زنجیره تامین دام و لجستیک مربوطه با پرواز های اختصاصی، اگر لبخندی بر لب آورده باشد، آن لبخند حکایت همان خنده تلخی ست که از هر دردی غم انگیزتر است.
واقعا چرا ” اقتصاد در کشور ما گروگان سیاست” است؟!
چرا بسیاری از مدیران این کشور از سطوح مختلف آموزش و مطالعات تخصصی و پژوهشی وظایف و مسئولیت خود بی بهرهاند؟
چند روز پیش در جلسه ای با مشاور ارشد آقای وزیر ….، بحث متدها و مدل های افزایش روابط تجاری و فروش خدمات مهندسی به کشور روسیه و همچنین مناطق CIS و قفقاز را داشتم.
متاسفانه مشاور محترم که اعلام نمودند در سفارت ایران در روسیه و ازبکستان و …سال ها نقش حساسی داشته اند ( البته قطعا در بخش های سیاسی نه اقتصادی و تجاری )، مدل همکاری و رشد و توسعه فعالیتهای دو جانبه و چند جانبه و ایجاد بازار مشترک و .. را صرفا در سرمایه گذاری مالی در این کشور و مناطق پیرامون آن دانسته و نقش لجستیک تجاری و فرآوری سفارش، فرآوری محصول و در حقیقت تسهیل گری و developer را که از شاخص های اصلی و پایه ای لجستیک میباشد را نادیده میانگاشتند.
ظاهرا تسلط مشاوران در بهبود روند مدیریت و توسعه اقتصادی سازمان ها در یک نگاه سنتی تولید بیشتر و صادرات متمرکز شده و تحولات جهان را در ۵۰ سال گذشته که رویکرد به سمت تجارت و پیشی گرفتن تجارت بر تولید بودهاست را باور نداشتهاند و بر روش مدیریت دهه ۶۰ و ۷۰ میلادی خود باقی ماندهاند.
استفاده از نظام بروکری که در تمامی اقتصادهای پیشرفته جا افتاده و تجارت بین الملل را در بخش حیاتی برون سپاری فعالیت ها و ایجاد شرکت های قراردادها هدایت مینماید نیز از حلقههای مفقوده زنجیره فعالیت های سازمانی میباشد.
نقش Developer ها و شرکت های قراردادهای تخصصی لجستیکی که بقولی نقش نخ تسبیح را داشته، جهت یکپارچه نمودن شرکت های تخصصی در امر تامین سرمایه، تامین تجهیزات، شرکت های طراحی و برنامه ریزی، شرکت های اجرایی، شرکت های بازرسی و استانداردها، شرکت ها و سازمان های نظارتی و شرکت های پایش و نت ( نگهداری و تعمیرات ) و رگولاتورها ( همسان سازها ) بسیار حیاتی در جهت گسترش ارتباطات سازمان ها و بالاخص فعالیت های اقتصادی بینالمللی میباشد.
لازم می بینم اشاره مختصری به زنجیره تامین دام و لجستیک مربوطه بنمایم که شاخه ای از لجستیک تولیدات کشاورزی و دامپروری است.در این زنجیره عوامل گوناگون نظیر زمین، مراتع، آب و شبکه آبیاری، بذر و کود و کشاورز و تجهیزات کشاورزی و استانداردها و مقررات و سازمان هایی در بخش تامین نهادها نظیر یونجه و سویا و …دخیل میباشند.حلقه دیگر این زنجیره، تامین دام، اصلاح دام، شبکه دامپزشکی، مطالعات بیماریهای دام و آزمایشگاهها، دارو، محل های پرورش دام و قرنطینه و نظایر آن میباشد. حلقه سوم کشتارگاهها و برنامهریزی فعالیت آنها، جانمایی و تامین دام مورد نیاز و انجام فعالیت کشتار و سردخانه و تجهیزات تهیه پودر خون و پودر استخوان که خود جهت افزایش کیفیت نهادهها میباشند، تهیه مکانی برای ضایعاتی که هیچگونه مصرفی نداشته جهت تولید گاز متان CH4 و مکانهایی برای پردازش و فرآوری زائدات نظیر پوست و دیگر اندامهای دام که مصارف صنعتی و خوراکی دارند، نظیر روده و غیره.حلقه دیگر انبارها و تاسیسات نظیر سردخانههای زیر صفر و بالای صفر و تونل انجماد و مکان پردازش گوشت و عملآوری آن ها تا حتی غذای آماده و شبکه بستهبندی و نهایتا حلقه بسیار با اهمیت توزیع و حمل و نقل .
قطعا حلقههای دیگری نیز در این زنجیره تامین وجود دارد که در مختصر بالا بدان نپرداختهام. اما نکته مهم اینست که شبکههای تودرتو و لایهای و چند سطحی این زنجیره که باید مکمل یکدیگر و به صورت افقی یکپارچه سازیشده و بقولی فعالیتهای درونی و بیرونی برون سپاری شوند، طی سالیان متمادی با حمایتهای انحصارگرانه و غیر رقابتی بدون دانش حرفهای و با تکیه بر خودیها چنان ناکارآمد و بی برنامه انجام شدهاست که در بدیهیترین نیاز مشتری که تامین به موقع جهت مصارف روزانه است، درماندهایم.گلایه از فرد و گروه و دسته خاصی از دولتمردان نیست که بالطبع تفاوت بینش های بسیاری از اینگونه به سادگی قابل درک است، زیرا اگر شما درآمد ارزی داشته باشید، قیمتها را در ایران بسیار ناچیز تصور میکنید که منجر به قاچاق صادراتی میشود! و اگر درآمد ریالی باشد، قیمتها را بینهایت گران و کالاها را دست نیافتنی جلوه میدهد.درچنین حال وهوائی ما هنوز در انتظار تاییدیه فرهنگستان زبان و ادب پارسی در ارتباط با تائید نام “لجستیک ” بر پیکره شرکتهای خدمات لجستیکی، مراکز لجستیکی و .. هستیم تا شاید بتوانیم از امروز فاصله ۲۵ ساله روند توسعه اینگونه خدمات و شرکتهای خود را در مقایسه با کشورهای همسایه نظیر امارات و ترکیه جبران کنیم.
در تعجبم از این که چرا از زمانی که سوخت اولین خودرو وارداتی به ایران ( زمان قاجار ) که توسط یک اطریشی، ” بنزین ” نامیده شد، هیچ دغدغهای برای صاحبان سخن زبان پارسی پیش نیامد تا برای یافتن معادل پارسی آن اقدام کنند و بحمداله مانند اعراب، هندی ها با کلمه انگلیسی gasoline آشنا نشدیم و به فرهنگ و ادب پارسی هم خدشهای وارد نشد؟!