صنعت حمل و نقل آنلاین: از مهمترین واژه هایی که این روزها بر سر زبان کارشناسان و فعالان اقتصادی است واژههای تولید، اشتغال، تورم، تسهیلات و تامین نقدینگی است. پر واضح است تا زمانی که رونق به اقتصاد روی خوش نشان ندهد، چرخه واحدهای تولیدی و صنعتی به فریاد گوشآزار خود ادامه خواهد داد. این رکود در کشور مسبب بیکاری و معضلات اقتصادی است که تیشه به ریشه مسایل اجتماعی زده است. برای رفع این معضل، بانکها باید دست یاری به واحدهای تولیدی بدهند تا بتوانند حداقل بخشی از نیاز آنها را تامین کنند. در این میان دولت نیز نقش خود را به درستی ایفا نکرده است و با دخالت در کار بانکها و تعیین نرخ سود و بهره در سیستم بانکی به صورت دستوری مشکلاتی را برای آنها ایجاد کرده است. از سوی دیگر تسهیلاتی که بانکها به طرحهای تولیدی میدهند در بسیاری از مواقع در موعد مقرر بازگردانده نمیشود در نتیجه سیستم بانکی نمیتواند آن چنان که شایسته و بایسته است از حوزه تولید حمایت کند. در این راستا ماهنامه صنعت حمل و نقل گفتگویی با عباس عسکر زاده مدیرعامل بانک حکمت ایرانیان ترتیب داده است. بانک حکمت ایرانیان با کسب مجوز از بانک مرکزی
در سال 1389 تاسیس شد تا در راستای اهداف مورد نظر نقش خود را در چرخه اقتصادی کشور و همچنین ارایه خدمات بانکی به مردم ایفا کند.
مدتی است که بانکها در ارتباط با موسسات مالی و اعتباری دچار چالشهای جدی شده اند. شما به عنوان یک مقام صاحبنظر و کارشناس در مسایل بانکی، ریشه مشکلات ایجاد شده را چگونه میبینید؟
چالشهای نظام بانکی را میتوانیم به چند دسته تقسیم بندی کنیم:
- مشکلاتی که از بیرون به صنعت بانکداری عارض شده است
- مشکلاتی موجود در درون سیستم بانکی
- چگونگی نقش بانکها در تحقق اقتصاد مقاومتی
در بحث مشکلات بیرونی، پس از انقلاب و شکلگیری بانکهای دولتی، قوانین و مقررات نظام بانکی که مربوط به نظام بانکداری قبل بود، باید تغییر میکرد. در زمان تدوین و تصویب قانون بانکداری اسلامی، میبایست نیروهای متناسب با این قوانین را تربیت میکردیم. اما متاسفانه این مهم به انجام نرسید و مشکلاتی را در سیستم با خود به همراه داشت. ما خواستار رعایت شرع در سیستمهای بانکی بودیم اما کلاه شرعی بر سر روش های بانکی قرار دادیم. در ظاهر فقط قراردادها طبق قوانین جدید بود اما از لحاظ ماهیت، قدم در همان مسیر گذشته نهاده بود. به بیانی دیگر میتوان گفت این دوگانگی ایجاد شده از مشکلات ریشه ای نظام بانکی است.
از مشکلات درون سیستم بانکی: بانکهای دولتی و خصوصی از یک سو و بانک مرکزی (مقام ناظر) از سوی دیگر دخیل
می باشند. در بحث مقام ناظر بانکی، بانک مرکزی باید در مرتبهای قرار گیرد که علاوه بر دارا بودن قابلیت نظارت، بتواند به عنوان مدافع واقعیتهای موجود در این صنعت عمل کند. اما بانک مرکزی تحت سلطه دولتها بوده است در نتیجه بر اساس سیاستهای هر کدام از مسوولان دولتی، رویکردهایی را بر اساس خواستههای آنها منتشر و مشکلاتی را به بار می آورد و باعث بهم ریختگی هایی در سیستم بانکداری می گردید. برای حل این معضل چارهای اندیشیدند و متاسفانه ریل بانکداری خصوصی را بر روی همان ریل سیاستهای بانکداری دولتی قرار دادند. بانکداری خصوصی بدون تربیت نیروی انسانی مختص خود منجر به مشکلات امروزی شده است.
در بانکداری دولتی اگر بانکی با کمبود مالی مواجه شود، در واقع از خزانه دولت جبران می گردد. اما باید اندیشید که در بانکداری خصوصی اگر کمبودی ایجاد شود حقالناس است و چگونه باید جبران گردد. هنگامی که بانکی طرحی را در بازار ارائه میدهد و توجه مردم را به سوی خود جلب میکند، اجازه ندارد سلیقهای و بر اساس سیستم صنفی خود عمل کند که خود از چالشهای اساسی قوانین و مقررات بانکی است. طبق نظر بانک مرکزی، مقررات بانکهای دولتی و خصوصی
یکسان است.
ایجاد بانکداری خصوصی از جمله کارهای مهمی بود که در کشور پایهریزی شد زیرا سیستمهای دولتی با این گستردگی و هزینه زا بودن به هیچ عنوان جوابگوی یک اقتصاد سالم و پویا و در حال رشد نخواهند بود. دنیا نیز از این گذر عبور کرده است و ما هم باید به اجبار عبور کنیم.
در بحث خصوصیسازی یکی از مؤلفههای اصلی، انطباق قوانین با وضعیت سهامدار است تا سهامدار آسوده خاطر و مطمئن باشد. مقدمات و مقررات لازم بر اساس این رویکرد طراحی شود و اختیارات، امکانات و حمایتهای قانونی که بخش خصوصی نیاز دارد را مهیا کند. بخش خصوصی زمانیکه پا در این عرصه میگذارد بسیار شکننده است. ممکن است با یک بحران ورشکسته شود. بخش دولتی در صورت کمبود، میتواند از خزانه و بخشهای مختلف جبران کند اما بخش خصوصی در حوزههای مختلف بر اساس یک تصمیمگیری نادرست از سوی تصمیمسازها، میتواند لطمههای بزرگی متحمل شود. در نتیجه وقتی در حوزه بانکداری به بخش خصوصی اجازه حضور دادیم باید قوانین و مقرراتی منطبق با آن ایجاد کنیم.
بخش خصوصی باید شرایط تصمیمگیری داشته باشد در غیر این صورت با مشکلاتی که در پیش رو دارد نمیتواند در رسالتی که بر عهده گرفته ایفای نقش کند. مانند امروز که از ترس ورشکستگی، رقابت ناسالمی راه انداختهاند. متأسفانه عدم کنترل و پایش درست در صنعت بانکداری سبب ایجاد موسسات بانکی و پولی غیرقانونی در کشور شده که علت آن فقدان قوانین و مقررات ناظر است که نتوانسته سدی بر ظهور و بروز آنها باشد. در نهایت این موسسات با اسامی مختلف شکل گرفتند و هزاران هزار میلیارد سرمایه مردم را جمعآوری کردند و بعضا مجوز فعالیت به صور مختلف هم دارند.
خوشبختانه بانک مرکزی در سالهای اخیر سیاستهایی برای اصلاح وضعیت نابسامان موجود پیش گرفته تا سدی باشد بر مسیرهای غیرقانونی که در بازار غیرمتشکل پولی شکل گرفته است و موازی با آن از طریق رسانهها و سایتهای مختلف با اطلاعرسانی به مردم اصل را از بدل جداکرده است. طبق گفتههای مسوولان 99% این موسسات غیرقانونی جمعآوری شده و مردم نیز آگاهتر و هوشیارتر شدهاند. کار دیگر بانک مرکزی که در حال اجراست، بحث شفافسازی صورتهای مالی بانکها است. این شفافسازی، بر اساس نظام به خصوص IfRS است که اجرای آن مانند آب حیات برای کشور است زیرا حوزه بانکداری نمیتواند بدون نظارت و سیاستگزاریهای کلان، منابع عظیم مردم را در خود متمرکز کرده و به هر کجا که بخواهد تزریق کند. بسیار شیوه نادرستی است که با صورتهای مالی ناقص، از بیاطلاعی مردم سوء استفاده کرده و آنها را با خود به مسیری هدایت کنیم که از انتهای آن مسیر اطلاعی نداریم.
با توجه به انبوهی از این مشکلات، بانک مرکزی رویکردی دارد که خوشبختانه مورد توجه دولت نیز قرار گرفته و در حال رسیدگی است. اگر به صورت صحیح این راه ادامه پیدا کند و حسابرسهایی خبره و کار بلد منطبق با این مقررات را تربیت کنیم، نظام پولی کشور با چالشهای کمتری مواجه خواهد بود. از موارد دیگر که باید در سیستم کشور شکل گیرد مشخص شدن دقیق وظایف اشخاص حقوقی و حقیقی کشور است. از جمله بانکهای اطلاعاتی که در گذشته وجود نداشت و هم اکنون در حال جمعآوری است. نیاز به بانک اطلاعاتی از اولویتها است تا نیاز کشور و بازار تولید مشخص باشد. سرمایهگذاریها در سطح کشور نیمه نیمه است و هیچ کدام به بهرهبرداری نرسیده است. طبق آمار گرفته شده اگر هیچ طرح جدیدی به اجرا نرسد، حدودا20 سال زمان و بودجه نیاز است تا طرحهای نیمهکاره به اتمام برسد. در حوزه اقتصاد مقاومتی، هر طرح و هدف به نیروی متخصص و تربیت شده در همان زمینه و پیشبینیهای لازم برای تثبیت آن نیاز دارد و برای رسیدن به هدف، منبع و مدت زمان اجرای آن از ملزومات است. در بسیاری از موارد هدف مورد نظر کور است و باید اصلاح شود. از ایرادات سیستم بانکی کشور این است که نمیدانیم سیستم از بانکهای خصوصی چه میخواهد؟ متاسفانه دولت همان انتظاراتی که از بانکهای دولتی با پولهای بیحساب و کتاب دارد از بانکهای خصوصی نیز همان انتظار را دارد. این کاملا اشتباه است. باید از مشکلات بانکهای خصوصی آگاه باشند، باید بدانند اگر بانکهای خصوصی کوچکترین اشتباهی در مسیر خود داشته باشند و فاصله آن با منابع درآمدی زیاد شود، مطمئنا ورشکسته شده و حذف میشوند. در نتیجه سیاستهای سیستمی که بر حوزه خصوصی نظارت میکند باید کاملا با حوزههای دولتی متفاوت باشد. گفته میشود بانکهای خصوصی جمعآوری شوند و سرمایهها به بانکهای دولتی واگذار شود که خردمندانه نیست. پاک کردن صورت مساله، خود افزودن بر مشکلات است.
سیستم بانکی به این شکل، معلول یک سری عوامل است. مدت زمانی تحریم بودهایم و مساله برجام نیز مطرح بوده است که به شدت نظام بانکی ما را تحت الشعاع قرار داد و همچنان این نظام از ترکشهای آن دور نشده است. آیا این وضعیت متأثر از کل نظام مدیریتی و ساختار مدیریتی جامعه است؟
از مشکلات فعلی صنعت بانکداری، بحث انفصال از سیستم شبکه بانکداری بینالمللی است. صنعت بانکداری ما بر اساس نظام دریافت سپرده، سود دار و واگذاری سپردهها به عنوان تسهیلات به دریافت کنندگان تسهیلات و دریافت سود تسهیلات است. اما در دنیای امروز این نوع بانکداری بسیار کمرنگ شده و این شیوه را زیانده میدانند. آنها در حوزه کارمزد محوری فعالیت میکنند. بالعکس در کشور ما کارمزد خدمات بانکی کم است و تنها کشوری هستیم که در مقابل خدمات بانکداری الکترونیک علاوه بر اینکه کارمزد نمیگیریم، بلکه سرمایه سرمایهگذاران بانک را داریم بذل و بخشش می کنیم و در طی زمان که سرمایهها آب شد به سپردههای مردم میرسد و متاسفانه در نهایت سپردهگذار هم از پول خود محروم می گردد.
اثر بخش ترین کارمزد نظام بانکی در دنیای امروز کارمزد نظام بانکی بینالمللی و ارزی است.
بانکداری کارمزدی، در حوزه بینالملل حدود 4 تا 5 درصد است که مربوط به چند بانک خاص است و بانکهای دیگر به علت تحریم، در حوزه بینالملل مجوز کار ندارند در نتیجه مقدار موجود جوابگوی هزینههای جاری نیست. در صورتی که در دنیا کارمزد بانکها پایه و اساس یک سیستم بانکی است. ما باید با استفاده از فرصت برجام بانکهایمان را با مقررات بینالمللی منطبق کنیم. کارمندان خبره و ماهر در حوزه بینالملل بازنشست شدهاند و کارمندان جدید به دلیل فقدان فعالیت عملی از مهارتهای لازم برخوردار نیستند. در دوره تحریم نیازی به اجرای قوانین بینالملل نبود و برای حل مشکلات باید بعضی از قوانین و مقررات را دور میزدیم در نتیجه عادت به انجام کارهایی کردیم که نتیجه آن فاصله گرفتن از قوانین و مقررات بانکداری جهانی بود. اصل برجام صحیح است اما وقتی به گونههای مختلف بانکی برخورد میکنیم فرآیندهای عملکردمان با مقررات بینالمللی انطباق ندارد. از جمله در رابطه با کفایت سرمایه که باید بین 8 تا 12 باشد اما بسیاری از بانکهای ما دارای کفایت سرمایه صفر و حتی زیر صفر هستند.
بانکها باید تلاش کنند تا مقررات داخلی خود را با مقررات بینالمللی انطباق دهند تا بتوانند صنعت بانکداری را وارد صنعت سودزا کنند و در عین حال روابط اقتصادی را به صورت دو یا چند جانبه با بانکها و تجار کشورهای مختلف توسعه دهند.
در یک نگاه کلی به بانکها در مییابیم که نگاه مدیریت بانکی در جامعه، گرایش به مسایل زود بازده دارد و در مسیر توسعه زیرساختها فعالیتها کمرنگ است. تعداد محدودی از بانکها در مسیر توسعه زیرساخت ها از جمله مترو و احداث جاده و.. سرمایهگذاری داشته اند.
علت اینکه بانکهای خصوصی به سوی توسعه زیرساختها گرایش کمتری دارند چیست؟
قدرت توجه و پرداخت تسهیلات در حوزه بانکی بر اساس طول عمر نوع سپردههایی است که در آن بانک تجمیع شده است. وضعیت اقتصادی موجب شده تا ذائقه مردم را به سودهای نجومی عادت بدهیم. اگر سود سپردهها کم شود بانکها با تهدید به خروج سپردهها مواجه خواهند شد. به سپردههای کوتاه مدت نیز نمیتوان تکیه کرد زیرا سپردههای روز شمار را نمیتوان در طرحهای بلند مدت قرار داد. هر لحظه ممکن است سپردهگذار سپرده خود را مطالبه کند و بانک را با ریسک نقدینگی مواجه کند. رقابتهای نادرست بانکها با یکدیگر، موجب شده تا تعهداتی فراقانونی به سپردهگذار بدهند. اگر بانکها بخواهند مقررات و عملکرد خود را به ریل قانونی خود برگردانند، بیش از نیمی از مردم سپردههای خود را برداشت میکنند. برای جلوگیری از این عارضه باید در میان مردم فرهنگسازی کنیم و به آنها آموزش دهیم که سودهای کلان موجب ورشکستگی کشور خواهد شد.
ماموریت بانک جمع آوری منابع خرد پسانداز اشخاص به صورت یک منبع عظیم و پرقدرت و تزریق آن برای رفع نیازهای الویت دار کشور می باشد تا به رشد سریع و پایدار و اشتغالزایی منجر گردد. اما تا زمانی که سپردههای شرطی و قهری وجود دارد، امکان ایجاد طرحهای توسعهای وجود ندارد زیرا اگر سپردهگذار سپرده خود را بخواهد باید پرداخت شود در صورتی که اگر انجام پروژه ها سالها زمان نیاز داشته باشد، بانک متعهد به انجام پروژه است و نمیتواند عهد اجرای پروژه را بشکند. در نتیجه منابعی که بر عهده ماست و در آن پروژهها اسیر شده است، به دلایل قانونی و مکانیزه بودن سیستم، پرداخت می گردد و از این لحظه به بعد انباشت برداشت اضافی ما در بانک مرکزی شروع به جمعآوری شده که از سوی بانک مرکزی متحمل 34 درصد جریمه است. این مساله بزرگترین ضربه به بانکهای خصوصی است. البته بانک حکمت ایرانیان حتی برای یک شب در بانک مرکزی قرمز نشده است زیرا ما در منابع و مصارف تعادل را برقرار کرده بر روی آن مدیریت داریم. (ناگفته نماند در زمانهایی پول مازاد بانک ما در بانک مرکزی بوده اما حتی یک ریال سود نیز به آن تعلق نگرفته است؟!!)
بانک مرکزی معتقد است اگر جریمه مقرر نشود، بانکها به صورت افسار گسیخته از منابع بانک مرکزی هزینه میکنند. این گفته صحیح است اما باید فرمولی برای آن مقرر کنند که اگر بانکی تا حدی مشخص، نسبت به سپردههای خود در مدت یک یا دو شب قرمز شد، 5 درصد جریمه را باید پرداخت کند و اگر از این حد بالاتر رفت، تا 100 درصد هم جریمه را افزایش دهند. متاسفانه سیستم دارای نظام تنبیه و تشویقی نیست و فقط تنبیهی و یک طرفه است. به همین علت هیچ بانکی جرات کار با این ریسک بزرگ را در جهت توسعه زیرساخت ندارد.
هم اکنون بانکهای خصوصی هستند که در برخی از این طرحها به دلیل خلاء مدیریت منابع با مشکلاتی مواجه شدهاند و دولت باید برای آنها چارهجویی کند.
البته دولت باید لاغرسازی شود. دولت باید نهادی حاکمیتی، نظارتی و حمایتی و چابک شود. قانون و مقرراتی را برای بخش خصوصی مقرر کند و در محدوده این مقررات از بخش خصوصی حمایت کند. کشور چین نیز مانند ما با همین مشکلات مواجه بود لاکن، شروع به فعالیت در حوزه اقتصاد کرد و توانست در این حوزه با خصوصی سازی و ایجاد رقابت کشورش را در سطح اول جهان مطرح کند. در حوزه اقتصاد باید بخش خصوصی را تقویت کنیم. استکبار نمیتواند بخش خصوصی را تحریم کند به عنوان مثال در بخش دولتی تمام سوئیفتها را بستند از جمله بانک ملت، بانک سپه و . . . اما سوئیفت بانک مسکن و کشاورزی همچنان برقرار بود. زیرا در دنیا بانک کشاورزی را مولد زراعت و غذا و بانک مسکن را مولد ساختمان میدانند به همین علت سوئیفت این دو بانک و 6 بانک خصوصی از جمله بانک حکمت ایرانیان تحریم نشد.
کشور ما از لحاظ اقلیمی بینظیر است و از لحاظ معادن غنی هستیم اما متاسفانه به دلیل قوانین و مقررات ناکارآمد و
هدفگذاریهای نامناسب همیشه با مشکلات مواجه هستیم. یکی از اهداف بانک حکمت ایرانیان، حمایت از عزیزان ارتشی در حوزه تسهیلات خرد است. اعتقاد داریم امنیت پاشنه آشیل کشور است و باید اقتصادی بر اساس زیر ساختهای امن پایهگذاری شود تا سرمایه گذار و سرمایهدار احساس امنیت کنند.
بانک حکمت ایرانیان در حوزه زیرساخت کشور نیز فعالیت میکند مانند حوزههای درمانی، سولار، حمل و نقل و تشکیل لیزینگ خودروهای سنگین، سیستمهای استارتآپها و سیستمهای دانش بنیان و سامانهای به نام “دیدی بود” که شبکه مجازی کسب و کار است و در ماه آینده وارد سیستم میشود.
بانک سپه از نخستین بانکهایی بود که توسط ارتشیها تاسیس شد و پس از انقلاب نیز ادامه پیدا کرد و بر تامین نیازهای ارتش متمرکز بود. با توجه به اینکه این بانک از گذشته حضور داشته است ضرورت تشکیل بانک حکمت ایرانیان چه بوده است؟
بانک سپه در سال 1304 با دریافت سرمایه از صندوق بازنشستگی ارتشیها، به مبلغ 384 هزار تومان در دوره پهلوی اول با نام بانک قُشون تاسیس شد و رشد و توسعه بسیار خوبی داشت. در واقع قبل از انقلاب، بانک عامل ارتش در قانون کشور، بانک سپه محسوب میشد و همین بانک در قانون پس از انقلاب به عنوان بانک عامل نیروهای مسلح عنوان شد. بانک سپه دولتی شد و ارتش به دلیل مسایل متعددی که با آن داشت از آن فاصله گرفت. از طرف دیگر نیروهای مسلح دیگری به کشور اضافه شد از جمله سپاه، بسیج، ناجا و وزارت دفاع. به همین علت بانک سپه، پشتیبان نیروهای مسلح و از چرخه پشتیبانی نیروی انسانی ما دور شد. در زمان آقای احمدینژاد150 میلیارد تومان برای پروژه های مسکنسازی ارتشیها از بانک تقاضا کردیم اما با توجه به سفارش ایشان به رییس کل بانک مرکزی وقت و وزیر امور اقتصاد و دارایی کاری به انجام نرسید. در نهایت حدود 60 میلیارد تومان را به صورت قطره چکان پرداخت کردند. با توجه به این مشکلات به توصیه مسئولین کشور برای پشتیبانی از نیروهای ارتش، وارد این عرصه شدیم.
آیا سهام داران بانک حکمت ایرانیان مشخصا از پرسنل ارتش هستند؟
15 درصد از سهام در اختیار مردم عادی و مابقی سهامداران ارتشی هستند.
آیا بانک در بورس یا فرابورس شرکت دارد؟
بانک حکمت از همان آغاز در فرابورس است. ما به دنبال رقابت ناسالم نیستیم. بانک حکمت ایرانیان تنها بانکی است که
بیحاشیه است. از سیاستهای کاری این بانک، فاصله گرفتن از حاشیه ها و تمسک به قوانین و مقررات است. بانک
می بایست صددرصد اقتصادی باشد. ما بانکی با رویکرد خدمتگزاری به مردم هستیم و باید بتوانیم از جزء جزء سرمایههای مردم که در بانک تجمیع میشود، اهداف جامعه را تحقق دهیم.
کشور به سوی خشکسالی می رود و ما در جهت حمایت از بخش خصوصی در این عرصه فعالیت میکنیم. در این راستا مزارع مختلف10 مگاواتی و20 مگاواتی را پشتیبانی کردهایم. از احداث کارخانه تولید پنلهای خورشیدی حمایت کردهایم که به بهرهوری رسیده است. بحران دهههای آینده ما بحران جنگ آب بین شهر با شهر و کمبود انرژی است و باید کشور را برای عبور از این بحران آماده کنیم.
بانک حکمت ایرانیان در برقراری ارتباط با بانکهای بینالمللی چه حضوری دارد؟
ما تنها بانکی هستیم که قبل از برجام توانستیم عضو شبکه سوئیفت جهانی شویم. در سال 1393 به دلیل رعایت مقررات بینالمللی بانکداری جهانی، مجوز سوئیفت را دریافت کردیم. زمانیکه متقاضی سوئیفت شدیم به مدت یک سال ممیزی
میشدیم و در نهایت به علت رفتار قانونمندمان مورد تایید آنها قرار گرفتیم. هم اکنون از سال 1393 با 27 کشور دنیا به صورت سوئیفت روابط کارگزاری داریم و حدود40 حساب بانکی با بانکهای ایتالیا، سوئیس، اسپانیا، آلمان و در حوزه خاورمیانه با کشورهای ترکیه، امارت، عمان، در حوزه آسیای دور با کشورهای چین، کره، روسیه حساب بانکی داریم. در سراسر کشور نیز 131 شعبه و 78 باجه داریم.
در زمان انقلاب سیستم بانکی ما وارث یک سیستم بانکی منظم با بانکداری در سطح بینالمللی و منطبق بر مقررات بود و بعد از انقلاب تا دهه 70، نیروهای خبره و ماهر بانکها را به درستی میچرخاندند، از اواسط دهه 70 بانکهای خصوصی به تدریج شروع به شکلگیری کردند اما تجربیات بانکهای دولتی را نداشتند و بدون نقشه راه مشخص، شکل گرفتند. در کنار آن موسسات مالی و اعتباری ریز و درشتی شکل گرفت و بازار پولی ما را آشفته کرد و بانکهای خصوصی نیز خود وارد رقابت با یکدیگر شدند و سودها بر اثر رقابت افزایش پیدا کرد، بسیار سهل و آسان وام مسکن میدادند که خود موجب بالا رفتن قیمت مسکن و بالا رفتن تورم و گران شدن مسکن شد. ظاهرا بعد از این مشکلات بانک مرکزی میخواهد افسار گسیخته این مشکلات را در دست بگیرد و وضع موجود را کنترل کند. شما با توجه به شرایط موجود و تحولات صورت گرفته در دنیا، آینده نظام بانکداری کشور را تا برنامه توسعه 20 ساله چگونه ارزیابی میکنید؟
از دهه70 به بعد تحریمها شکل اساسیتری به خود گرفت. تحریمها از همان اوایل انقلاب شروع شد ولی چارچوبهای الکترونیکی آنلاین برای کنترل تحریم را نداشتند. استکبار جهانی به مرور خود را تقویت کرد از طرفی کشور ما هم به سمت بانکداری الکترونیک سوق پیدا کرد. هر چه آنها پیشرفتهتر شدند، ما نیز پیشرفت کردیم. در نهایت موجب شد تا بیشتر در تور آنها اسیر شویم به همین دلیل است که در دهه70 مشکلات نمایان نبود. دلیل مشکلات ایجاد شده، تاسیس بانکهای خصوصی نیست. با توجه به وضعیت موجود بانکهای خصوصی، 3 بخش در کشور برای اصلاح نظام بانکداری در حال
برنامه ریزی هستند:
1- مرکز پژوهشهای مجلس که طرحی را توسط نمایندگان پیش میبرند و اصلاحاتی را از ما خواستهاند. ما نیز پیشنهادهایی دادهایم که قسمتی از آن مربوط به تقویت بانک مرکزی و نظارت بانک مرکزی است تا هر دولتی، در هر زمان نتواند به خزانه دسترسی داشته باشد.
2- بانک مرکزی و وزارت امور اقتصادی توسط هیات دولت و تشکلی از بانکهای دولتی و خصوصی، لایحهای را تدوین
میکنند. البته این لایحه عمر 9 ساله دارد و باید اصلاح شود. علاوه بر آن نگران هستند که جامعه آمادگی این اصلاحات را نداشته باشد و وضع بدتر شود.
3- اقتصاددانانی همانند آقای دکتر عبده تبریزی دکتر نیلی و دکتر طیبنیا که نگاه سومی به این ماجرا دارند. بنده اعتقاد دارم باید وفاق عمومی در آنها ایجاد شود. در آخر باید چارهای اندیشید تا آیندگان به ما افتخار کنند.