صنعت حمل و نقل آنلاین: مدتی پیش یکصد و چندمین سالگرد واقعه تلخ و غمانگیز غرق شدن کشتی تایتانیک به همراه مسافران آن در اقیانوس آتلانتیک و به دلیل برخورد با کوه یخ بود. کشتی بزرگ و حیرتانگیزی که ساخت آن دو سال به طول انجامید و بزرگترین سازه متحرک ساخته شده به دست بشر تا آن زمان بود. از لحاظ ایمنی و کیفیت ساخت، طراح و مهندس ایرلندی کشتی و سازندگان آن جملگی معتقد بودند که چیزی ساختهاند که حتی خداوند هم نمیتواند آن را غرق کند. بررسیهای علمی و تحقیقات کنونی اما نشان میدهد که نه کوه یخی که کشتی با آن برخورد کرده چندان عظیم بوده و نه برخورد خیلی شدیدی اتفاق افتاده است. در واقع یک انتخاب نادرست در تعیین آلیاژ فولاد مورد نیاز موجب تغییر خواص فیزیکی نظیر ایجاد خشکی بیش از حد و ترد شدن فلز بهکار رفته در بدنه کشتی بر اثر سرمای شدید آب و در نتیجه وقوع این تراژدی تاریخی شده بود. غرور و تعصب بیجای بشر در عصر مدرن صنعتی شدن باعث بروز توهم اشتباهناپذیری در کنار پارادایم همه چیز دانی و همه فن حریفی طراح و سازندگان کشتی عظیم و غیرقابل غرقی شد که در اولین سفر دریایی خود، بهجای مقصد راهی قعر اقیانوس سرد و یخزده شد.
چهارصد سال قبلتر از واقعه کشتی تایتانیک، قزلباشهای صفوی در دشت چالدران با قشون سلطان سلیم عثمانی روبهرو شدند. سربازان ایرانی بهجای تکیه بر فن نظامی و تکنیک جنگ، به شکستناپذیری ظلالله شاه اسماعیل صفوی ایمان داشتند. پس از نبردی کوتاه اما دشت چالدران پر شد از اجساد قزلباشها و بهجز عده قلیلی، تمام سربازان و فرماندهان ایران کشته شدند و در نهایت شهرهای تبریز، ارومیه، کردستان و همدان هم به دست عثمانی افتاد. در واقع ما نبرد چالدران را نه بهخاطر عدم توازن در قوا و تجهیزات بلکه به واسطه پارادایمهای مسلط آن زمان و پیشفرضهای ذهنی کهنه و منسوخ و نیز مفروضات غلطی نظیر شکستناپذیری ایرانیان و امکان غلبه غیرت، زور بازو، شمشیر و نیزه بر استراتژی جنگی، سلاح گرم و توپ جنگی واگذار کردیم.
و اما اخیرا رئیسجمهوری در جلسه هیات دولت با اشاره به سانحه تلخ سقوط هواپیمای اوکراینی گفت: «در زمان جنگ و به مدت هفت سال مسئول پدافند هوایی کشور بودم، در مخیلهام نمیگنجد که یک هواپیمای مسافربری در روت هوایی و در کنار فرودگاه بینالمللی مورد اصابت قرار بگیرد.» اما متاسفانه جهان هستی با تصورات ما کاری ندارد. سرنوشت را واقعیتها رقم میزند و نه تصورات و گاهی توهمات ما. بنابراین باید قویا در مخیلهمان بگنجانیم وقتی برای جلوگیری از مخاطرات احتمالی ناشی از حضور صنایع آلاینده، غیرآلاینده و هایتک، محدودیت رعایت فاصله حداقل 120 کیلومتری از پایتخت یا سایر مراکز پرجمعیت کشور وضع کرده، اما این مهم را در جانمایی صنایع حساس نظامی رعایت نمیکنیم، در نهایت مجبور خواهیم شد تا برای حفاظت از این مراکز مهم از گزند حملات احتمالی دشمن اقدام به استقرار شبانه سامانه پدافند حتی روی خط پروازی و کریدور هوایی بینالمللی کنیم. در واقع اولین گام بلند در مسیر خطرناک رسیدن به این حادثه تلخ را خیلی قبلتر برداشتهایم و نه لزوما در شب حادثه و لذا غافلگیری و تعجب کاملا نامفهوم و بیمعناست.
باید گفت نهتنها ابدا در مخیله 176 خدمه پرواز و مسافر متشکل از نخبگان ایرانی پرواز شماره 752 هواپیمایی اوکراین نمیگنجید بلکه از اذهان و خاطر مردم شریف ایران نخواهد رفت که مسئولان منفعل ایمنی هوانوردی و مشخصا سازمان هواپیمایی کشوری اصولا به محاسبه ریسک و بررسی میزان خطر آن هم در شرایط درگیری شدید نظامی و با وجود تهدید بالقوه و امکان بالای تلافی فیالفور توسط دشمن اعتقادی نداشته تا زمان رفع خطرات احتمالی و با صدور نوتم (اطلاعیه هوانوردی) از انجام پروازهای تجاری و مسافربری، حتی بهصورت محدود و چند ساعته چه در قبل از زمان وقوع حادثه و چه پس از آن جلوگیری کنند. شاید در این مورد خاص باید ممنون از تحریمهای صنعت هوانوردی کشور به جهت جلوگیری ناخواسته از توسعه ابعاد حادثه باشیم چرا که عملا از یکسو سامانه پدافندیای داریم که بنا به شرایط آمادهباش جنگی کامل، روی خط مستقیم روت پروازی مستقر شده، به هر دلیل فنی یا غیرقادر به تشخیص تفاوتهای حمله موشک کروز از تردد هواپیمای مسافربری نبوده و در نهایت بدون داشتن امکانات ارتباطی جهت هماهنگی یا کسب تکلیف، بهصورت آتش به اختیار عمل میکند. از سوی دیگر هم یک سازمان متولی امنیت مسافرتهای هوایی داریم که در زمان درگیری نظامی نهتنها کوچکترین درکی از میزان خطرات احتمالی ندارد، بلکه پس از وقوع سانحه هم کمترین شک منطقی به علت سقوط هواپیما آن هم در چنین شرایطی نمیکند. بنابراین در این چرخه معیوب مدیریت منفعل در ایمنی هوانوردی اگر با رونق پروازهای تجاری همزمان بود باید شاهد چند اصابت و سقوط دیگر میبودیم تا سازمان هواپیمایی کشوری حداقل لختی در اعزام پروازهای بعدی درنگ کند. از طرفی فرمول شایعه بهعنوان عامل اصلی افزایش شدت بحران، حاصلضرب ابهام در اهمیت موضوع است که در این معادله ساده، هر کدام از پارامترها صفر شود طبعا شایعهای شکل نمیگیرد. سازمان متولی ایمنی هوانوردی تجاری با مجموعه اقدامات عجیب هنگام بررسی علل سانحه و در نهایت با اظهارات غیرکارشناسی مسئولان آن ضریب ابهام را در این معادله به شدت بالا برده و بهجای مدیریت بحران، خود کانون و مسبب تشدید بحران در یکی دیگر از حوادث هوایی کشور شد. بیش از هشت ماه از اطلاعرسانی رسمی معاون حملونقل وزیر راهوشهرسازی درخصوص تشکیل ستاد ایمنی حملونقل گذشته است و کماکان سازمان هواپیمایی کشوری در کنار نظارت بر امور هوانوردی تجاری و نیز صدور مجوزها و تایید صلاحیتهای مربوطه، به بررسی و تعیین خاطی در حوادث هوایی پرداخته که این تداخل آشکار منافع، اصل بیطرفی در قضاوتها و در نتیجه صحت آرای صادره را به شدت زیر سوال میبرد که نمونه عینی آن را در حادثه یاسوج و واقعه جانگداز اخیر شاهد بودیم و این اصرار بر طی مسیر اشتباه است که نباید در مخیله هیچ انسان عاقل و ذیشعوری بگنجد.