توزیع جمعی خسارت

هیچ فاجعه ای برای ذهن آدمی فجیع تر از پیش بینی ناپذیری نیست؛ اما جهان، پیش­ بینی ناپذیر است. در ابتدای سال 1398 خورشیدی، سیل، توان پیش بینی ما را به بازی گرفت. پیش از این، قرار بود، تابستان، با سهمیه بندی آب سپری شود؛ و عید به پایان نرسیده، آب، شهرهای بسیاری را در بر گرفت. در روزهای نخست که آسمان شهرهای شمالی تیره شد، ترجیح دادیم گمان کنیم، خرابی ها، نه محصول سیل که پیامد ناتوانی مدیران است. توهم پیش بینی پذیری، حتی در شیراز نیز تاب آورد؛ بالاخره کسی بود که مسیر سیل را کنار دروازه قرآن پر کرده باشد. فاجعه ی ناتوانی ما در درک چیستی طبیعت آن هنگام رخ نمود که آب های وحشی به سد کرخه رسیدند و از آن تاج طولانی گذشتند. سیل در خوزستان به پیش می رفت و خیال پیشگویی ما را می شست.

نسل های پیش از ما، توانی چندان در پیش بینی عالمانه ی جهان نداشتند؛ و همین هراس، شاید، آن ها را به یکدیگر وابسته تر کرد. ما، به پشتوانه ی دانش خویش، جهان را جایی امن تر و پیش بینی پذیرتر یافتیم؛ و در بیشه ی فردگرایی خود فروتر رفتیم. پیشینیان، اما، دوردست جهان را نمی دیدند و در جهان هراسناک خود، وابسته تر بودند. هویت فردی در برابر هویت جمعی، کلیدواژه ی عبور آدمی از جهان سنت ها به روزگار مدرن بود. در روزگار سنت، کوچک­ ترین واحدهای اجتماعی به فرد نمی رسید؛ اما، دوران مدرن با باور به گزاره ای مهیب آغاز شد: آدمی، تنهاست.

نمی توان گمان برد، در عبور از سنت ها به مدرنیته، هر چیز فردگرایانه ای، بی تردید، مفید باشد. ترجیح فردگرایی، به عنوان گزاره ای مطلق، تجربه ای شکست خورده است. روشنفکران عصر مشروطه، «فردگرایی» را با  «مردمسالاری» اشتباه گرفتند؛ نتیجه آن شد که اعطای حق رای به تمام افراد، اکثریت مجلس را از آن نهادهای سنتی و زمین داران کرد. روشنفکران درک نکردند کوچک ترین واحد جامعه ی ایرانی عهد قاجار، فرد نبود. هلند سده ی شانزدهم میلادی، درمقابل، نمونه ای است مناسب از فهم درست هویت جمعی. نیمه ی بیشتر هلند، پایین تر از و یا هم سطح دریاست. ائتلاف هایی از چند خانواده، باتلاق ها را خشک می کردند؛ زمینی که این گونه «احیا» می شد در مالکیت جمعی آن ها بود. بر خلاف رویکرد برآمده از فقه که تصرف در مال مشاع را منوط به موافقت همه ی شرکا می داند، اداره ی زمین های احیاشده ی هلند از طریق گفتگوی مستمر و احراز توافق جمعی یا اجماع صورت می گرفت. سهم مالکانه ی هر خانواده، در سندی متجلی بود که «کوپن» نام گرفت. افراد می توانستند «کپن»های مالکیت خود را بفروشند؛ بدین ترتیب نیای نخستین «سهام»، و «سرمایه داری» از دل نهادی به غایت «اجتماعی» و به بیان فرنگی آن «سوسیالیستی» سر برآورد.

همین است که روش های جبران خسارت جوامع سنتی را نیز جمعی تر کرده بود. برای آن ها، سیل، زلزله، توفان، و هر پدیده ی طبیعی دیگری، بلایی «جمعی» بود و جبران خسارتی جمعی را طلب می کرد؛ در جهان فردگرایانه ی ما، روش های جبران خسارت نیز فردی است.

رو در رویی ما با سیل، بار دیگر، اهمیت بیمه را در ذهن ها پررنگ کرد: بیمه های فردی و به زبان فنی تر بیمه های تجاری. بیمه، در معنای امروزین آن بر مفهوم «اعداد بزرگ» استوار است. عده ای بسیار که از رویکرد آماری در معرض خطری واحد قرار دارند، حق بیمه هایی خرد، در مقایسه با خسارت احتمالی، پرداخت می کنند؛ و خسارت تعدادی محدود که خطر، برای آن ها به واقعیت تبدیل می شود، از همین راه جبران می گردد. در بیشتر موارد، مجموع آن اعداد کوچک، از مجموع آن خسارت ها بیشتر است. ما به التفاوت حق بیمه های دریافتی و خسارت پرداختی سود تجارت بیمه را پدید می آورد. همیشه، البته، اینگونه نیست. گاهی خسارت ها از حق بیمه ها بیشتر است؛ شرکت های بیمه برای برون رفت از چنین بحرانی راه حلی ساده دارند: اعلام ورشکستگی.

ورشکستگی شرکت های بیمه، دستاورد شرایطی است که «اعداد بزرگ» کارآمدی خود را از دست می دهند. گاه، تعداد معدود خسارت ها، آن قدر سنگینند که وقوع همزمان همان تعداد انگشت شمار، برای فزونی گرفتن هزینه ها در برابر درآمدها کافی است. در چنین مواردی اکچوئری بیمه لنگ می زند. در مواردی نیز خسارت ها، معدود نیستند. خسارت دیدگان آن چنان بسیارند که بیمه های تجاری نمی توانند به حداقل تعهدات خود در برابر همه ی خسارت دیدگان عمل کنند؛ توفان این گونه است؛ و سیل؛ و زلزله؛ و خسارات کشاورزی ناشی از آفات؛ و در کل، آن چه بلایای طبیعی نامیده می شود. این تحلیل به خوبی نشان می دهد، کسانی که می پندارند، توسعه ی فرهنگ بیمه می توانست جبران خسارت های ناشی از سیل را آسان تر کند راه به بیراهه برده اند. اگر مردمان این سرزمین، پیش از سیل، بیمه را در سبد خانوار خود جای می دادند، پس از سیل، خانه های خود را از دست می دادند و شرکت های بیمه نیز ورشکست می شدند. راهکار پاسخ به بلایای جمعی، بیمه های تجاری فردگرایانه نیست.

تازه‌های کسب و کار