گردشگری، صنعت یا فراصنعت…؟!

صنعت حمل و نقل آنلاین: عبدالناصر میرچی از مدیران پیشکسوت گردشگری کشور و مدیرکل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان البرز، در ضرورت حمایت از توسعه گردشگری، میراث فرهنگی و صنایع دستی در گفتگو با ” گردشگری پایدار” به بیان نظرات و تجربیات خود در حوزه گردشگری می­پردازد و چنین می­گوید:

سال­هاست اعتقادی را دنبال می­کنم که تبلور این اعتقاد حدود سه سال پیش در نشست معاونان گردشگری کشور در سنندج به صورت بداهه نمود پیدا کرد که کل مانیفست، موضوعیت، فلسفه، نقش، هویت و همه آثار مترتب بر گردشگری را می­شود در این بیت پیدا کرد:

پشت هر بن­بست کشور گر دری است                 آن در مشکل گشا گردشگری است

به اعتقاد میرچی شرح و تفسیر این تک بیت، اول از همه نشان می­دهد که کشور ما با بن­بست مواجه است. قطعا هر جامعه­ای در مسیر رشد و کمال خود گاهی با بن­بست­هایی مواجه می­شود. متاسفانه دلایل متعددی بعد از سال­های انقلاب به ویژه سال های جنگ تحمیلی، شکل­گیری فضاهای دو قطبی و چند قطبی، تخریب دولت­ها توسط یکدیگر و زمانی که مسوولان ما صرف بگومگو می­کنند، سرعت رفع مشکلات را به شدت کاهش داده و نمی­گذارد مسایل بین بخشی در فضای مفاهمه و همدلی حل و فصل شوند. آن چه که در کشور اتفاق می­افتد دیالوگ نیست، مونولوگ است. تا مدتی پیش که به هیچ وجه واژه دیالوگ را نمی­شناختیم، هر چه بود مونولوگ بود. بعد از آن که خواستیم کمی دموکراسی را تمرین کنیم، واژه­هایی نظیر هم­اندیشی، گفتمان و اتاق فکر به میان آمد؛ اما آن چه در کشور ما به عینه در حال وقوع است به ویژه بین مسوولان مملکت، همان مونولوگی است که در شکل هم­نشینی ظهور می­کند. بنابراین همیشه یکی از بن­بست­های مد نظر، ناتوانی در تعاملات و درگیری­های جناحی و سیاسی بوده است. حتی بن­بست­های تعاملاتی و ناشی از اختلاف آراء در سطح جهانی نیز بسیار شایع است. پیدایش گروه­های فاشیستی، جبهه­ النصرت، داعش و … که فقط بوی خاک و خون می­دهند، از جمله مصادیق بن­بست­های تعاملاتی هستند. قدرت­های جهانی هم نتوانسته­اند به کمک حل این مناقشات بیایند. در مواردی ائتلاف­هایی وجود داشته اما پایدار نبوده و مجددا تبدیل به اختلاف شده است. در این بیت به جای “کشور” می­توان “دنیا” را گنجاند و به عینه دید که صنعت گردشگری حتی در سطح جهانی هم می­تواند نزدیک کننده­ دل­ها و حلّال بسیاری از مشکلات باشد.

وقتی می­گویم گردشگری بن­بست شکن است، می­توانم از آن دفاع کنم

 

مواهب گردشگری: کمک به صلح جهانی، تحکیم امنیت ملی، تقریب و هم­بستگی داخلی، ایجاد نشاط و انبساط روحی شهروندان، ارزآوری و اشتغال­زایی

این مقام مسوول در رابطه با آثار ملموس گردشگری با اشاره به غیرقابل جایگزین بودن گردشگری با صنایع دیگر خاطرنشان می­کند: چه جایگزینی می­تواند به اندازه گردشگری عملکرد داشته باشد؟ گردشگری آمیزه­ا­ی چند وجهی است. اما چرا ردپای این آمیزه در این تک بیت است؟ از آن جا که این پدیده هم به کمک صلح جهانی می­آید، هم به کمک صلح داخلی. اولین نتیجه­ سریع رشد گردشگری داخلی و به تبع آن آمیزش و اختلاط اقوام مختلف با هم، تحکیم امنیت ملی است. محصولی که می­خواهیم از کشتزار گردشگری درو کنیم. برای مثال قرار است n میلیارد ارز وارد کشور بشود، این کاه ماجراست؛ گندم آن تحکیم و ترویج فضای صلح و دوستی و نزدیکی اقوام است. می­دانیم که کشور ما یک کشور قومی است. فقط در کرج 30 قوم و خرده قوم قابل احصاء است. حال از شما سوال می­کنم: آیا می­توانید با صنعت نفت یا خودرو یا بیمه یا با علوم جامعه­شناسی و مردم شناسی، اقوام مختلف را با یکدیگر پیوند دهید؟

امروز در مدیریت شهریِ کشور ما کالبدی فکر می­شود. شهرداران و مدیران با بدنه شهر کار دارند نه با روح آن. این همه اقوام این جا جمع شده­اند برای سازگاری بیشتر و ایجاد نشاط اجتماعی. برای نزدیکی آن­ها چه اقدامی انجام می­شود؟ چند نمایشگاه و جشنواره اقوام برگزار می­شود؟ چند هفته­ برای لرستان و گیلان و آذربایجان و … برگزار شده؟ حال آن که مدیریت شهری به ویژه در کشورهای پیشرفته، مدیریت روح است نه فقط کالبد. در پاریس مددکاران شهرداری، روزهای معینی در هفته با تعریف تورهایی بازنشسته­ها را به گردش می­برند. احساس تعهد و مسوولیت نسبت به ایجاد نشاط و انبساط روحی شهروندان این گونه نمود پیدا می­کند. بنابراین وجه اقتصادی گردشگری که به افزایش درآمد و ارزآوری و اشتغال­زایی می­پردازد، تنها یک وجه از مزایای گردشگری است.

میرچی ضمن تاکید بر درون­زا بودن هر نوع تحول، اظهار می­کند: نگاه من در وهله اول به گردشگری داخلی است. در بستر مردم­شناسی و روانشناسی اجتماعی، چه صنعتی و یا چه شیوه­ای از دانش و بینش و رفتار اجتماعی می­تواند بین جامعه میزبان و جامعه میهمان، انس و رفاقت برقرار کند؟ دو قطب نخبه جامعه را از لحاظ دانشی و مذهبی مثال می­زنم: عباس برزگر که امروز برای خود دهکده گردشگری تاسیس کرده، با بهره بردن از احساسات لطیف نوعدوستی، در شبی با چند توریستِ راه گم کرده مواجه می­شو­د و از آن­ها پذیرایی می­کند. آن شب که عباس برزگر این افراد را به خانه دعوت می­کرد به دنبال کسب درآمد نبود. در این میان چه پدیده­ای جز اخوت، انسانیت و معنویت گردشگری وجود داشت که او به عنوان جامعه میزبان، توریست خارجی را در خانه خود پذیرفت که باعث شد آن­ها در بازگشت، تجربه شیرین خود را بین دوستان­شان نشر دادند تا آنها هم به ایران آمدند و اینک آن مزرعه به بزرگ­ترین جامعه محلی تبدیل شده و از توریست­ها پذیرایی می­کند. خبری هم شنیدیم از خلاقیتی که به کار بسته بود و همزمان با جشن سال نو میلادی، یکی از سیاه چادرها را به احترام گردشگران مسیحی تبدیل به کلیسا کرده بود. هرچه معلم در کلاس درس بگوید و هر چه روحانی بر منبر بگوید، نمی­توان به این خوبی، دوستی و محبت را نهادینه کرد.

بنابراین تحکیم امنیت ملی، بهبود وضعیت اقتصادی، ایجاد ده­ها شغل، تبدیل شدن به غول صنعتی، ایجاد فضای صلح و دوستی و نشاط، کمک به صلح جهانی، کمک به تقریب و نزدیکی اقوام از مواهب گردشگری هستند و اگر بخواهیم جوانب مهم زندگی و مشکلات اساسی کشورها را هم احصاء کنیم، خارج از این موارد نخواهد بود. نشاط و دوستی، بهبود وضعیت معیشت، ایجاد شغل، امنیت که همگی با راهکار گردشگری قابل رفع هستند. حالا حق داریم بگوییم پشت هر بن­بست کشور گر دری است / آن در مشکل گشا گردشگری است؟

امروز اگر گردشگری از لحاظ اقتصادی و حجم گردش پول، صنعت اول یا دوم نباشد، صنعت سوم هست. بسیاری از کشورها به همان نسبت که ما به نفت وابسته­ایم، به توریسم وابسته­اند به نحوی که گردشگری تجویز تمام بیماری­های اقتصادی و اجتماعی­شان است.

مدیرکل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری البرز با تاکید بر لزوم توجه به ابعاد و آثار گسترده گردشگری اذعان می­کند: گردشگری، نه فقط فرهنگی، اقتصادی و سیاسی بلکه آمیزه­ای از همه ابعاد و شئون زندگی اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی است. توریسم به کمک سیاست هم می­آید. توریسم در مناطقی مثل کشور ما که چه به اجبار چه به اختیار، وجوه متفاوت توریسم در آن پذیرفته شده نیست، مهم­ترین منابع تغذیه­ گردشگری در میراث فرهنگی، صنایع­دستی و سوغات نهفته است. حتی در حفظ معماری یک کشور، توریسم نقش دارد و می­بینیم که برای حفظ، احیاء، معرفی و عرضه­ این آثار تمدنی و میراث فرهنگی، ضرورت ایفای نقش توریسم مبرهن است.

توریسم، آمیزه­ای از همه ابعاد زندگی اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و حتی سیاسی

میرچی بیان می­کند که فضا به قدری ناروشن و وهم­آلود است که هنوز در لایه­هایی از جامعه از توریسم، تعبیر به تروریسم می­شود. هنوز این نگاه وجود دارد که اگر غریبه وارد کشور شود، به دنبال انهدام مبانی سیاسی یا آسیب به جامعه است. اکنون با پیشرفت تکنولوژی و ظهور ابزارهای پیشرفته­ جاسوسی، نیازی نیست که جاسوس در قالب نیروی انسانی گروه­های توریستی وارد کشور شود، بلکه با ابزارهای پیشرفته و از راه دور کنترل­ها انجام می­شود.

تحکیم واژه­ “صنعت” در حوزه توریسم

مدیرکل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری البرز اظهار می­کند: زمانی که مدیر کل جهانگردی شدم، هنوز یاد کردن از گردشگری با عنوان “صنعت” مرسوم نبود. امروز گردشگری به عنوان یک صنعت جا افتاده، اما در آن زمان آن چه از صنعت در اذهان عمومی بود، صنعت کارخانه­ای دودزا بود که یک خط تولید داشت، مواد اولیه از یک طرف وارد و محصول نهایی از طرف دیگر خارج می­شد. گردشگری در این تعریف نمی­گنجید. در آن فضا حتی ثابت کردن این موضوع به افراد اهل علم هم دشوار بود. خدا را شکر آن قدر جهان پیشرفت کرده که امروز حتی از بیمه هم به عنوان صنعت نام می­برند. در آن زمان صنعت فقط خودروسازی، سماورسازی و مصنوعات دست انسان بود.

آن سال­ها که به دنبال تحکیم واژه صنعت در حوزه توریسم بودیم، با همکارانمان در پی احصاء و جستجوی آرشیوی مشاغل مرتبط با توریسم برآمدیم که با استناد به گزارش­های سازمان جهانی جهانگردی (UNWTO) و نتایج پژوهش­های دیگر، در سال 1368 به این نتیجه دست یافتیم که 150 شغل به طور مستقیم و غیرمستقیم با گردشگری مرتبط هستند. شما یک صنعت دیگر نام ببرید که150 شغل، مستقیم و غیرمستقیم با آن ارتباط داشته باشد. برای مثال می­گوییم صنعت خودرو با صنعت نفت و پتروشیمی، قطعه­سازی و صنعت شیشه در ارتباط است، که مجموعه آن می­شود 10 تا 15صنف… 150 شغل عدد کمی نیست. باید قدرت گردشگری را ببینیم که می­تواند 150 صنف را تحت پوشش خود قرار دهد.

به زودی خطاب به دبیرکل سازمان جهانی جهانگردی دست به قلم می­برم…

از این رو قصد دارم به زودی دست به قلم ببرم و شخصا به عنوان یک کارشناس که حدود 30 سال در بخش دولتی صنعت گردشگری فعالیت می­کند، مستقیم به آقای طالب الریفاعی بنویسم: به عنوان قدیمی­ترین مدیر بخش گردشگری ج.ا.ایران پیشنهاد می­کنم از آن جا که گردشگری آن­قدر توسعه پیدا کرده، دیگر توهین است با عنوان صنعت از آن یاد کنیم. چرا که گردشگری صنعتی است که در دل خود چندین صنعت خلق کرده. امروزه گردشگری صنعت مادر شده است. صنایع هتل­داری و هواپیماسازی هم به گونه­ای مرتبط با گردشگری است. وقتی صنعتی از درون خود ققنوس­وار چند صنعت دیگر تکثیر می­کند، دیگر صنعت نیست. گردشگری از مرحله­ صنعت بودن گذر کرده و صنعت­ساز شده است. مثل مادری که خود روزی بچه است اما زمانی که چند فرزند به دنیا می­آورد دیگر نمی­توانیم به او بگوییم بچه، او دیگر مادر است. بنابراین دو واژه را برای گردشگری پیشنهاد خواهم داد: ابرصنعت یا فراصنعت. زمانی به کار بردن واژه­ صنعت گردشگری از طرف مردم برایمان آرزو بود اکنون می­بینیم چقدر کوچک است این واژه در برابر ابعاد روانی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی این بخش. دیگر گردشگری در صنعت نمی­گنجد؛ فراصنعت است.

سازگاری اقتصاد گردشگری با اقتصاد مقاومتی

میرچی با اشاره به مفهوم اقتصاد مقاومتی تصریح می­کند: از آن جا که در کشور هدر رفت منابع بسیار زیاد است، فارغ از مباحث سیاسی، خیر دنیا و عقبای ما در اقتصاد مقاومتی است. ساده­ترین و نزدیک­ترین تعریف علم برنامه­ریزی می­گوید: حداکثر بهره­وری از حداقل امکانات. حال اقتصاد مقاومتی یعنی بیش­تر روی بیاوریم به قوای درونی و در کنار صرفه­جویی، مسیر رشد و توسعه را هم طی کنیم. اقتصاد مقاومتی یعنی در برابر ضربات بی­جهتی که اقتصاد می­خورد، مقاومت نشان دهیم. چقدر مبانی گردشگری هم­خوان با اقتصاد مقاومتی است؟ برای مثال سال 94 حدود 8 میلیون گردشگر خروجی و حدود 5 میلیون و 200 هزار نفر ورودی داشتیم. از خود بپرسیم از حدود 5 میلیون، چند نفر توریست واقعی بوده­اند؟ وقتی تراز مثبت نیست و تعداد incoming  کشور با outgoing نمی­خواند، سازمان متولی گردشگری نباید یک تلنگر به خود بزند که برای حفظ منافع فرهنگی باید به تولیت، تمشیت و تفکری برسیم که این نامعادله را به هم بزنیم؟ زمانی که هر روز 16 پرواز از ایران به ترکیه شکل می­گرفت، اما یک پرواز توریستی هم از ترکیه به کشور نمی­آمد، آن چه که ما انجام می­دادیم در جهت تحکیم و ثباث اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی کشور بود؟ 16 هواپیما در روز مالامال از پول و ارز و دلار به مقصد ترکیه پرواز می­کرد و از آن طرف چه برمی­گشت؟! اگر بدانیم که کشور جاذبه توریستی ندارد، می­پذیریم که کشورمان گردشگر فرست است. اما وقتی که همه متخصصین گردشگری به درستی می­گویند به طور بالقوه جزو 10 کشور نخست از لحاظ جاذبه هستیم­ و نمی­توانیم این جاذبه­ها را به فعلیت برسانیم، باید برای موازنه تراز گردشگران ورودی و خروجی فکری کنیم. بنابراین مادامی که این نامعادله ورود در مقابل خروج تبدیل به یک معادله و موازنه نشود و یا حتی اگر قرار است نامعادله شود به نفع ما باشد، و incoming ما بیشتر از outgoing باشد، نباید دست از تلاش برداریم. این که 110 پرواز در هفته مالامال از مسافر بروند و در مقابل سه پرواز هم برنگردد، چه هنری است؟ ارز و اخلاق و بنیان­های اجتماعی این مملکت سوار بر هواپیما می­شوند و آن جا مصرف می­شوند و برمی­گردند و هیچ پس فرستی هم ندارد. نهایت چند قلم جنس چینی و هندی یا لباس ترک هم به کشور بیاورند. این حداکثر استفاده ماست.

ضرورت حمایت از تولید و بازاریابی صنایع دستی

این مدیر گردشگری در حمایت از تولید و بازاریابی صنایع دستی تأکید می­کند: کشور ما در صنایع دستی زبان برّایی دارد. ما جزو 4 یا 5 کشور اول هستیم که در صنایع دستی می­توانیم به طور جدی حرف برای گفتن داشته باشیم و آن را توسعه دهیم. اما صنعتگر تولید می­کند، تسهیلات هم گرفته می­شود ولی چون این زنجیره، یک حلقه مفقوده بزرگ به نام بازرگانی دارد، این صنعت توسعه متناسبی پیدا نمی­کند. چرا باید در شمال به وفور صنایع دستی تایلندی و هندی و چینی به فروش برسد؟!

لازم است در جهت حمایت از صنایع دستی، از طرف استانداری­ها به شهرداری­ها و اصناف ابلاغ شود که از صدور پروانه به فروشگاه­های صنایع دستی هند و تایلند و چین جلوگیری شود.

دستاوردهای سفر ریاست جمهوری به استان البرز در بخش گردشگری

میرچی با بیان دستاوردهای سفر ریاست جمهوری به استان البرز، از آغاز عملیات اجرایی بزرگ­ترین هتل بیمارستان کشور در فردیس تحت عنوان مرکز گردشگری سلامت جلالی با دوره بهره­برداری 4 ساله خبر می­دهد.

بزرگ­ترین هتل بیمارستان و بزرگ­ترین هتل همایش 5 ستاره کشوردر البرز

وی همچنین از آغاز عملیات اجرایی بزرگ­ترین هتل همایش 5 ستاره کشور در مجموعه اکوپلازا یاد می­کند که در زمینی به مساحت 63000 مترمربع واقع در عظیمیه کرج با سالن­های متعدد همایشی و آموزشی ساخته خواهد شد.

ضرورت ایجاد یک نهاد توسعه­ فرابخشی برای توسعه گردشگری

این مقام مسوول ایجاد نهادهای توسعه را برای بهره­مند شدن از مواهب گردشگری و روان کردن مسیر توسعه توریسم ضروری می­داند و اظهار می­کند فاصله دولت و بخش خصوصی و فاصله­ بین تشکل­های مختلف صنعت گردشگری باید از میان برداشته شود. آن قدر راه گردشگری کشور شبانه و ناروشن است که لازم است گروهی فانوس به دست گیرد و در این شب سیاه گردشگری که بر کشور مستولی است به سهم اندک خود کمی راه را روشن کند، علم گردشگری را تبیین و وجوه مختلف بخش خصوصی و دولتی را به هم نزدیک نماید.

میرچی در خصوص افزایش جمعیت نهادهای مردمی گردشگری تصریح می­کند: هر چه ما به سمت دنیای تکنولوژیک پیش می­رویم، طبیعی است که با توجه به گستردگی و توسعه این صنعت بتوانیم از طریق کانال­ها و شبکه­های اجتماعی، یارگیری بسیار وسیع­تری انجام دهیم. حتی لازم است در گروه­های اجتماعی گردشگری، پوسته شکافته شود و مسوولان دیگر از وزارت صنعت، معدن و تجارت، سازمان حفاظت محیط زیست، منابع طبیعی و … به این کانال­ها راه یابند. پوسته­ اعضای گروه­های اجتماعی گردشگری باید شکسته شود و فقط به دنبال ارایه مزایای توسعه گردشگری به اهالی خانه نباشیم؛ چرا که اهل خانه که یکدیگر را می­شناسند و تلاش هم را می­بینند. باید دید برای همراه کردن همسایه­ها، اهالی کوچه، محله، اهالی شهر و کشورمان می­خواهیم چه کنیم. گروه­های گردشگری یک جامعه هدف برای خود تعریف کرده­اند، حال آن که باید جامعه وسیع­تری را مورد توجه قرار دهند. سایر گروه­هایی که می­توانند هدف ما باشند، مقامات و مسوولان و قوای دیگر هستند. چه اشکالی دارد قاضی دادگستری هم عضو این نهاد باشد و بداند گردشگری یعنی چه و این صنعت چندوجهی و آمیزه­ای چه کارکردی دارد.

این مدیر گردشگری در مورد نقش و کارکرد شبکه­های اجتماعی می­افزاید: آرزو می­کنم یکی از اهداف نهادهای توسعه گردشگری، این باشد که بتوانند با یک پوست­اندازی، از حالت انحصاریِ رفتار و گفتار و ارتباط بین افرادی که به هر طریق مجبورند در هوای گردشگری تنفس کنند، بیرون بیایند و گروه­های دیگری را هم که می­توانیم از آن­ها نیرو بگیریم، در جمع خود قرار دهند و با تجمیع انرژی به تعبیر سینرژی دست پیدا کنیم. اگر یک به اضافه یک بشود دو انرژی است. اما اگر یک با یک به قدرتی فراتر از دو برسند سینرژی حاصل می­شود.

حوزه­های تخصصی سازمان متولی گردشگری

میرچی در رابطه با فعالیت­های سازمان متولی گردشگری اظهار می­کند: سه حوزه تخصصی وجود دارد که چه بخواهیم چه نخواهیم در کنار هم قرار گرفته­اند و کار می­کنند. گردشگری، صنایع دستی و میراث فرهنگی.

پیرو سرودن تک بیت مؤید راهگشایی­های همه جانبه گردشگری، کل رسالت و مأموریت میراث را هم در نظر گرفتم. مگر نمی­گوییم آن چه را که متعلق به نسل­های گذشته است باید حفظ و احیاء کنیم، معرفی و به نسل­های بعد منتقل کنیم؟

برای میراث سرودم:

هرآن چیزی که از پیشینیان است                   امانت­هایی از آیندگان است

این مقام مسوول در مورد صنایع دستی نیز معتقد است از روزی که تاریخ منقوش و مکتوب وجود دارد و از لحظه­ای که بشر به عنوان یک موجود شکارگر قصد تنازع بقا کرده، ناگزیر به سمت صنعت دستی رفته است. از روزی که بشر پا روی زمین گذاشته، حتی وقت­هایی هم که خسته شده و از معیشت خود کناره گرفته، سعی کرده از خود آثار هنری بر جای گذارد، اگر آن روز هم به عنوان هنر شناخته نمی­شد، امروز به عنوان هنر مصنوع دست انسان دیده و تعریف می­شود. بنابراین صنعتی قدیمی­تر از صنایع دستی وجود ندارد و می­دانیم که خداوند هنرمند است و به زیبایی و هنرمندی کامل جهان را خلق کرده، پس بهتر است که خلقت خداوند با زبان هنر هم تفسیر شود.

مدیرکل استان البرز به عنوان نکته پایانی صحبت­های خود، در پاسخ به این سوال که چقدر صنایع دستی، میراث فرهنگی و گردشگری به یکدیگر وابسته یا چقدر از هم جدا هستند، تصریح می­کند: اگر گردشگری را به مثابه یک هواپیما در نظر بگیریم، موتور آن برنامه­ریزی و سرمایه­گذاری است و بال­های آن یکی صنایع دستی و سوغات و دیگری میراث فرهنگی است. در صورت تعامل مثبت و سینرژیک این سه حوزه، می­توان یک وزارت یا یک سازمان گردشگری دربرگیرنده این سه بخش تعریف کرد. اکنون حدود 10 سال از فعالیت سازمان و کنار هم قرار گرفتن این سه بخش می­گذرد، اما شاهد تعامل سازنده میان آن­ها نبوده­ایم. مگر قبل از ادغام، این سه بخش هر کدام وظایف خود را انجام نمی­دادند؟! پس به عقیده من، حال که نمی­توانیم هم­خانه­های خوبی برای هم باشیم، همسایه­هایی محترم برای یکدیگر باشیم.

میرچی به عنوان نکته آخر سوالی را مطرح کرد و از شبکه های اجتماعی خواست این سوال را منتشر کنند و ببینند چند نوع جواب میرسد و پاسخ ها تا چه اندازه تکمیل کننده یکدیگر خواهند بود.

 

آب بدون سفر = مرداب

انسان بدون سفر = ؟

 

تازه‌های کسب و کار