گفت­ و گو با نخستین زن دریانورد ایرانی که خود را آرتمیس دوم ایران می­ داند

صنعا حمل و نقل آنلاین: قفسه اسباب­بازی­های دوران کودکی­اش پراز تفنگ، شمشیر و اسباب­بازی­هایی بود که داشتن آن هارا معمولا به پسربچه­ها نسبت می­دهند .همیشه تعدادی سرباز خیالی را در رویای خود می­دید که فرمانده آنان بود. عاشق حیوانات بود و ماهی را بسیار دوست می­داشت. با آنکه دختربچه­ای شلوغ و شیطون بود، اماهرگاه باخانواده به دریاچه مهارلو می­رفتند، به قایق­های پایی خیره می شدویاد سندباد و علی­بابا  و دزدان دریایی می­ افتاد. اولین بار که پاهایش سواحل خلیج فارس رالمس کرد ساعت­ها آرام گرفت و به پهنه آب در دوردست­ها خیره شد.انگاری صدف ها، سنگ‌هاي كف دريا، صخره ها، ماهي ها، قایق ها و کشتی ها راحله کوچک را رام خودش کرده بود.

   سال­ها بعد ، زمانی که دختری 24 ساله بود و خبر برگزاری دوره­های آموزشی ملوانی را شنید گوئی از خوابی طولانی و سنگین بیدار شده است. برای او که پیش از این آرایشگری، خیاطی، مربیگری کامپیوتر، خط­نویسی روی دیوار و منشی دفتر وکیل را تجربه کرده بودبااین خبر بی­تابانه به سوی دریانوردی کشیده شدکه به منزله پرواز رویاهایش از خشکی به دریا بود، دریایی که در آن تصویر آرتمیس دریانورد را در آینه ذهنش مجسم می­کرد و خودش را در رکاب بانوی دریاهای ایران باستان می­دید.

با اینکه در دوره­های آموزشی دریانوردی جایی برای دختران نبود، اما با هیجانی شیرین پیگیر این کلاس­ها در آموزشگاه­های مختلف دریانوردی شد تا سرانجام یکی از آموزشگاه­هابه عنوان تنها زن شرکت­کننده دراین رشته اجازه ورود به دوره مقدماتی را به او داد و این قدم نخست و مهمترین قدم برای نخستین شدن بود.

سال 1387 بود که در شهر ساحلی و مرطوب بندر لنگه با دمای 40 درجه­­اش همکلاسی 19 هنرآموز ملوانی پسر شد. پسرانی که گاه و بیگاه  شیطنت­های آزاردهنده­ای برای او داشتند. چنان که سر یکی از کلاس­ها که بر اساس عادت همیشگی­ کفش­هایش را از پا درآورده بود و غرق یادگیری دروسی بود که رویای اقیانوس­پیمایی را در سرش می پرورانید. کفش­هایش را پنهان کردند واو مجبور شد با پای برهنه نزداستادآموخته هایش بازگوکند .

    پای برهنه اما؛ برای دختری که سودای مبارزه ­طلبی میان دریا و خشکی ذهن اش رامشغول کرده بود اهمیت چندانی نداشت، مهم عبور از تابوها و سنت­شکنی ها بود و گذر از آنچه که موجب دور ماندن و دور راندن زنان و دختران از رویاهای انسانی خود می­شود. مهم شکستن آن­ چیزی است که زنان و دختران با دلهره و ترس از بایدها و نبایدها، بودن­ها و نبودن­ها، شدن­ها و نشدن­ها دل به دریا می­زنند و بار رنج را تا رسیدن به گنج وجودی خویش در مسیری سخت و دشوار به جان می­خرند و راهی را که باید بروند، می­روند و در زمره نخستین­ها قرار می­گیرند. نخستین خلبان زن، نخستین دریانورد زن، نخستین راننده ماشین سنگین زن، نخستین فضانوردزن و بسیار نخستین­های دیگر. نخستین­هایی که شاید اگر فضایی برابر و بانشاط در دنیای فارغ از جنسیت برای زنان فراهم می­شد، بی­معنی بود و همه جزو نخستین­ها بودند.

     رفتارهایی اینچنین در کلاس برای ذهن جستجوگر راحله و راحله­ها که همواره دنبال شغلی خاص و فارغ از جنسیت هستند، نه تنها مانع نمی­تراشد بلکه گاه انگیزه­ای می­شود برانگیزاننده که راه را برای بسیاری دیگر هموار می­سازد و اینگونه بود که او نمرات پایان دوره را با معدل 76/17 به عنوان شاگرد اول کلاس به پایان رساند و اکنون اولین افسر دوم زن کشتی است و آرزوی اولین شدن دیگری هم در سر دارد اولین فرمانده زن کشتی های بزرگ.راحله باوردارد که زنان کمترازمردان نیستند وخودراکمترازهیچ مردی نمی بیند.

صفحه رودرو این شماره گپ و گفتی دلنشین و صمیمانه است با راحله طهماسبی، دریانورد 33 ساله سروستانی. زن ایرانی که در سال 1396 دریانورد نمونه استان هرمزگان بر روی آب­های خلیج فارس شده است. دریانوردی که خودش را دختر تنهای دریا می­داند که زندگی­اش در خشکی نیز با دریا عجین شده است و در چیدمان اتاقش هم المان­هایی از دریا دیده می­شود: گوش ماهی، صدف، سنگ­های زیبای کف دریا، دندان کوسه، فک کوسه، ستاره­های دریایی ، لنگر و سکان تزئینی  و …باهم پای درددل هایش می نشینیم:

 

این همه عشق و دلبستگی به دریا از کجا نشات می­گیرد؟

دریا برای من عشق است و عشق من دریاست و شاید زمانی که روح از تنم جدا شود این عشق پایان پذیرد و یا زمانی که خودم در دریا غرق شوم!

اینکه می گویند “افسر دوم کشتی” یعنی چی؟

افسر دومی در شاخه دریانوردی به کسی گفته می­شود که افسر کشتی به معنی عضوی از خدمه کشتی به غیر از ناخداست که با توجه به قوانین و مقررات ملی وضع شده و در صورت نبودن چنین تخصص­هایی بر طبق عرف و اصول متعارف بین­المللی به این عنوان مشخص شده باشد. در مجموع وظیفه افسر دوم نگهداری و کار با وسایل کمک ناوبری است و البته افسرها به درجه­های مختلف تقسیم می­شوند و وظایفی گوناگون دارند.

اولین باری که لباس افسر دومی به تن کردی، چه حسی داشتی؟

لباس افسر دومی را روز تجلیل از دریانوردان نمونه پوشیدم و چون نمی­دونستم چه جور مراسمی است همه چیز برایم عادی بود اما روز اولی که به عنوان ملوان لباسم را پوشیدم شب قبلش از شدت هیجان و خوشحالی هزار بارآن را پوشیدم و در آوردم. احساس می­کردم به همه آرزوهایم رسیده­ام و شخصیت مهمی دارم و الان ارزش کارم را واقعا درک می­کنم و هم قدر لباس­هایم را می­دانم و هم درجه­ام و هم سختی­هایی که در این راه کشیده­ام.

از  صبح آن شب و نخستین تجربه­ای که به دریا رفتید، بگویید؟

صبح آن شب اولین تجربه­ام به دریا بود که هم شیرین بود و هم ترسناک. یک مسیر یک ساعت و نیمه را 12 ساعت طی کردیم.

چرا؟ چه اتفاقی افتاد؟

ما چهار ملوان بودیم و با ناخدای کشتی که می­خواستیم برای تعمیرات از کیش به بندر لنگه و به حوضچه خشک برویم که سیستم برق کشتی از کار افتاد و از مسیر خارج شدیم. ناخدا در زمان استراحت بود و ما چهار نفر می­خواستیم کشتی را هدایت کنیم که از مسیر خارج شدیم. ناخدا که از خواب بیدار شد معترض شد که چرا بیدارش نکردیم و با مزاح گفت: بیدار نمی­شدم سر از اقیانوس هند در می­آوردیم!

در آن شرایط چه حسی داشتید؟

بیشتر از گرمی هوا کلافه بودم و  اون روز برای اولین بار دریازده شدم و فقط دلم می­خواست زودتر برسیم.

با توجه به اینکه شما تنها دریانورد زن هستی که بر روی شناورها فعالیت می­کنی..آیا لباس فرم خاصی مانند دریانوردان مرد دارید؟

لباس‌هايم را خودم طراحي مي­كنم و مي‌دوزم. گاهي اوقات وقتي مردم در كوچه و خيابان مرا با اين لباس مي‌بينند تصور مي‌كنند مهماندار هواپيما هستم و وقتي متوجه مي‌شوند دريانورد هستم و در كشتيراني كار مي‌كنم با تعجب مي‌پرسند مگر دريانورد زن هم داريم!؟

خودت را اولین دریانورد زن ایرانی می­دانی؟

به صورت آکادمیک اولین بانو و اولین نفری هستم که توانستم امتحانات سازمان را با موفقیت انجام بدهم و دوره­های جانبی را به اتمام برسانم.

اولین نفر بعد از آرتمیس؟

بله..آرتمیس قهرمان زندگی من است. الگوی زندگی دریای من آرتمیس است. کسی که فرمانده نیروی دریایی در میان لشکریان مرد بود. برای من  قابل ستایش است و خودم را نمونه دیگری از آرتمیس در عصر حاضر می­دانم برای من جای افتخار است که مردم مرا آرتمیس دوم ایران بدانند.

شغل خود  را یک شغل مردانه می­دانید؟

خیر هیچ شغلی وجود نداره که خانم­ها از انجام اش عاجز باشند و اگر بگویم یک کار مردانه را شروع کرده­ام این یعنی زن­ستیزی. ازنظرمن کاری وجود ندارد که مردان بتوانند انجام دهند و زنان نتوانند از عهده­اش بربیایند. فقط باید شرایط و فضای کار به زنان داده شود که بتوانند شروع کنند.

دریانوردی را به دیگر زنان توصیه می­کنید؟

چرا که نه. شغلم را به همه بانوان پیشنهاد می­دهم، شغلی است که هر چند هزینه دوره­های آن بالاست و سختی­های خاص خود را دارد اما اگر واقعا بخواهند می­توانند.

در حالی که زنان در کشورهای خارجی به صورت گسترده روی کشتی­ها فعالیت می کنند در کشور ما زنان تنها اجازه کار  روی کشتی های مسافربری را دارند. نظر شما در این مورد چیست؟

خیلی سخته ببینی توانایی انجام کاری را داری اما اجازه شو نداری. من که با حسرت به این مسئله نگاه می کنم اما امیدوارم روزی برسد که خانم­ها هم بتوانند بدون محدودیت روی شناورهای اقیانوس­پیما مشغول به کار شوند.

شما در مقام یک زن، جایگاه زنان را در کارآفرینی و کسب و کار و تولید در جامعه چگونه ارزیابی می­کنید؟

زنان در تمامی دوره­های تاریخی و تمامی سلسله­ها دوشادوش مردان بوده­اند و همیشه توانسته­اند خود را به نحو احسن به جامعه معرفی کنند و به نظر من همیشه دارای بهترین جایگاه­ها هستند. بهترین مادران، بهترین آشپزها، بهترین دکترها، بهترین فضانوردان، بهترین ریاضیدانان، بهترین دانشمندان، بهترین دریانوردان و خلبانان و … در هر عرصه­ای کارآمدترین بوده و هستند و روز به روز شاهد شکوفایی بانوان هستیم.

به نظر شما که تابوشکن بوده­اید چه راهکاری برای ورود بیشتر زنان در حوزه­هایی که تاکنون نبوده اند، وجود دارد؟

تفکیک کارهای زنانه مردانه یک قالب کلیشه­ای در ذهنیت ماست و می شه این قالب را عوض کرد. این خود ما هستیم که می­تونیم انتخاب کنیم چکاره بشیم پس هر کاری راهی داره. اما باید اول انتخاب کنیم ببینیم از عهده­اش بر می آییم یا نه و بعد از اون دنبال روزنه ورودش باشیم.

جایی گفته­ای که نمی­توانی روی کشتی­های اقیانوس پیما کار کنی چون باید شب­ها به خانه برگردی. انتخاب خودت هست یا زنان اجازه شب ها ماندن ندارند؟

کار روی اقیانوس­پیما یعنی یک سال دوری از خانواده و این نیاز به مجوز دارد و به من هنوز این مجوز را نداده­اند. من با رفتن و موندن روی اقیانوس پیما مشکل ندارم اما اجازه شو ندارم.

کار روی آب و در میان دریا بین همکاران و همردیفان مرد خود چه احساسی به شما دست می دهد آیا از نظر ذهنی احساس برابر بودن داری؟

کار کردن در کنار مردان برایم رضایت­بخش است. من مردان را به راحتی در کنار خودم پذیرفته­ام و تفاوتی بین خودم و مردان احساس نمی­کنم و برای من دقیقا مثل هم­جنسان خودم هستند و اگر آنان از من شکایتی نداشته باشند و وجودم اذیت شون نکند، من مشکلی ندارم.

در امتحانات نهایی دوره­هائی که سپری کردی، مشکل و محدودیتی از لحاظ پوشش نداشتی؟

دوره فایر رو با لباس بویلر سوت و سیفتی شوز یعنی با لباس و کفش ایمنی رفتم، اما در دوره رسکیو بوت چون استخرها جدا شدند با لباس شنا رفتم. در صورتی که به نظر من چون دوره رسکیو دوره اضطراری است برای نجات در دریا باید همه رو به دریا ببرند و از دانشجویان بخواهند با همون لباس خودش به دریا بپرد و برای درک و یادگیری بهتر موضوع شرایط را واقعی جلوه دهند. رسکیو همان دوره فنون بقا در کشتی و قایق است.

چه دوره­هایی را سپری کرده اید؟

دوره رادار ارپا و اکدیس 3900، دوره gmdss980، دوره fair advansid581  و برای دوره رسکیو مجبور شدم به صورت خصوصی مربی از تهران بیاورم. و تمایل دارم دوره  otfکه دوره مقدماتی تانکر هست را ببینم.

گذراندن این دوره چه کمکی به ارتقاء کارت می­کند؟

اگه این دوره رو بگذرونم می­تونم وارد کشتی تانکر بشم در واقع مجوز ورود به تانکر هست. البته این مجوز را داشته باشم یا نداشته باشم بازم بستگی به این داره که آیا واقعا مانند پسران اجازه ورود به من بدهند یا نه؟ من در خودم این توانایی را می­بینم و هم تحمل سختی این کار را دارم و باید شرکت بگه که به من نیاز داره یا نه.

معمولا در طول ماه چه مدت روی آب هستید؟

چون کار من در حال حاضر بر روی شناور مسافربری است 25 روز کار و 5 روز استراحت است.

از برنامه روزانه خود موقعی که روی آب هستی، بگو؟

تا زمانی که در حال انجام خدمت هستیم برنامه دیگری نداریم اما در زمان استراحت در حال گذراندن دوره و مطالعه برای ارتقاء سمت هستم.

شده تا حالا در طول مدتی که روی آب هستی آرزو کرده باشی ای کاش یک خانم دیگر هم در کنارت باشد؟

بله همیشه می­گم ای کاش یک خانم دیگه هم اینجا بود، اگه تعداد خانم ها بیشتر باشه کارها راحتر انجا می شه و این شغل به راحتی نهادینه می­شه در جامعه.

چه خاطراتی از برخورد مردم با خودت داری؟

برخورد مردم در نوع خود جالب است. هم برخورد خوب دیده­ام و هم برخورد ناخوشایند. اما همین که مردم در کنارم عکس می­گیرند و شماره تماسم را می­گیرند و با حرفاشون تشویقم می­کنن حس خوبی دارم. و  بزرگترین هدیه برای من در طول مدت کارم این بود که گویا یک مسابقه روزنامه­دیواری “معرفی شهر” میان دانش­آموزان مقطع راهنمایی برگزار شده و یکی از  دختران دانش­آموز در روزنامه­دیواری خود جدا از چاه نفت و صنعت قالی بافی که معرفی کرده؛  اساتید برجسته سروستانی از جمله استاد مقدسی سروستانی موسیقیدان، دکتر محمدمهدی سلطانی سروستانی، بازیگر  را معرفی کرده و عکس وسط را عکس من گذاشته با این جمله:” تنها بانوی دریانورد ایرانی که همشهری من است.” این برای من ارزشمندترین هدیه بود که سختی­های کار را برایم  گوارا  کرد.

زندگی بر روی دریا را ترجیح می­دهی یا خشکی؟

زندگی در خشکی زیبایی­های خود را دارد و روی آب هم همین­طور. اما شرایط روی آب فرق می­کند. چون دریا همیشه آرام نیست و گاهی خشمگین می­شود. توی دریا در کنار عشقت که دریا باشد هستی و در خشکی کنار خانواده و عزیزانت.

از خانواده ات بگو؟

پدرم بازنشسته اداره پست هستن و مادرم خانه­دار . خواهر بزرگم استاد دانشگاه شیراز، برادر بزرگم رئیس بانک انصار است و خواهر دیگرم مژگان که همیشه مشوقم بوده و هست  لیسانس ادبیات داره و مربی باشگاه بدن­سازی است. داداشم فوق دیپلم معماری و مغازه یدکی موتور سیکلت دارد.

تا حالا خانواده ات را با خودت به دریا برده­ای؟

خیر هنوز قسمت نشده خانواده­ام را با خودم به دریا ببرم اما انشالله روزش به زودی می­رسه.

غروب­های دلتنگ دریا را چگونه سپری می­کنی؟

با گریه کردن

 و چطور از دام ناامیدی رها می­شوی؟

وقتی ناامید می­شم سریع یاد دلیلی می­افتم که باعث شروع هدفم شد و خودمو از بند ناامیدی رها می­کنم.

وقتی دریا هستی از چه طریق با خانواده و دوستان در ارتباط هستی؟

چون در سفر نزدیک ساحل حرکت می کنیم. هم خط دارم هم اینترنت

اوقات فراغت شما در کنار ساحل چطور می­گذرد؟

بعدازظهرها که کنار ساحل هستم و حوصله ام سر می رود شنا می­کنم و یاد حرف سفارشی مادرم می­افتم که از بچگی آویزه گوشم کرده که رفتی دریا مواظب باش غرق نشی!!!

 زندگی دریانوردان را مطالعه کرده­ای؟

بله، مطالعه کرده­ام. مخصوصا زندگی نامه جناب مرحوم کاپیتان قبادی بزرگ!

کتاب جذاب یا فیلمی که درباره دریا و دریانوردی خوانده و یا دیده­ای تا انگیزه تان را برای تلاش بیشتر در این شغل افزایش دهد؟

من از کوچکی عاشق فیلم­های دریایی و دزدان دریایی بودم و شاید یکی از دلایل ورودم به دریا همین بود الان هم مرتب پیج های دریانوردی را دنبال می­کنم.

از دزدان دریایی نمی­ترسی؟

همیشه برایم مثل داستان بوده اند و همین الان با اینکه در واقعیت وجود دارند اما من به چشم برنامه کودک به آن ها نگاه می­کنم و دوست دارم در واقعیت با آنها روبرو شوم و عکس­العمل خودم را ببینم.

با توجه به شغلی که انتخاب کرده­ای برنامه و هدف شما برای ازدواج در درجه چندم اهمیت قرار دارد؟

به ازدواج فکر نمی­کنم. چون خیلی درگیر برنامه­ها و کارم هستم. الان دانشجوی ترم سوم کارشناسی ارشد کامپیوتر هستم، بعدش می­خواهم دکتری امتحان بدهم از افسری هم می­خواهم برای کاپیتانی ادامه بدهم و شاید اولویت و گزینه آخرم ازدواج باشد.

    اگر زمانی به گزینه آخر اولویت­های زندگی برسی و تصمیم به ازدواج بگیری ادامه شغل­ات جزو شرایط خواهد بود یا خودت را به شرایط زندگی جدید وفق می­دهی؟

خیر کارم در اولویت است و اگر بخواهم بین ازدواج و کار یکی را انتخاب کنم کارم را ترجیح می­دهم. یکی از دلایلی که به صورت جدی به ازدواج فکر نمی­کنم همین مسئله است اما به خودم ایمان دارم که اگر ازدواج هم بکنم هم به کارم و تحصیلم می­رسم و هم به خانواده ام.

آرزوی پرواز هم داشته ای؟

بله اولین آرزویم این بود که مهماندار هواپیما بشوم که قسمت نشد اما الان خوشحالم که روی دریا هستم.

آشپزی و خانه­داری هم بلدی؟

آشپزی بلد نیستم و علاقه هم به یاد گرفتن اش هم ندارم .کلا کار خونه رو دوست ندارم.

یعنی  برای خودت هم آشپزی نمی­کنی؟

ناهار و صبحانه را که سر کار می­خورم و  شام هم نمی­خورم!

چه چیزی باعث می­شود واقعا عصبانی شوید؟

من زود عصبانی می­شوم، اما خودمو خیلی کنترل می­کنم. ولی زورگویی شدیدا عصبانیم می­کنه .

اگر به اندازه کافی پول در اختیار شما قرار می­گرفت، برای ارتقاء شغلت و برای ورود زنان علاقه­مند به این عرصه چکار می­کردی؟

سریع یک آموزشگاه کاملا مجهز می­زدم مخصوص جذب بانوان با یک سمیلاتور

معمولا چه کتاب­هایی را در قفسه کنار تخت خود نگه می­داری؟

کتاب­های روانشناسی و تاریخی

فکر می­کنی تا 5 سال آینده چه اتفاقات مثبتی برای شما بیفتد؟

قبولی در مقطع دکتری. اتمام دوره افسری ورود به امتحانات کاپیتانی

شعار شما در انجام کارها چیست؟

خواستن توانستن است.

دوست داری دوستان زیادی داشته باشی یادوستان کم و صمیمی­تر را ترجیح می دهی؟

ضربه­های زیادی از دوستانی خوردم که همه جا کمک شون بودم. واسه همین خودمو از بند دوست های زیاد رها کردم و دنبال هدفم رفتم. رفیق خوبه اما باید حریم داشته باشی واسه رفاقت. البته معدود دوستان باوفایی هم دارم که مشوقم هستند.

از وقتی وارد این شغل شدی رابطه ات با دوستان بهتر شده یا از هم دور شدید؟

خوشبختانه با ورود به این شغل تمامی هم‌کلاسی­ها و رفیقای قدیم مو حتی معلم­های دوران مدرسه رو پیدا کردم.

چه چیزی باعث می شود احساس کنید آدم مهمی هستید؟

نمی­تونم بگم مهم هستم اما خاص هستم و کاری رو انجام دادم که جز ارتمیس قبل از من کسی تو ایران انجامش نداده است.

 مهم­ترین درسی که از زندگی گرفته­ای چیست؟

مهمترین درسم این بود با هر کسی در حد خودش رفتار کنم و  انتظار هیچ چیزی از هیج کسی نداشته باشم.

قهرمان زندگی شما کیست؟

مادرم و خواهرم مژگان خانم قهرمانان زندگی من هستند

اگر بخواهی خود را در سه کلمه تعریف کنی، ان کلمات چی هستن؟

خستگی ناپذیر.مهربون  و بداخلاق

راحله منشی دفتر وکیل با راحله اکنون چه فرقی دارد؟

از زمین تا آسمان فرق کرده، راحله منشی وکیل ذهن اش و زندگی­اش محدود بود و در میان پرونده­های مردم خودشو گم کرده بود اما راحله اکنون ذهنیت اش به وسعت دریاست.

وضعیت درآمدی­ات در حال حاضر خوب است؟

رضایت بخش نیست، چون چند برابر دریافتی را باید هزینه شرکت در کلاس­های آموزشی کنم. شناورها نیرو جذب می کنند اما حقوق و بیمه را خیلی دیر پرداخت می­کنند. از طرفی نیروهای خارجی چون کار بیشتری انجام می­دهند و حقوق کمتری دریافت می­کنند خیلی راحت­تر از نیروی ایرانی جذب می شوند.

از مشکلات و موانع سر راه دریانوردی  در ایران بگو؟

مهم­ترین مشکل راه ندادن خانم­ها به شناورهاست که مرتب می­گویند مجوز ندارند و به نیروی خانم نیازی ندارند؛ گران ونقدی بودن دوره ها ،نداشتن خوابگاه برای دختران،همین طور نبود یک نهاد و ارگان و یا نماینده­ای در مجلس که از حقوق  صنف دریانوردان دفاع کنه از مشکلاتی است که در بخش دریانوردی وجود دارد.

نظرت درباره سانچی؟

خیلی دردناک بود و میشه گفت سرانجام بچه­های دریا شاید همین باشه!

.

و سخن پایانی دختر تنهای دریا؟

خیلی ها توصیه می­کنند که به جای تحمل این سختی­ها به خارج از کشور بروم، اما من می­خوام توی کشور خودم کار کنم و راه را برای دختران اینجا باز کنم. کشورهای خارجی به اندازه کافی دریانورد زن دارند و نیازی به من ندارند.

 

تازه‌های کسب و کار