صنعت حمل و نقل آنلاین: به تعبیر برخی کارشناسان، نظام بانکداری ایران بزرگترین چالش پیش روی اقتصاد ایران است. وقتی سخن از “چالش” به میان میآید تصور عمومی بر آن است که وضعیت خطرناک است و ممکن است تبعات منفیای در راه باشد، اما واقعیت این است که در کنار هر چالش، فرصتهای فراوانی وجود دارد که میتواند به پیشرفت و توسعه منجر شود به ویژه در دوران پساتحریم که درهای اقتصاد ایران به روی جهان بازتر میشود و اقتصاد ایران مسیر هموارتری برای رهایی از رکود پیش رو دارد. از سوی دیگر برخی دیگر از کارشناسان معتقدند که این کیفیت و ساختار اقتصادی کشور است که برای بانکها مشکلآفرین است چرا که این بانکها هستند که ماحصل دستاوردهای نقدی اقتصاد کشور را مدیریت میکنند. اما به نظر میرسد عامل اصلی مشکلات نظام بانکی از ضعف مدیریت، ساختار نظام بانکی و قوانین حاکم بر آن نشات میگیرد. در این نوشتار بهطور خلاصه اهم مشکلات موجود در نظام بانکی ایران و راهکارهای برون رفت از این وضعیت ارایه شده است.
مشکلات موجود در نظام بانکی کشور:
الف) در بخش تجهیز منابع
رشد متوسط سپردهها با افزایش نقدینگی متناسب است اما چرا با وجود متوسط رشد نقدینگی 24% و با وجود رکود حاکم بر بازار، دست اندرکاران اقتصادی و همه بانکها متفقا اذعان دارند بانکها فاقد منابع برای پرداخت تسهیلات هستند؟
1-بیش از 45 درصد منابع بانکی قفل و تبدیل به داراییهای سمی اعم از اموال منقول و غیرمنقول ناشی از تملیک اموال مدیونی شده که این اموال، فاقد ارزش افزوده است. همچنین به طور متوسط بانکها دارای 13% مطالبات غیرجاری هستند. به عبارتی با بهکارگیری 42% منابع باید100% سود سپردههای موجود را پرداخت نمایند. به طور خیلی ساده 58% وجه سپردههای جدید صرف باز پرداخت سود سپردههای قبلی شده که تداوم این موضوع عملا امکانپذیر نیست و نشان بارز آن نیز عدم رعایت نرخ سود سپرده سرمایهگذاری از سوی بانکها است. بانکها بهمنظور پر کردن این خلاء با یکدیگر رقابت ناسالمی بر سر جذب سپرده میکنند که این موضوع نه تنها بر منابع بالفعل آنها تاثیر سوء گذاشته بلکه با گرفتن ذخیره مطالبات غیرجاری، سود آنها را نیز به شدت متاثر کرده و با مخاطره ورشکستگی نزد افکار عمومی روبرو شده است. افزایش نقدینگی نیز نه تنها راهگشا نبوده بلکه موضوع فوق را تشدید و مخاطرات متعدد دیگری را همراه خواهد داشت.
2- به دلیل معافیت درآمد ناشی از سپردهگذاری، همچنین پرداخت سود با نرخ بالا بنا به دلایل گفته شده فوق از سوی بانکها، میل به سپردهگذاری و عطش جابجایی سوداگرانه آن را نزد شبکه بانکی زیاد کرده است و حتی تعداد قابل توجهی از بنگاههای اقتصادی نه تنها منابع جدیدی برای بسط و توسعه فعالیت خود بهکار نمیگیرند بلکه قسمتی از سرمایه در گردش مورد نیاز خود را نیز از گردونه تولید خارج و در بانکها سپردهگذاری کرده و بدون دردسر و بروز چالش با کارگران و سازمان تامین اجتماعی و بدون مشکل خاص، از درآمد آن بهره میبرند.
3- نرخ تورم دو رقمی نقطه به نقطه و انتظار بالای مردم که قدر مسلم از نرخ سود تسهیلات مصوب شبکه بانکی بیشتر است و سایر موارد بهشرح آمده در بند ب، منجر به تقاضای سوداگرانه برای دریافت تسهیلات شده است.
بیشک موارد فوق از یک سو و موضوع موسسات اعتباری غیرمجاز همچنین تریبونهای گوناگونی که خواسته و یا ناخواسته به سلب تدریجی اعتماد عمومی نسبت به شبکه بانکی دامن میزنند از سوی دیگر، یکی از بزرگترین چالشهای دولت دوازدهم خواهد بود.
4-بالا بودن نرخ سود سپردهها و تطبیق نداشتن آن با نرخ تورم منجر به ناهنجاریهای اقتصادی زیر شده است.
– کاهش انگیزههای سرمایهگذاری
– کاهش انگیزه مصرف و به تبع آن تشدید رکود
– تشدید رکود مسکن و به دنبال آن افزایش بیکاری
– افزایش مطالبات غیر جاری
5- دولتی بودن تفکر مدیران ارشد بانکی و عدم تفکر رقابت سالم به نحویکه برای به دست آورن منابع از هر ترفندی بر علیه یکدیگر استفاده مینمایند بدون آنکه بدانند همه در یک کشتی هستند و نجات یک بانک به تنهایی امکانپذیر نیست. این مطلب زمانی خود را بیشتر نشان میدهد که برای پرهیز از جریمه 34% اضافه برداشت از منابع بانک مرکزی، بانکها که با نرخ 34% جریمه میشوند، ناچارا نسبت به جذب منابع با هر نرخی زیر 34% تن خواهند داد.
6-عدم تعادل بین داراییها و بدهیها، به نحوی که بدهیها هر لحظه و با هر ناهنجاری اجتماعی پتانسیل درخواست نقد شدن را دارد ولی داراییها به ویژه داراییهای سمی از چنین ویژگی برخوردار نیستند.
7-عدم تعادل بین درآمدها و هزینهها
عمده هزینههای بانکها پرداخت سود به سپردهگذاران است که در پایان هر ماه به دارندگان پرداخت میشود اما بیش از 80% درآمدهای آنها ناشی از پرداخت تسهیلات و غیرنقدی است.
8- عدم امکان ارتباط مناسب با بانکهای بزرگ بینالمللی بهدلیل خودداری از امضاء پروتکل با بانکهای ذیربط به ویژه قانون شمول مالیات بر حسابهای خارجی شهروندان آمریکا FATCA و عدم رعایت کامل قانون F A T F (مبارزه با پولشویی) و سایر قوانین
ب) تخصیص منابع
1- گیرندگان تسهیلات
قیمت تمام شده بالای پول که عمدهترین محصول شبکه بانکی است، همچنین کمبود منابع بنا به دلایل گفته شده در بالا، منجر به عدم رعایت نرخ سود مقرر تسهیلات، توسط بانکها شده است. به علت عدم بازدهی بهکارگیری این منابع با این نرخ سود (به طور متوسط حداقل 23% برای دریافتکنندگان تمام خواهد شد). در بخشهای مختلف اقتصادی عمدتا سه تقاضا برای دریافت تسهیلات در شبکه بانکی شکل گرفته است:
1-1- درخواست برای تمدید تسهیلات قبلی به دلیل عدم توان تسویه آن.
1-2- به منظور دریافت تسهیلات برای حفظ وضعیت شرایط موجود خود در بازار.
1-3-دریافت تسهیلات برای نپرداختن آن و نهایتا تهاتر آن با املاک خود که فاقد مشتری است.
با توجه به شرایط منابع و مصارف موجود، بانکها از پذیرش مشتریان جدید خودداری کرده و اغلب گیرندگان تسهیلات، مشمول سه طبقه فوق هستند. در نتیجه ریسک اعتباری آنها به شدت افزایش یافته است.
2- مطالبات غیرجاری
بیشک تداوم وضعیت گفته شده در بالا، نه تنها سر و سامان دادن به وضعیت سپردهپذیری بانکها را امکانپذیر نمیکند بلکه خود پاشنه آشیل شبکه بانکی تلقی شده و حتی روابط آنها را با شبکه بانکی بینالمللی خدشهدار کرده و به نظر میرسد وضعیتی که بانکها از میزان مطالبات غیرجاری خود ارایه میدهند تا حدودی خوشبینانه باشد. موضوع مطالبات غیرجاری با توجه به تداوم قانونی تشویق مشتریان بدحساب بهتدریج اپیدمی بدحسابی، به مشتریان خوشحساب نیز تسری پیدا کرده تا جاییکه برخلاف مفاد قانون بانکداری بدون ربا، اغلب بانکها مجبورند با گرفتن سود، قراردادهای قبلی را تمدید و یا تجدید کنند ولی تداوم این موضوع نه مقدور است و نه ممکن.
2-1- بدهی دولت به بانکها و بدهی دولت به بدهکاران
بسیاری از مشتریان بدهکار به بانکها به همان میزان و حتی کمتر از آن از دولت طلبکار هستند در نتیجه تا روشن نشدن وضعیت طلب آنها از دولت کماکان این قضیه تداوم خواهد داشت. گفتنی است انتشار اوراق خزانه نیز به علت درصد تنزیل بالا تاکنون چندان راهگشا نبوده است.
3- وابستگی شدید درآمدهای بانک به سود دریافتی به نحویکه با هر کاهش سود منجر به عمیقتر شدن شکاف بین درآمدها و هزینههای بانکها شده است..
ج) مدیریت دولتی شبکه بانکی
به دلیل اینکه مدیران فعلی شبکه بانکی اغلب عمده سوابق خود را در بانکهای دولتی و یا در شرکتهای دولتی سپری کرده و همانطور که گفته شد فاقد دانش رقابتی هستند، این مطلب منجر به بروز رقابت ناسالم بین شبکه بانکی شده است.
د) راهحلها و راهکارها
به منظور برون رفت از وضعیت فعلی دو راهکار متصور است:
- راهکار کوتاه مدت
- ممانعت از کوچ سپردهها از بانکی به بانک دیگر که عمدتا برای کسب سود بیشتر انجام میشود از طریق اختصاص شماره و ثبت سپردههای بالاتر از سقف 5 میلیارد ریال در سامانه بانک مرکزی، به منظور مونیتور و کنترل کردن رعایت سود پرداختی بانکها به سپردهگذاران، مشابه اخذ شماره “سپام” برای صدور ضمانتنامه
- تفاوت معنیدار قایل شدن سود بین سپردههای سرمایهگذاری کوتاه مدت و بلند مدت از طریق کنترل سامانه گفته شده در بند بالا به منظور بهینه کردن ترکیب منابع بانکها و رعایت نرخ سود سپردهها
- اخذ مالیات از آن دسته از سپردهگذارانی که بیش از نرخ مقرر سود دریافت کرده و یا میکنند.
- افزایش اندوخته قانونی بانکهای متخلفی که حسب مورد، سود بیشتر به سپردهگذاران و مشتریان پرداخت و یا دریافت میکنند.
- کاهش سود افراد خوش حساب در پایان هر سال از طریق اعمال سودهای بیشتر از اشخاص بدحساب با تقصیر
- تفکیک بدهکاران بانکی به بدهکاران با تقصیر (منابع بانکها را در محلهای دیگر صرف کردهاند)، بیتقصیر (از دولت و یا شرکتهای دولتی طلب دارند و یا اعمال تحریمها منجر به وضعیت فعلی آنها شده است)
- برقراری خط اعتباری از سوی بانک مرکزی تا سقف20% از داراییهای سمی بانکها به منظور افزایش قدرت پرداخت تسهیلات بانکها
- اصلاح بخشنامههای بانک مرکزی در خصوص نحوه دین حال کردن کمی وکیفی تسهیلات اقساطی و مشارکتی
- بسط و توسعه اعتبار اسنادی داخلی از طریق رفع نواقص فعلی به منظور جایگزین کردن کمبود منابع
- به منظور استفاده بیشتر از مزایای برجام لازم است هرچه سریعتر نسبت به تطبیق قوانین و مقررات شبکه بانکی با بانکهای بینالمللی اقدامات لازم معمول گردد.
- اصلاح رقابت ناسالم بانکی از طریق اعمال سیستم نظارتی قوی و مونیتور کردن اقدامات بانکها و برقراری هزینه سنگین برای مدیران و بانکهای خاطی
- اصلاح نرخ جریمه 34% اضافه برداشت بانکها به ترتیبی که بانکهایی که مقررات وضع شده را بهنحو احسن انجام میدهند نرخ به 18% و یا پایینتر تقلیل یابد.
- راهکار میان مدت
- ادغام بانکها با نگاه تقویت نقاط قوت یکدیگر و کاهش نقاط ضعف
- وضع مالیات بر سود سپردههای بیش از دو میلیارد ریال
- ارزیابی مدیران بر اساس شفافسازی حسابها نه براساس سود بیشتر
- کاهش نقش بانکها در تامین منابع مورد نیاز بنگاهها از طریق تقویت بازار سرمایه
- تقویت بازار بورس کالا و اولویت پرداخت تسهیلات به بنگاههای اقتصادی که از طریق بورس کالا، مواد اولیه خود را خریداری میکنند
- توسعه بازارهای نوین تامین مالی از قبیل، اوراق اجاره، اوراق بدهی و..
- و……