سفره‌های آلوده به سرطان!

صنعت حمل و نقل آنلاین: خیلی از شهروندان سفر که می‌روند بی‌آنکه مطلع باشند به توسعه و ترویج سرطان دامن می‌زنند. زباله‌هایشان را که اغلب از جنس پلاستیک‌ است در طبیعت رها می‌کنند و سفرشان را ادامه می‌دهند. در مناطقی مانند شمال کشور که حجم مسافر زیاد است، بالابودن سطح آب امکان دفن زباله‌ها را نمی‌دهد، همین نکته ساده می‌تواند در چرخه اکوسیستم اخلال ایجاد کند و بیماری‌های نوین و مهلکی به‌ارمغان بیاورد. اگر می‌خواهیم مدرن زندگی کنیم باید مدل توسعه را اصلاح کنیم و مدیریت منطقی و اصولی اکوسیستم را در اولویت مدیریت‌ها قرار دهیم. شهرهایی که خود را مقاصد گردشگری می‌دانند باید توان اکولوژی منطقه‌شان را درنظر بگیرند تا پس از چندسال درآمد از گردشگری دچار عارضه‌های بعدی و تحمل هزینه‌های سنگین نشوند.

برای طی کردن مسیر توسعه پایدار باید بتوانیم اکوسیستم را خوب مدیریت کنیم. سعی کنیم حالت طبیعی خود را حفظ کند و بهره‌برداری بر پایه برنامه‌ریزی و حفظ منابع برای نسل‌های آینده باشد. اینها جملات علیرضا ریاحی رییس دانشکده منابع‌طبیعی و علوم‌دریایی دانشگاه تربیت مدرس است که به صورت تخصصی بر روی آلودگی‌های دریای خزر، خلیج‌فارس، تالاب‌های شادگان و انزلی مطالعات میدانی و تحقیقاتی داشته و با “توسعه گردشگری” به گفتگو نشسته است:

 

  • آلودگی دریاهای امروز دنیا در چه وضعیتی است و در دریای خزر چگونه است؟

در برخی کشورهای آسیایی پایش همزمان سواحل برای مدیریت کاهش آلاینده‌ها انجام می‌شود. همه‌ساله محققان از این کشورها در کارگاه‌های چند روزه گرد هم می‌آیند و نتایج تحقیقات حاصل را مرور می‌کنند. در این میان با وضع قوانین سخت‌گیرانه و اجرای آن، تلاش می‌کنند ورود آلاینده‌ها کاهش یابد و نتایج پایش در سال‌های بعد به‌خوبی آثار قوانین وضع شده را نشان می‌دهد. سایر کشورها از این تجربیات الگو می‌گیرند. در حال حاضر در دنیا چند پروژه انجام می‌شود که موضوع آنها مدیریت سواحل برای جلوگیری از افزایش آلاینده‌هاست. در سواحل خزر نقطه ضعف بزرگ نداشتن دید کلان و بین‌المللی است. ما برای بهره‌برداری از اکوسیستم‌های خود درست عمل نکردیم. حضور در پروتکل‌های بین‌المللی باعث پایش‌های مداوم و مکرر می‌شود. عدم حضور ما در این پروژه‌های جهانی باعث شده حالت جزیره‌ای پیدا کرده و صرفا بنا به دید و سلیقه خود عمل کنیم. حتی دانشگاه‌های ما با هم هماهنگ نیستند. سازمان حفاظت محیط‌‌زیست هم مطالعات گسسته‌ای دارد و لااقل در حوزه دریا که تخصص ماست این گسستگی دیده می‌شود. این بی‌ربطی مطالعات و گسستگی بخش تحقیق و اجرا به‌خوبی مشهود است. درباره بقیه حوزه‌ها نظری ندارم.

 

  • آلودگی‌های  ورودی به دریای خزر بیشتر کدام است؟

ریزش‌های نفتی بیشترین آلودگی‌های خزر را تشکیل می‌دهد. برای نمونه طی دو نوبت حدود 250 تن “تاربال” وارد سواحل در استان‌های گیلان و مازندران شده است که متاسفانه هیچ اقدام خاصی برای رفع این مشکل صورت نگرفت. ارگان‌های اجرایی و حتی پژوهشگاه‌ها پیگیر نشدند که منشا این ریزش‌ها کجاست و چطور وارد سواحل جنوبی دریای خزر شده‌اند. در واقع نباید به آلودگی‌های خزر، مقطعی نگاه کرد چرا که به‌طور مستمر وارد دریا می‌شوند. شاید منشا این آلودگی از کشور خود ما هم نباشد از کشورهای همسایه باشد که بسیار خطرناک‌تر از تاربال‌ها است چون استمرار در ورود آلاینده‌ها آثار زیان‌بار‌تری نسبت به ورود مقطعی تاربال‌ها خواهد داشت.

 

  • وضعیت رودخانه‌ها را ارزیابی کرده‌اید تا سهم آنها در حمل آلودگی‌ها به خزر مشخص شود؟

همه رودخانه‌های گیلان را نمونه‌برداری کردیم. در اعماق مختلف رسوب‌برداری کردیم و از طریق ارتباطات بین‌المللی که داشتیم نمونه‌ها را برای آزمایش و سن‌یابی به خارج از کشور فرستادیم. در بخش  انگشت‌نگاری روی آلودگی‌های شیمیایی نفتی مشغول کار و مطالعه هستیم. امیدوارم بتوانیم منشا و منابع ورودی ریزش‌های نفتی را که چه مستمر چه در قالب تاربال‌ها به سواحل کشور می‌آید، پیدا کنیم. سهم ریزش‌های نفتی از کشور خودمان را هم لحاظ کرده‌ایم. رسالت ما این نیست که دنبال مقصر بگردیم بلکه با هدف علمی در پی این هستیم که برای مدیریت ریزش‌ها به بخش اجرا کمک کنیم.

 

  • وضعیت تالاب‌ها و آلودگی‌هایشان را چطور ارزیابی کردید؟

ترکیبات زیادی از طریق رودخانه‌ها وارد تالاب‌ها می‌شوند. ترکیباتی از آلاینده‌ها در انزلی وارد می‌شود که تاکنون کمتر مورد توجه قرار گرفته‌است. مانند ترکیبات بیس فنل، اوکتیل فنل، نونیل فنل و آلکیل بنزن‌های خطی. این ترکیبات شبه استروژن هستند و بخش عمده‌ای از آن از طریق ضایعات پلاستیکی به اکوسیستم راه پیدا می‌کند. این ترکیبات به‌جای استروژن روی گیرنده‌های استروژنی می‌نشیند. در واقع بدن به اشتباه آنها را به جای استروژن تلقی کرده و در این مواقع دستور تکثیر سلول و ایجاد تومورهای سرطانی صادر می‌شود. حجم وسیعی از فاضلاب که وارد تالاب انزلی می‌شود بسیار بیشتر از حد مجاز است. ترکیبات نونیل فنل و بیس فنل با این غلظت معمولا در شیرابه‌های زباله موجود است. در تالاب جایی که فاضلاب مستقیم وارد می‌شود این ترکیبات را پیدا کردیم که بسیار نگران‌کننده است. ساکنان گیلان به لحاظ سبد غذایی به تالاب وابستگی زیادی دارند. از تخم پرنده‌، پرنده و ماهی زیاد استفاده می کنند و به همان تناسب، آمار سرطان در این استان بالا میرود. نگاه به اکوسیستم‌های آبی، نگاهی غیر مسوولانه است. طی یکی دو دهه اخیر بشر اکوسیستم‌ها را به گونه‌ای آلوده کرده که آثار جبران‌ناپذیری می‌گذارد. حذف این آلودگی‌ها بی‌نهایت پرهزینه و پر‌دردسر است و سبب مشکلات پیچیده‌ای می‌‌شود و گاهی که این آلودگی‌ها در کنار هم قرار می‌گیرند، اثرگذاریشان سینرژیک (چندبرابر) شده و حذفشان به مراتب پرهزینه‌تر و گاهی تقریبا غیرممکن می‌شود.

 

  • در توسعه پایدار ارزیابی قبل از اجرای پروژه‌ها امری بدیهی‌است. آیا این فاکتور در دریای خزر رعایت می‌شود؟

برای رسیدن به توسعه پایدار باید از اکوسیستم‌های آبی به نحو صحیح استفاده کنیم و در کنار آن فضاهای توسعه‌ای خود را داشته باشیم. در این مبحث خیلی عقب هستیم و با توسعه پایدار خیلی فاصله داریم. مدام رودخانه ها را رصد می کنیم. هماهنگی بین بخش اجرا و تحقیق وجود ندارد. برای نمونه شیلات به بهانه حفظ گونه‌ها در رودخانه‌هایی که آلودگی زیاد دارند، بچه‌ماهی‌ رهاسازی می‌کند. این ماهی‌ها به صورت موقت در رودخانه هستند و سپس به دریا راه پیدا می‌کنند. ترکیباتی با غلظت بالا در این رودخانه‌ها وجود دارد که حالت شبه استروژنی دارد و ایجاد تومورهای سرطانی، جهش ژنتیکی و تغییر جنسیت در زیست‌مندان آبی را به‌دنبال دارد. ترکیباتی مثل نونیل فنل و بیس فنل حتی روی جنسیت موجودات آبزی اثرگذار است.

 

  • یعنی علاوه بر منابع آبی، منابع غذایی هم در خطر است؟

بله. به‌شدت و متاسفانه هماهنگی بین سازمان‌ها و بخش تحقیقات وجود ندارد. اگر در دانشگاه تحقیقی می‌شود در بخش اجرا نسبت به آن خیلی بی‌تفاوتند. اغلب موارد آگاهی ندارند و دنبال آن هم نیستند. اگر انسجامی بین دستگاه‌های اجرایی ایجاد شود تا نیازهایی که دارند و مطالعاتی که انجام می‌شود با هماهنگی باشد، گام مهمی در جهت دست‌یافتن به توسعه پایدار برداشته‌ایم. این خلا در کشور ما وجود دارد.

 

  • در بحث پایش دریاها اولویت کشورهای پیشرفته چه چیزهایی است؟

آنها اکوسیستم‌ها و آلاینده‌ها را پایش می‌کنند. بعد با وضع یک‌سری قوانین و اجرای درست آن شرایط را بهبود می‌بخشند. برای نمونه در قانون آمده کشتی‌های نفتی حق ندارند آب توازنشان را در دریا رها کنند. کشتی‌های بازرگانی و تجاری باید فضولات انسانی و زباله‌های خشک را جمع‌آوری و بسته‌بندی کرده و در بندر تحویل دهند. در این کشورها قوانین با توجه به شرایط پایش وضع می‌شود. بعضی از این قوانین بین‌المللی است و ما نیاز به قوانین جدی‌تری درباره آلودگی‌ها داریم. اکوسیستم‌های خود را بیش از حد متعارف آلوده کردیم. کشورهای آسیایی در این پروژه‌های بین‌المللی روند رو‌به‌کاهش آلودگی را پیش گرفته‌اند. این تصمیم در جذب توریست و درآمدهای حاصل از آن بسیار موثر است. در کشور ما مقوله توریسم و درآمدهای اقتصادی چندان پررنگ نشده و شاید یکی از دلایل نپرداختن به این قبیل مسایل همین وضعیت باشد. وقتی آب آلوده باشد گردشگر هم امکان استفاده از آن را برای شنا و ورزش‌های آبی نخواهد داشت. حتی مردم بومی هم در شمال کشور رغبتی به شناکردن نشان نمی‌دهند.

 

  • دستگاه‌های اجرایی و بخش‌های تحقیقاتی همکاری منسجمی ندارند. برای آلودگی‌های شمال چه راهکارهای مدیریتی وجود دارد؟

پروژه دیگری در دنیا در حال انجام است به نام International pellet watch که روی میکروپلاستیک‌ها و ماکرو پلاستیک‌ها کار می‌کنند. این ترکیبات جاذب آلاینده‌ها به‌شمار می‌روند. متاسفانه در بخش سواحل مقدار میکروپلاستیک‌ها و ماکرو پلاستیک‌ها بسیار زیاد شده است. این پروژه را همراه با گروه دانشجویی دانشکده منابع طبیعی و علوم دریایی در دست مطالعه داریم و 2-3 سالی است که روی آن تحقیق می‌کنیم. آمار میکروپلاستیک‌ها و ماکروپلاستیک‌ها در سواحل ما در هر متر مربع نسبت به مناطق دیگر دنیا خیلی بیشتر است. برای نمونه در ایستگاهی در شهرستان نور روبه‌روی دانشکده خودمان تقریبا 3 هزار  pellet ظرف چندهفته از یک کوادرات 18 متری جمع‌آوری شد که این مقدار بسیار زیادی است. چنانچه میکروپلاستیک‌ها در فضایی آلوده یافت شوند محیطی نظیر دریای خزر یا خلیج فارس می‌تواند آلاینده‌های زیادی را جذب کند.

 

  • در این‌صورت چه اتفاقی می‌افتد؟

این پلت‌ها توسط موجودات زنده اشتباهی به‌عنوان غذا خورده می‌شود. وارد بدن پرنده‌های آبزی و ماهی‌ها شده و به زنجیره غذایی راه پیدا می‌کند. غلظت این آلاینده‌ها در بدن موجودات یک‌باره بالا می‌رود و باعث مرگشان می‌شود. آمار بالای مرگ و میر پرنده‌ها و ماهی‌ها به‌همین دلیل است اما کسی جویای علت نیست. مرور مطالعات انجام‌شده نشان می‌دهد این مساله بسیار جدی و مهم است.

 

  • شهرداری‌ها، فرمانداری‌ها و دیگر دستگاه‌های اجرایی چگونه می‌توانند به حل این معضل کمک کنند؟

متاسفانه گردشگرانی که به شمال کشور می‌آیند اصول زیست محیطی را رعایت نمی‌کنند و نیز سیستم مدیریت‌شده‌ای برای جمع‌آوری زباله‌های این مسافران به خصوص در روزهایی که با ازدحام مسافر مواجه هستیم وجود ندارد و معمولا بیشتر زباله‌ها در طبیعت رها می‌شود. این پلاستیک‌ها در طبیعت خرد شده و به قطعات ریز و در نهایت میکروپلاستیک و ماکروپلاستیک تبدیل می‌شوند. شهرک‌های صنعتی هم پلت‌های زیادی را به عنوان ماده خام اولیه وارد می‌کنند که در حمل و نقل و پساب‌هایشان بخش عمده‌ای از آن به دریا می‌ریزد. در آغاز این تحقیقات در دریای خزر، به خاطر کوچک‌بودن قطعات ماکرو و میکروپلاستیک ها گمان می‌کردیم که نتوانیم آنها را پیدا کنیم اما متاسفانه در ایستگاه‌هایی که کار کردیم به وفور وجود داشت. بخش اجرا باید برنامه منسجم و مدیریت‌شده داشته‌باشد. در همه کشورها بعد از اینکه پایش آلاینده‌ها انجام و مشکلات اکوسیستم برایشان مشخص شد قوانینی وضع کرده و برای اجرا وقت می‌گذارند و سختگیرانه برخورد می‌کنند تا این چرخه تکرار نشود. چه بسا ماهیان و پرندگانی که این مواد را در بدنشان دارند و به سفره غذایی مردم راه پیدا می‌کنند. انسان و سلامتش در خطر است. انسان در راس هرم ماده و انرژی قرار دارد و می‌توان گفت همه چیزهایی که بشر به‌وجود می‌آورد گریبان خودش را می‌گیرد.

 

  • انواع آلودگی‌های خزر را نام ببرید؟

هیدروکربن‌های نفتی نظیر ترکیبات معطر چند حلقوی (PAHS) که بسیار سمی هستند. آژانس حفاظت از محیط‌زیست آمریکا 16 ترکیب از این ترکیبات را دارای خطر بالقوه سرطان‌زا اعلام کرده که بسیار هم مورد توجه قرار گرفته‌است. متاسفانه غلظت بالای این ترکیبات را در خزر و سواحل جنوبی کشورمان داریم. ترکیب‌های دیگری مثل آلکان‌ها و فلزات سنگین در نفت وجود دارد. قبلا از بطری‌های شیشه‌ای استفاده می‌شد اما روند مصرف به سوی کاربری پلاستیک تغییر یافت. ظرف‌های یک‌بار مصرف و بطری‌های پلاستیکی خیلی پرمصرف شده و یکی از قوانین سخت‌گیرانه‌ای که می‌تواند وجود داشته باشد در واقع بازگشت از این روند است.

تصاویری از برخی رودخانه‌های شمال موجود است که در قسمت‌های زیر پایه‌های پل بعد از بارش و سیلاب و فروکش‌کردن آب، انبوه بطری‌های نوشابه و آب‌معدنی به‌صورت له‌شده زیر پایه‌های پل وجود دارد که به سادگی می‌شود آنها را مدیریت کرد. برنامه پایش منظم، روشن شدن و وضوح صورت مساله یا به عبارت دیگر پایش آلاینده‌ها، تعیین الگوی توزیع مکانی آنها و طبقه‌بندی آنها به لحاظ سمی و خطر آفرین‌بودن، گام‌های موثری در مدیریت آثار زیان‌بار آنها خواهد داشت. متاسفانه همه آلاینده‌ها را در حد بحرانی داریم. از ترکیباتی که در نفت هست و ترکیباتی که از ضایعات پلاستیکی در آب رها می‌شوند و ترکیبات سموم کلردار و فسفردار که در بخش کشاورزی استفاده می‌شود.

 

  • یکی از مشکلات کشاورزان ایرانی استفاده بیش از اندازه مجاز از سموم و آفت‌کش‌هاست.

سمپاشی باید از طریق هوایی و به‌صورت یکنواخت انجام شود. معمولا در این روش چندصدهکتار مزرعه را سمپاشی می‌کنند. اما در کشور ما هر کشاورزی زمین خودش را سم می‌زند و آفاتش به مزرعه همسایه راه می‌یابند و همین‌طور مزرعه به مزرعه پیش می‌رود بنابراین چون این عمل اساسی، علمی و همزمان انجام نمی شود، مصرف سم خیلی بالا میرود. اگر سمپاشی هوایی اتفاق بیافتد بخش مهمی از آفت ریشه‌کن می‌شود. اگر صورت مساله را برای مسوولان و بخش اجرا به وضوح شرح دهیم  قوانین درستی برای اعمال سمپاشی، ریزش‌های نفتی، حمل و نقل‌های تجاری و … مدیریت‌شده انجام می‌شود. ضمن اینکه مانعی برای توسعه اقتصادی وجود ندارد. چه بسا با مدیریت بتوان حمل‌و‌نقل تجاری را افزایش داد. در توسعه پایدار، کشورهای توسعه‌یافته فعالیت‌های اقتصادی‌ خود را انجام می‌دهند و مراقب محیط زیست هم هستند و سواحل را نیز با توریست آباد می کنند و از میزان آلودگی‌هایی که وارد آب می‌شود می کاهند.

اقتصاد و محیط زیست هم‌عرض هم هستند، مخالف هم نیستند،  فقط مدیریت صحیح می‌خواهد.

 

  • تالاب شادگان یکی از مناطق توریستی ایران است.  به لحاظ آلودگی در چه مرحله‌ای قرار دارد؟

این تالاب دستخوش ریزش‌های نفتی بسیار گردیده است. خط لوله انتقال نفت آبادان به ماهشهر از وسط این تالاب می‌گذرد که تاکنون بروز 13-14 حادثه موجب ریزش‌های انبوهی شده‌است. نمونه‌ رسوبات آن را آنالیز کردیم. تقریبا می‌توان گفت نمونه کامل نفت است، یعنی ما رسوب برداشت نکردیم، خود نفت را برداشت کردیم. بخشی از تالاب هم دپوی زباله شهرهای پیرامون تالاب شده است. این در حالی است که نیمی از تالاب خشکیده  است. تالاب شادگان جزو کنوانسیون‌های بین‌المللی قرار نمی‌گیرد، جزو وظایف سازمان حفاظت محیط زیست است که باید در اجرا و نظارت پیشرو دانشگاه‌ها و محققان  باشد. ما بنابر ضرورت‌های تحقیقاتی در اکوسیستم‌ها حضور می‌یابیم و متاسفانه وقایعی را می‌بینیم که اصلا در مسیر توسعه پایدار نیست.

 

  • آیا همسایه‌های شمالی خزر به کنوانسیون‌های بین‌المللی متعهدند؟

بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی اوایل فقر اقتصادی بر این کشورها حاکم شد تا چندسال اخیر که وضعشان بهبود پیدا کرده‌است. انجام تحقیقات صرف این مسایل نیاز به بودجه‌های خاص دارد و کار در دریا بسیار پرهزینه‌ است. اخیرا اجلاس دانشگاه‌های دولتی حاشیه خزر در مهرماه در ایران در دانشگاه نوشیروانی بابل برگزار شد. این اتحادیه 18 عضو دارد که همه‌ساله در گردهمایی‌ها تحقیقات خود را با هم به اشتراک می‌گذارند. آنها به مساله آلودگی اهمیت می‌دهند و در حال انجام تحقیقات هستند اما در این بُعد هنوز از کشور ما خیلی عقب‌ترند.

ما مرزهای آبی زیادی داریم که پتانسیل و سرمایه بزرگی محسوب می‌شود اما هنوز یاد نگرفتیم چطور از این پتانسیل استفاده‌کنیم. اگر ارزش اقتصادی آن را 100سهم در نظر بگیریم، فقط به‌اندازه یک سهم از آن استفاده می‌کنیم. در حالی‌که پتانسیل‌های زیادی داریم و می توانیم از جوانان بومی در پرورش جلبک، خیار دریایی و صدف استفاده‌ کنیم. در سواحل دو ایالت در مالزی پرورش خیار دریایی انجام می شود و با استخراج ژلاتین از آن، ماده اولیه محصولات آرایشی و کرم‌های مرطوب کننده و ضدآفتاب تهیه کرده و به کشورهای اروپایی صادر می‌کنند. ما این منابع را داریم اما از آن استفاده نمی‌کنیم. دریا ثروت بسیار بزرگی است و ایجاد این مزارع هم آسیبی به اکوسیستم وارد نمی‌کند.

 

  • یکی از مشکلات، موازی‌کاری نهادهای اجرایی‌است. از یک طرف دریا جزو منابع طبیعی محسوب می‌شود و از طرف دیگر از سازمان حفاظت محیط‌زیست که یک دستگاه نظارتی است و بودجه کافی در اختیار ندارد، انتظار داریم در حوزه پایش این منابع کاری انجام دهد. در واقع هنگام بهره‌برداری سازمانها و ادارات ادعای مالکیت دارند و هنگام اقدامات حفاظتی و هزینه‌بر، بین دستگاه‌ها پاس‌کاری می‌شود. به نظر شما چطور می‌توان این موازی‌کاری‌ها را حذف کرد؟

برخی مراکز دولتی در دل خودشان مراکز تحقیقاتی ایجاد کرده‌اند. چند سازمان درباره مقوله‌ای با زوایای دید متفاوت مشغول کارند. در وضع قوانین مشکلی وجود ندارد و خیلی شفاف است اما در اجرای قوانین مشکل داریم. چارچوب‌ حرکتی سازمان‌ها در اجرا مشخص شده و کار بخش دریایی سازمان حفاظت محیط زیست عملا حفاظت است. این سازمان بودجه‌های پژوهشی دارد و می تواند اولویت‌های تحقیقاتی خود را تنظیم کند. این بخش می‌تواند در کنار دانشکده‌هایی که در بخش دریا و محیط زیست فعال هستند قرار گیرد. با معاونت دریایی سازمان حفاظت محیط زیست ارتباط خوبی داریم و تلاش کردیم دیدگاه تحقیق در سازمان را به‌سوی تحقیقات مدرن که در دنیا انجام می‌شود سوق دهیم و از همان الگو تبعیت کنیم و در آن جهت گام برداریم. پایشی که انجام می‌دهیم با کشورهای دیگر قابل قیاس باشد تا بتوانیم از الگوهای مدیریتی آنها هم استفاده کنیم. طی‌کردن راه‌های قدیمی در دنیای علم امروز منسوخ شده‌است، زیرا نگاه تک‌بعدی دارد.   تجربیات زیادی هزینه شده که می‌توانیم از این تجربه‌ها استفاده و مسیر را سریع‌تر طی کنیم. در اجرای این قوانین مشکل داریم. سازمان‌های مختلف باید با هم به انسجام برسند. برای نمونه شیلات مجوز 900 گیج پرورش ماهی در دریای خزر را صادر کرده و قرار است در عمق 50 تا 70 متری در دریا مستقر شوند. این ماجرا بحث‌های علمی زیادی را می‌طلبد.

 

  • آیا این پروژه برهم‌زننده اکوسیستم نیست؟

این امکان خیلی وجود دارد. اگر ماهی‌هایی بخواهند از این گیج‌ها وارد دریا شوند می‌تواند فاجعه‌آفرین باشد. نحوه غذادهی به آنها و ضایعات غذایی که جا می‌ماند و مسایل اکولوژیکی بسیار دیگر در میان است. فکر می‌کنم خیلی عجولانه این کار را انجام می‌دهند. خوب بود ابتدا در منطقه‌ای کوچک‌تر به‌صورت پایلوت این کار را انجام می‌دادند بعد از 5 یا 10 سال که تجربه‌ای حاصل می‌شد سپس در اکوسیستم این فعالیت را آغاز می‌کردیم. شیلات این کار را در حالی شروع کرده که سازمان حفاظت محیط زیست هنوز بسترهای اولیه پروژه را تایید نکرده‌است. آیا مناطق آلوده مشخص شده اند که بتوانیم آنجا مزرعه پرورش ماهی راه‌اندازی کنیم؟ ارزیابی‌ها این مساله را تایید نمی‌کند اما شیلات وارد کار شده‌است. این‌گونه شتاب‌زده عمل‌کردن باعث مشکلات عدیده در اکوسیستم شده و احتمال شکست برای تولیدکنندگان این طرح وجود دارد که تبعات سنگینی نیز به دنبال خواهد داشت و هزینه آن بیش از سودش خواهد بود. اما اگر هماهنگی بین سازمان‌ها وجود داشته‌باشد می‌تواند خیلی راهگشا باشد.

 

  • با توجه به الگوریتم‌ها و الگوبرداری‌هایی که بشود طراحی کرد می‌توانیم برای حفظ منابع در مناطق مختلف از مدیریت واحد بهره‌مند شویم؟

در واقع کمیته‌های کارشناسی باید تشکیل شود نه مدیریتی. چون کارشناسان خبره هستند که در بدنه سازمان‌ها می‌توانند نظر درست بدهند. اگر استادان صاحب‌نظر در این کمیته‌ها حضور داشته‌باشند می‌توانیم مدیریت بهتری داشته باشیم.

 

مشکل شهرداری‌های شمال در امحای زباله‌ها و پسماندها را چطور می‌توان مدیریت کرد؟ مدیران این مجموعه‌ها می‌گویند یک‌طرف جنگل است و سوی دیگر دریا و نمی‌دانیم این زباله‌ها را چه کنیم؟ حتی نمی‌توان آنها را دفن کرد چون منابع آبی زیرزمینی را آلوده می‌کنند.

باید زباله‌های شمال کشور را تصفیه کرد. اتفاقا خوابگاهی در دانشکده ما با ظرفیت 250 نفر دانشجو در شهرستان نور با همین مشکل رو به رو بود که با هزینه اندک 46 میلیون تومانی تصفیه‌خانه بی‌هوازی بسیار ساده‌ای درست کردیم. در حال حاضر آب خروجی از تصفیه‌خانه، آبی است که برای کشاورزی استفاده می‌شود. در شمال هم مجتمع‌هایی که در حال ساخت هستند می‌توانند از این سیستم بهره ببرند. در حالی که در این مجتمع ها استخرهای گران‌قیمت می‌سازند، صرف این مبلغ ناچیز می‌تواند کمک بسیار مهمی به اکوسیستم کند. این جزو همان قوانینی است که ما هم به آن رسیدیم. منشا ترکیبات خطرناک مانند فنل‌ها همین فاضلاب‌های خانگی هستند بخشی هم ضایعات پلاستیکی. خارج از کشور ساختمان‌ها به شکل  مجتمع ساخته می‌شوند و همه سیستم تصفیه فاضلاب دارند بویژه در مناطقی مانند شمال ایران که سفره‌ های آب‌ زیرزمینی بالایی دارند. جلگه منطقه محدودی است و زمین ارزش زیادی دارد. همین مشکل برای زباله‌های جامد هم وجود دارد، آنها را هر جایی که می‌برند به دلیل ایجاد و شیوع بیماری با مخالفت روبه‌رو می‌شوند.

 

  • اگر نصب سیستم تصفیه در قانون نظام‌مهندسی وضع و اجباری شود فشار اقتصادی متوجه پیمانکار و صنعت ساختمان نمی‌شود؟

معتقدم آگاهی مردم افزایش پیدا کرده و از این طرح استقبال می‌کنند. همان‌طور که ابتدای بحث گفتم دیگر کشورها قوانینشان را بر اساس پایش وضع کرده و سرسختانه اجرا می‌کنند. ما هنوز در مرحله پایش اولیه گیر کرده‌ایم و اطلاعات پایه‌ای و اولیه نداریم. هنوز صورت مساله را مشخص نکردیم که بدانیم چه قوانینی را چطور وضع و اجرا کنیم.

 

  • اگر بتوانیم آلودگی منابع را کاهش دهیم چقدر در اقتصاد تاثیرگذار است؟

از این منابع می‌توانیم درآمدهای بسیار داشته باشیم که تا حد زیادی جایگزین درآمد نفتی هم می‌شود. با توجه به غنای دریا می‌توان اشتغال محلی زیادی  تولید کرد.

 

  • با گسترش شهرک‌های صنعتی در شمال کشور موافقید؟ آیا به لحاظ علمی کار دستی است؟

با توجه به پایش‌هایی که انجام می‌شود و حجم آلودگی بعید می‌دانم کاربری صنعتی به اراضی منطقه بدهند. این مناطق بیشتر کاربری توریسم و کشاورزی دارند. وسعت جلگه در بعضی مناطق شمال خیلی کم است. فضایی وجود ندارد که بخواهیم قطب صنعتی ایجاد کنیم. تاکنون به طرح آمایش سرزمین بی‌توجهی شده و این کار درستی نیست.

 

  • رکود اقتصادی اخیر موجب تعطیلی واحدهای زیادی در این شهرک‌های صنعتی شده‌است. چطور می‌توان تدبیری اندیشید که این واحدها دوباره فعال نشوند و آلاینده تولید نکنند؟

این فرصت خوبی است و استانداران نقش مهمی دارند. البته مقاومت‌های محلی زیادی دراین‌باره وجود دارد. خیلی از این شهرک‌ها باعث اشتغال یا سرمایه‌گذاری افراد بومی شدند اما اگر بر روی مسیرهای دیگر درآمدزایی، کار شود و این افراد به آن‌سو منتقل شوند، می‌شود این واحدهای صنعتی را جمع کرد. در این مناطق اولویت کسب درآمد را باید روی توریسم گذاشت. در سال‌های اخیر می‌بینیم آخر‌هفته‌ها مسافر زیادی راهی شهرهای شمالی می‌شود که اقتصاد این شهرها را تحت تاثیر قرار می‌دهد اما مدیریتی در این زمینه وجود ندارد. در شمال کشور شیوه استفاده از منابع بسیار بااهمیت‌تر از ایجاد صنایع است. صنایع را می‌توانیم جایی متمرکز کنیم که ارزش زمین کمتر باشد و نیز امکان کسب درآمد از آن اکوسیستم به روش دیگر وجود نداشته باشد. متاسفانه شهرک‌سازی بیش از حد مجاز انجام می‌شود. خیلی از کشورها از اراضی محدود در جلگه به صورت مجتمع استفاده می‌کنند. عرصه چندانی اشغال نمی‌کنند و فضای سبز را توسعه می‌دهند. در شمال کشور آلودگی بصری به حد وفور وجود دارد. برای نمونه در کنار دریا فقط خانه می‌بینیم و دریایی به چشم نمی‌آید. فاضلاب همه این خانه‌ها هم به دریا می‌ریزد.

در پایان میتوان اینطور گفت که تنها راه حل زدودن آلودگی از سواحل دریا در شمال کشور گسترش فرهنگ حفاظت از محیط زیست و توسعه گردشگری پایدار است زیرا توسعه صنایع در این شهرها به شکل کنونی و بدون پشتوانه فرهنگی پیامدی جز آلودگی های ناگوار و جبران ناپذیر زیست محیطی به همراه نخواهد داشت.

 

بانک اطلاعات شرکت‌های حمل‌ونقل بین‌المللی و لجستیک

تازه‌های کسب و کار

دکتر عرفان لاجوردی

هماوردی ناگزیر

عرفان لاجوردی   آن هنگام که شاه اسماعیل صفوی، در مواجهه با نرمش های بایزید دوم عثمانی، مواضعی تند و سرسختانه از خود نشان داد،

دکتر عرفان لاجوردی

هماوردی ناگزیر

عرفان لاجوردی   آن هنگام که شاه اسماعیل صفوی، در مواجهه با نرمش های بایزید دوم عثمانی، مواضعی تند و سرسختانه از خود نشان داد،