صنعا حمل و نقل آنلاین: قفسه اسباببازیهای دوران کودکیاش پراز تفنگ، شمشیر و اسباببازیهایی بود که داشتن آن هارا معمولا به پسربچهها نسبت میدهند .همیشه تعدادی سرباز خیالی را در رویای خود میدید که فرمانده آنان بود. عاشق حیوانات بود و ماهی را بسیار دوست میداشت. با آنکه دختربچهای شلوغ و شیطون بود، اماهرگاه باخانواده به دریاچه “مهارلو “ میرفتند، به قایقهای پایی خیره می شدویاد سندباد و علیبابا و دزدان دریایی می افتاد. اولین بار که پاهایش سواحل خلیج فارس رالمس کرد ساعتها آرام گرفت و به پهنه آب در دوردستها خیره شد.انگاری صدف ها، سنگهاي كف دريا، صخره ها، ماهي ها، قایق ها و کشتی ها راحله کوچک را رام خودش کرده بود.
سالها بعد ، زمانی که دختری 24 ساله بود و خبر برگزاری دورههای آموزشی ملوانی را شنید گوئی از خوابی طولانی و سنگین بیدار شده است. برای او که پیش از این آرایشگری، خیاطی، مربیگری کامپیوتر، خطنویسی روی دیوار و منشی دفتر وکیل را تجربه کرده بودبااین خبر بیتابانه به سوی دریانوردی کشیده شدکه به منزله پرواز رویاهایش از خشکی به دریا بود، دریایی که در آن تصویر آرتمیس دریانورد را در آینه ذهنش مجسم میکرد و خودش را در رکاب بانوی دریاهای ایران باستان میدید.
با اینکه در دورههای آموزشی دریانوردی جایی برای دختران نبود، اما با هیجانی شیرین پیگیر این کلاسها در آموزشگاههای مختلف دریانوردی شد تا سرانجام یکی از آموزشگاههابه عنوان تنها زن شرکتکننده دراین رشته اجازه ورود به دوره مقدماتی را به او داد و این قدم نخست و مهمترین قدم برای نخستین شدن بود.
سال 1387 بود که در شهر ساحلی و مرطوب بندر لنگه با دمای 40 درجهاش همکلاسی 19 هنرآموز ملوانی پسر شد. پسرانی که گاه و بیگاه شیطنتهای آزاردهندهای برای او داشتند. چنان که سر یکی از کلاسها که بر اساس عادت همیشگی کفشهایش را از پا درآورده بود و غرق یادگیری دروسی بود که رویای اقیانوسپیمایی را در سرش می پرورانید. کفشهایش را پنهان کردند واو مجبور شد با پای برهنه نزداستادآموخته هایش بازگوکند .
پای برهنه اما؛ برای دختری که سودای مبارزه طلبی میان دریا و خشکی ذهن اش رامشغول کرده بود اهمیت چندانی نداشت، مهم عبور از تابوها و سنتشکنی ها بود و گذر از آنچه که موجب دور ماندن و دور راندن زنان و دختران از رویاهای انسانی خود میشود. مهم شکستن آن چیزی است که زنان و دختران با دلهره و ترس از بایدها و نبایدها، بودنها و نبودنها، شدنها و نشدنها دل به دریا میزنند و بار رنج را تا رسیدن به گنج وجودی خویش در مسیری سخت و دشوار به جان میخرند و راهی را که باید بروند، میروند و در زمره نخستینها قرار میگیرند. نخستین خلبان زن، نخستین دریانورد زن، نخستین راننده ماشین سنگین زن، نخستین فضانوردزن و بسیار نخستینهای دیگر. نخستینهایی که شاید اگر فضایی برابر و بانشاط در دنیای فارغ از جنسیت برای زنان فراهم میشد، بیمعنی بود و همه جزو نخستینها بودند.
رفتارهایی اینچنین در کلاس برای ذهن جستجوگر راحله و راحلهها که همواره دنبال شغلی خاص و فارغ از جنسیت هستند، نه تنها مانع نمیتراشد بلکه گاه انگیزهای میشود برانگیزاننده که راه را برای بسیاری دیگر هموار میسازد و اینگونه بود که او نمرات پایان دوره را با معدل 76/17 به عنوان شاگرد اول کلاس به پایان رساند و اکنون اولین افسر دوم زن کشتی است و آرزوی اولین شدن دیگری هم در سر دارد اولین فرمانده زن کشتی های بزرگ.راحله باوردارد که زنان کمترازمردان نیستند وخودراکمترازهیچ مردی نمی بیند.
صفحه رودرو این شماره گپ و گفتی دلنشین و صمیمانه است با راحله طهماسبی، دریانورد 33 ساله سروستانی. زن ایرانی که در سال 1396 دریانورد نمونه استان هرمزگان بر روی آبهای خلیج فارس شده است. دریانوردی که خودش را دختر تنهای دریا میداند که زندگیاش در خشکی نیز با دریا عجین شده است و در چیدمان اتاقش هم المانهایی از دریا دیده میشود: گوش ماهی، صدف، سنگهای زیبای کف دریا، دندان کوسه، فک کوسه، ستارههای دریایی ، لنگر و سکان تزئینی و …باهم پای درددل هایش می نشینیم:
این همه عشق و دلبستگی به دریا از کجا نشات میگیرد؟
دریا برای من عشق است و عشق من دریاست و شاید زمانی که روح از تنم جدا شود این عشق پایان پذیرد و یا زمانی که خودم در دریا غرق شوم!
اینکه می گویند “افسر دوم کشتی” یعنی چی؟
افسر دومی در شاخه دریانوردی به کسی گفته میشود که افسر کشتی به معنی عضوی از خدمه کشتی به غیر از ناخداست که با توجه به قوانین و مقررات ملی وضع شده و در صورت نبودن چنین تخصصهایی بر طبق عرف و اصول متعارف بینالمللی به این عنوان مشخص شده باشد. در مجموع وظیفه افسر دوم نگهداری و کار با وسایل کمک ناوبری است و البته افسرها به درجههای مختلف تقسیم میشوند و وظایفی گوناگون دارند.
اولین باری که لباس افسر دومی به تن کردی، چه حسی داشتی؟
لباس افسر دومی را روز تجلیل از دریانوردان نمونه پوشیدم و چون نمیدونستم چه جور مراسمی است همه چیز برایم عادی بود اما روز اولی که به عنوان ملوان لباسم را پوشیدم شب قبلش از شدت هیجان و خوشحالی هزار بارآن را پوشیدم و در آوردم. احساس میکردم به همه آرزوهایم رسیدهام و شخصیت مهمی دارم و الان ارزش کارم را واقعا درک میکنم و هم قدر لباسهایم را میدانم و هم درجهام و هم سختیهایی که در این راه کشیدهام.
از صبح آن شب و نخستین تجربهای که به دریا رفتید، بگویید؟
صبح آن شب اولین تجربهام به دریا بود که هم شیرین بود و هم ترسناک. یک مسیر یک ساعت و نیمه را 12 ساعت طی کردیم.
چرا؟ چه اتفاقی افتاد؟
ما چهار ملوان بودیم و با ناخدای کشتی که میخواستیم برای تعمیرات از کیش به بندر لنگه و به حوضچه خشک برویم که سیستم برق کشتی از کار افتاد و از مسیر خارج شدیم. ناخدا در زمان استراحت بود و ما چهار نفر میخواستیم کشتی را هدایت کنیم که از مسیر خارج شدیم. ناخدا که از خواب بیدار شد معترض شد که چرا بیدارش نکردیم و با مزاح گفت: بیدار نمیشدم سر از اقیانوس هند در میآوردیم!
در آن شرایط چه حسی داشتید؟
بیشتر از گرمی هوا کلافه بودم و اون روز برای اولین بار دریازده شدم و فقط دلم میخواست زودتر برسیم.
با توجه به اینکه شما تنها دریانورد زن هستی که بر روی شناورها فعالیت میکنی..آیا لباس فرم خاصی مانند دریانوردان مرد دارید؟
لباسهايم را خودم طراحي ميكنم و ميدوزم. گاهي اوقات وقتي مردم در كوچه و خيابان مرا با اين لباس ميبينند تصور ميكنند مهماندار هواپيما هستم و وقتي متوجه ميشوند دريانورد هستم و در كشتيراني كار ميكنم با تعجب ميپرسند مگر دريانورد زن هم داريم!؟
خودت را اولین دریانورد زن ایرانی میدانی؟
به صورت آکادمیک اولین بانو و اولین نفری هستم که توانستم امتحانات سازمان را با موفقیت انجام بدهم و دورههای جانبی را به اتمام برسانم.
اولین نفر بعد از آرتمیس؟
بله..آرتمیس قهرمان زندگی من است. الگوی زندگی دریای من آرتمیس است. کسی که فرمانده نیروی دریایی در میان لشکریان مرد بود. برای من قابل ستایش است و خودم را نمونه دیگری از آرتمیس در عصر حاضر میدانم برای من جای افتخار است که مردم مرا آرتمیس دوم ایران بدانند.
شغل خود را یک شغل مردانه میدانید؟
خیر هیچ شغلی وجود نداره که خانمها از انجام اش عاجز باشند و اگر بگویم یک کار مردانه را شروع کردهام این یعنی زنستیزی. ازنظرمن کاری وجود ندارد که مردان بتوانند انجام دهند و زنان نتوانند از عهدهاش بربیایند. فقط باید شرایط و فضای کار به زنان داده شود که بتوانند شروع کنند.
دریانوردی را به دیگر زنان توصیه میکنید؟
چرا که نه. شغلم را به همه بانوان پیشنهاد میدهم، شغلی است که هر چند هزینه دورههای آن بالاست و سختیهای خاص خود را دارد اما اگر واقعا بخواهند میتوانند.
در حالی که زنان در کشورهای خارجی به صورت گسترده روی کشتیها فعالیت می کنند در کشور ما زنان تنها اجازه کار روی کشتی های مسافربری را دارند. نظر شما در این مورد چیست؟
خیلی سخته ببینی توانایی انجام کاری را داری اما اجازه شو نداری. من که با حسرت به این مسئله نگاه می کنم اما امیدوارم روزی برسد که خانمها هم بتوانند بدون محدودیت روی شناورهای اقیانوسپیما مشغول به کار شوند.
شما در مقام یک زن، جایگاه زنان را در کارآفرینی و کسب و کار و تولید در جامعه چگونه ارزیابی میکنید؟
زنان در تمامی دورههای تاریخی و تمامی سلسلهها دوشادوش مردان بودهاند و همیشه توانستهاند خود را به نحو احسن به جامعه معرفی کنند و به نظر من همیشه دارای بهترین جایگاهها هستند. بهترین مادران، بهترین آشپزها، بهترین دکترها، بهترین فضانوردان، بهترین ریاضیدانان، بهترین دانشمندان، بهترین دریانوردان و خلبانان و … در هر عرصهای کارآمدترین بوده و هستند و روز به روز شاهد شکوفایی بانوان هستیم.
به نظر شما که تابوشکن بودهاید چه راهکاری برای ورود بیشتر زنان در حوزههایی که تاکنون نبوده اند، وجود دارد؟
تفکیک کارهای زنانه مردانه یک قالب کلیشهای در ذهنیت ماست و می شه این قالب را عوض کرد. این خود ما هستیم که میتونیم انتخاب کنیم چکاره بشیم پس هر کاری راهی داره. اما باید اول انتخاب کنیم ببینیم از عهدهاش بر می آییم یا نه و بعد از اون دنبال روزنه ورودش باشیم.
جایی گفتهای که نمیتوانی روی کشتیهای اقیانوس پیما کار کنی چون باید شبها به خانه برگردی. انتخاب خودت هست یا زنان اجازه شب ها ماندن ندارند؟
کار روی اقیانوسپیما یعنی یک سال دوری از خانواده و این نیاز به مجوز دارد و به من هنوز این مجوز را ندادهاند. من با رفتن و موندن روی اقیانوس پیما مشکل ندارم اما اجازه شو ندارم.
کار روی آب و در میان دریا بین همکاران و همردیفان مرد خود چه احساسی به شما دست می دهد آیا از نظر ذهنی احساس برابر بودن داری؟
کار کردن در کنار مردان برایم رضایتبخش است. من مردان را به راحتی در کنار خودم پذیرفتهام و تفاوتی بین خودم و مردان احساس نمیکنم و برای من دقیقا مثل همجنسان خودم هستند و اگر آنان از من شکایتی نداشته باشند و وجودم اذیت شون نکند، من مشکلی ندارم.
در امتحانات نهایی دورههائی که سپری کردی، مشکل و محدودیتی از لحاظ پوشش نداشتی؟
دوره فایر رو با لباس بویلر سوت و سیفتی شوز یعنی با لباس و کفش ایمنی رفتم، اما در دوره رسکیو بوت چون استخرها جدا شدند با لباس شنا رفتم. در صورتی که به نظر من چون دوره رسکیو دوره اضطراری است برای نجات در دریا باید همه رو به دریا ببرند و از دانشجویان بخواهند با همون لباس خودش به دریا بپرد و برای درک و یادگیری بهتر موضوع شرایط را واقعی جلوه دهند. رسکیو همان دوره فنون بقا در کشتی و قایق است.
چه دورههایی را سپری کرده اید؟
دوره رادار ارپا و اکدیس 3900، دوره gmdss980، دوره fair advansid581 و برای دوره رسکیو مجبور شدم به صورت خصوصی مربی از تهران بیاورم. و تمایل دارم دوره otfکه دوره مقدماتی تانکر هست را ببینم.
گذراندن این دوره چه کمکی به ارتقاء کارت میکند؟
اگه این دوره رو بگذرونم میتونم وارد کشتی تانکر بشم در واقع مجوز ورود به تانکر هست. البته این مجوز را داشته باشم یا نداشته باشم بازم بستگی به این داره که آیا واقعا مانند پسران اجازه ورود به من بدهند یا نه؟ من در خودم این توانایی را میبینم و هم تحمل سختی این کار را دارم و باید شرکت بگه که به من نیاز داره یا نه.
معمولا در طول ماه چه مدت روی آب هستید؟
چون کار من در حال حاضر بر روی شناور مسافربری است 25 روز کار و 5 روز استراحت است.
از برنامه روزانه خود موقعی که روی آب هستی، بگو؟
تا زمانی که در حال انجام خدمت هستیم برنامه دیگری نداریم اما در زمان استراحت در حال گذراندن دوره و مطالعه برای ارتقاء سمت هستم.
شده تا حالا در طول مدتی که روی آب هستی آرزو کرده باشی ای کاش یک خانم دیگر هم در کنارت باشد؟
بله همیشه میگم ای کاش یک خانم دیگه هم اینجا بود، اگه تعداد خانم ها بیشتر باشه کارها راحتر انجا می شه و این شغل به راحتی نهادینه میشه در جامعه.
چه خاطراتی از برخورد مردم با خودت داری؟
برخورد مردم در نوع خود جالب است. هم برخورد خوب دیدهام و هم برخورد ناخوشایند. اما همین که مردم در کنارم عکس میگیرند و شماره تماسم را میگیرند و با حرفاشون تشویقم میکنن حس خوبی دارم. و بزرگترین هدیه برای من در طول مدت کارم این بود که گویا یک مسابقه روزنامهدیواری “معرفی شهر” میان دانشآموزان مقطع راهنمایی برگزار شده و یکی از دختران دانشآموز در روزنامهدیواری خود جدا از چاه نفت و صنعت قالی بافی که معرفی کرده؛ اساتید برجسته سروستانی از جمله استاد مقدسی سروستانی موسیقیدان، دکتر محمدمهدی سلطانی سروستانی، بازیگر را معرفی کرده و عکس وسط را عکس من گذاشته با این جمله:” تنها بانوی دریانورد ایرانی که همشهری من است.” این برای من ارزشمندترین هدیه بود که سختیهای کار را برایم گوارا کرد.
زندگی بر روی دریا را ترجیح میدهی یا خشکی؟
زندگی در خشکی زیباییهای خود را دارد و روی آب هم همینطور. اما شرایط روی آب فرق میکند. چون دریا همیشه آرام نیست و گاهی خشمگین میشود. توی دریا در کنار عشقت که دریا باشد هستی و در خشکی کنار خانواده و عزیزانت.
از خانواده ات بگو؟
پدرم بازنشسته اداره پست هستن و مادرم خانهدار . خواهر بزرگم استاد دانشگاه شیراز، برادر بزرگم رئیس بانک انصار است و خواهر دیگرم مژگان که همیشه مشوقم بوده و هست لیسانس ادبیات داره و مربی باشگاه بدنسازی است. داداشم فوق دیپلم معماری و مغازه یدکی موتور سیکلت دارد.
تا حالا خانواده ات را با خودت به دریا بردهای؟
خیر هنوز قسمت نشده خانوادهام را با خودم به دریا ببرم اما انشالله روزش به زودی میرسه.
غروبهای دلتنگ دریا را چگونه سپری میکنی؟
با گریه کردن
و چطور از دام ناامیدی رها میشوی؟
وقتی ناامید میشم سریع یاد دلیلی میافتم که باعث شروع هدفم شد و خودمو از بند ناامیدی رها میکنم.
وقتی دریا هستی از چه طریق با خانواده و دوستان در ارتباط هستی؟
چون در سفر نزدیک ساحل حرکت می کنیم. هم خط دارم هم اینترنت
اوقات فراغت شما در کنار ساحل چطور میگذرد؟
بعدازظهرها که کنار ساحل هستم و حوصله ام سر می رود شنا میکنم و یاد حرف سفارشی مادرم میافتم که از بچگی آویزه گوشم کرده که رفتی دریا مواظب باش غرق نشی!!!
زندگی دریانوردان را مطالعه کردهای؟
بله، مطالعه کردهام. مخصوصا زندگی نامه جناب مرحوم کاپیتان قبادی بزرگ!
کتاب جذاب یا فیلمی که درباره دریا و دریانوردی خوانده و یا دیدهای تا انگیزه تان را برای تلاش بیشتر در این شغل افزایش دهد؟
من از کوچکی عاشق فیلمهای دریایی و دزدان دریایی بودم و شاید یکی از دلایل ورودم به دریا همین بود الان هم مرتب پیج های دریانوردی را دنبال میکنم.
از دزدان دریایی نمیترسی؟
همیشه برایم مثل داستان بوده اند و همین الان با اینکه در واقعیت وجود دارند اما من به چشم برنامه کودک به آن ها نگاه میکنم و دوست دارم در واقعیت با آنها روبرو شوم و عکسالعمل خودم را ببینم.
با توجه به شغلی که انتخاب کردهای برنامه و هدف شما برای ازدواج در درجه چندم اهمیت قرار دارد؟
به ازدواج فکر نمیکنم. چون خیلی درگیر برنامهها و کارم هستم. الان دانشجوی ترم سوم کارشناسی ارشد کامپیوتر هستم، بعدش میخواهم دکتری امتحان بدهم از افسری هم میخواهم برای کاپیتانی ادامه بدهم و شاید اولویت و گزینه آخرم ازدواج باشد.
اگر زمانی به گزینه آخر اولویتهای زندگی برسی و تصمیم به ازدواج بگیری ادامه شغلات جزو شرایط خواهد بود یا خودت را به شرایط زندگی جدید وفق میدهی؟
خیر کارم در اولویت است و اگر بخواهم بین ازدواج و کار یکی را انتخاب کنم کارم را ترجیح میدهم. یکی از دلایلی که به صورت جدی به ازدواج فکر نمیکنم همین مسئله است اما به خودم ایمان دارم که اگر ازدواج هم بکنم هم به کارم و تحصیلم میرسم و هم به خانواده ام.
آرزوی پرواز هم داشته ای؟
بله اولین آرزویم این بود که مهماندار هواپیما بشوم که قسمت نشد اما الان خوشحالم که روی دریا هستم.
آشپزی و خانهداری هم بلدی؟
آشپزی بلد نیستم و علاقه هم به یاد گرفتن اش هم ندارم .کلا کار خونه رو دوست ندارم.
یعنی برای خودت هم آشپزی نمیکنی؟
ناهار و صبحانه را که سر کار میخورم و شام هم نمیخورم!
چه چیزی باعث میشود واقعا عصبانی شوید؟
من زود عصبانی میشوم، اما خودمو خیلی کنترل میکنم. ولی زورگویی شدیدا عصبانیم میکنه .
اگر به اندازه کافی پول در اختیار شما قرار میگرفت، برای ارتقاء شغلت و برای ورود زنان علاقهمند به این عرصه چکار میکردی؟
سریع یک آموزشگاه کاملا مجهز میزدم مخصوص جذب بانوان با یک سمیلاتور
معمولا چه کتابهایی را در قفسه کنار تخت خود نگه میداری؟
کتابهای روانشناسی و تاریخی
فکر میکنی تا 5 سال آینده چه اتفاقات مثبتی برای شما بیفتد؟
قبولی در مقطع دکتری. اتمام دوره افسری ورود به امتحانات کاپیتانی
شعار شما در انجام کارها چیست؟
خواستن توانستن است.
دوست داری دوستان زیادی داشته باشی یادوستان کم و صمیمیتر را ترجیح می دهی؟
ضربههای زیادی از دوستانی خوردم که همه جا کمک شون بودم. واسه همین خودمو از بند دوست های زیاد رها کردم و دنبال هدفم رفتم. رفیق خوبه اما باید حریم داشته باشی واسه رفاقت. البته معدود دوستان باوفایی هم دارم که مشوقم هستند.
از وقتی وارد این شغل شدی رابطه ات با دوستان بهتر شده یا از هم دور شدید؟
خوشبختانه با ورود به این شغل تمامی همکلاسیها و رفیقای قدیم مو حتی معلمهای دوران مدرسه رو پیدا کردم.
چه چیزی باعث می شود احساس کنید آدم مهمی هستید؟
نمیتونم بگم مهم هستم اما خاص هستم و کاری رو انجام دادم که جز ارتمیس قبل از من کسی تو ایران انجامش نداده است.
مهمترین درسی که از زندگی گرفتهای چیست؟
مهمترین درسم این بود با هر کسی در حد خودش رفتار کنم و انتظار هیچ چیزی از هیج کسی نداشته باشم.
قهرمان زندگی شما کیست؟
مادرم و خواهرم مژگان خانم قهرمانان زندگی من هستند
اگر بخواهی خود را در سه کلمه تعریف کنی، ان کلمات چی هستن؟
خستگی ناپذیر.مهربون و بداخلاق
راحله منشی دفتر وکیل با راحله اکنون چه فرقی دارد؟
از زمین تا آسمان فرق کرده، راحله منشی وکیل ذهن اش و زندگیاش محدود بود و در میان پروندههای مردم خودشو گم کرده بود اما راحله اکنون ذهنیت اش به وسعت دریاست.
وضعیت درآمدیات در حال حاضر خوب است؟
رضایت بخش نیست، چون چند برابر دریافتی را باید هزینه شرکت در کلاسهای آموزشی کنم. شناورها نیرو جذب می کنند اما حقوق و بیمه را خیلی دیر پرداخت میکنند. از طرفی نیروهای خارجی چون کار بیشتری انجام میدهند و حقوق کمتری دریافت میکنند خیلی راحتتر از نیروی ایرانی جذب می شوند.
از مشکلات و موانع سر راه دریانوردی در ایران بگو؟
مهمترین مشکل راه ندادن خانمها به شناورهاست که مرتب میگویند مجوز ندارند و به نیروی خانم نیازی ندارند؛ گران ونقدی بودن دوره ها ،نداشتن خوابگاه برای دختران،همین طور نبود یک نهاد و ارگان و یا نمایندهای در مجلس که از حقوق صنف دریانوردان دفاع کنه از مشکلاتی است که در بخش دریانوردی وجود دارد.
نظرت درباره سانچی؟
خیلی دردناک بود و میشه گفت سرانجام بچههای دریا شاید همین باشه!
.
و سخن پایانی دختر تنهای دریا؟
خیلی ها توصیه میکنند که به جای تحمل این سختیها به خارج از کشور بروم، اما من میخوام توی کشور خودم کار کنم و راه را برای دختران اینجا باز کنم. کشورهای خارجی به اندازه کافی دریانورد زن دارند و نیازی به من ندارند.