب سرمایه‌گذاری در بازار طلاست که در سال‌های اخیر توجه بسیاری از سرمایه‌گذاران را به خود جلب کرده

رشد استفاده از ریموت کنترل جرثقیل سقفی در صنایع سنگین

داده‌های عملکردی صنایع فولاد، معدن و ماشین‌سازی نشان می‌دهد سهم استفاده از ریموت کنترل جرثقیل سقفی در سال‌های اخیر رشد قابل‌توجهی داشته است. تحلیل روندهای سال ۱۴۰۳ بیانگر آن است که تجهیزاتی مانند ساگا، تله‌کرین و HBC با هدف کاهش توقف ناخواسته و افزایش سرعت جابه‌جایی بار، جایگزین سیستم‌های کابلی در واحدهای تولیدی شده‌اند.

معامله طلای آب شده چگونه است؟

معامله طلای آب شده یکی از روش‌های محبوب سرمایه‌گذاری در بازار طلاست که در سال‌های اخیر توجه بسیاری از سرمایه‌گذاران را به خود جلب کرده

رشد استفاده از ریموت کنترل جرثقیل سقفی در صنایع سنگین

داده‌های عملکردی صنایع فولاد، معدن و ماشین‌سازی نشان می‌دهد سهم استفاده از ریموت کنترل جرثقیل سقفی در سال‌های اخیر رشد قابل‌توجهی داشته است. تحلیل روندهای سال ۱۴۰۳ بیانگر آن است که تجهیزاتی مانند ساگا، تله‌کرین و HBC با هدف کاهش توقف ناخواسته و افزایش سرعت جابه‌جایی بار، جایگزین سیستم‌های کابلی در واحدهای تولیدی شده‌اند.