داود ربیعی، کارشناس برندینگ و توسعه هوانوردی
شیوع ویروس کرونا که دیگر نامی آشنا برای اهالی كره خاکی است، علاوه بر آنکه به قاتلی خاموش شهرت دارد، به یکی از مهم ترین عوامل نابودی اقتصاد نیز تبدیل شده است.
شرکتهای هواپیمایی نیز از این امر مستثنی نبوده و البته شرکتهای هواپیمایی وطنی که بحران های متعدد از از جمله جهش ناگهانی ارز و تحریم و سایر مشکلات سبب شده تا قامتی نحیف داشته باشند هم اکنون در مقابل تند باد کرونا قرار گرفته اند. اسفند ماه و نوروز که بهترین دوره برای رونق صنعت گردشگری و هوانوردی است، به دوره قحطی سفر و مسافر تبدیل شده، دوره ای که می تواند آسیب جدی به اقتصاد هوانوردی و حتی حیات شرکت های هواپیمایی نوپا وارد سازد.
اما آنچه در این میان حائز اهمیت است، چیست؟ واژه «بحران»، کلمه جدیدی نیست و هر فردی که حتی علاقه مند به مدیریت باشد حداقل با این واژه و اصول مدیریت ریسک آشنا است؛ پس چه می شود که شرکتهای هواپیمایی ما با هر باد و گردباد به خود می پیچند و هر روز نحیف تر و ضعیف تر می شوند؟ چرایی آنرا باید در نبود استراتژی پایدار و مدیریت بحران و پیش بینی بحرانها دانست. شیوع بیماری و جهش ارز و کاهش مسافر برای ایرلاین یک معنا و خروجی دارد و آن هم کاهش مسافر است، پس چگونه است که هر شوک اقتصادی می تواند به شرکتها آسیب وارد سازد، آیا فرهنگ اقتصادی سرمایه گذاری ایرانی سبب می شود که درآمد ایرلاین در صنایع مختلف و حتی شاخه های ورزشی و … هزینه شود و ایرلاین تنها مولّد ثروت باشد اما در مواقع بحران، دست خالی بماند.
سخن اشتباهی است اگر کسی بگوید، بخش خصوصی اختیار خود و اموال خود را دارد. باید اذعان داشت، جامعه هوانوردی ما متشکّل از اجزا کوچک بخش خصوصی در کنار یک ایرلاین ملی است و این حکایت همان کشتی و فردی است که تصمیم داشت محلی که خود در آن نشسته را سوراخ کند.
کرونا سبب شد تا بفهمیم مدیریت بحران در هوانوردی ما تنها به بخش اقتصادی آن محدود نمی شود، بلکه در حوزه مدیریت روانی و بهداشتی نیز با مشکلات عدیده ای مواجه هستیم.