علی ذرقانی
چنانچه مدیریت را “هنر به دست آوردن نتایج کافی از امکانات ناکافی” تعریف کنیم، آنگاه به این معنی می رسیم:” مدیر کسی است که جذب استعداد کند و قلمرو مدیریت خود را در معرض آسیبهای رفتاری و یا برنامهای این استعدادها قرار ندهد.”
در نگاه کلی، مدیریت کشور را در دو بعد داخلی و بینالمللی باید ارزیابی کرد. در بعد داخلی میبینیم که نظام مدیریتی کشور در طول سالهای بعد از انقلاب بهصورت مدیریتهای جزیرهای با کمترین ارتباطات سازمانی با بخشهای ذیربط دیگر شکلگرفتهاند و درنتیجه خروجی چنین مدیریتهایی عملا بازتولید مشکلات به شکلهای مختلف بروز و نمود پیداکرده است.
در بعد بینالمللی نیز باید اذعان داشت که این مدیریت با بحران اعتماد بینالمللی روبرو است و این بحران همان زیانهای پنهان تصمیمگیریهایمدیریتی گذشته است که خود را به شکل های مختلف بروز میدهد و حتی بر روند مدیریت داخلی نیز سایه سنگین کرده است. در مدیریت سیاست خارجیمیبینیم که نمایندگان کشورمان جملگی در کسوت نمایندگان سیاسی ظاهر میشوند و هیچگاهدیده نشده است که این مأموران لباس اقتصادی بر تن کنند و اطلاعات و آگاهیهای لازم را به مراجعهکنندگان برای سفر و سرمایهگذاری و خرید ارائه دهند. دلیل آن این است که مدیران و سیاستمدارانی که در هر انتخابات جانشین قبلیهامی شوند دفتر مشق اسلاف خود را خط می زنند و یا آن را پاره می کنند...
ادامه این مطلب را می توانید در شماره 347 ماهنامه صنعت حمل و نقل بخوانید.