دکتر فریبرز رئیسدانا
سال 1397 بیتردید یک سال بسیار بد اقتصادی بود. زمینههای آسیبپذیر اقتصاد داخلی، به دلیل وجود ریخت و پاشها، تبعیضها، رانتها، ناکارآمدیها و بیبرنامهگیها موجب شدند تا تحریم اقتصادی که من آن را «تحریم ویژهی ترامپ» نامگذاری میکنم بر تحریمهای واقعی پیشین، که به رغم قرارداد برجام عملاً در 80درصد موارد پابرجا بودند، افزوده شده و در مجموع اقتصاد ایران را با تنگناهای بیشتر روبهرو کنند. فروبستگی تورمی، که از ساختارهای طبقاتی و سمت و سوی سیاستهای دولتی مبتنی بر این ساختار، و نیز حافظ این ساختار ناشی شدهاند، شدیدتر شدند.
به برآوردهای من نگاهی بیندازیم:
-
نرخ رسمی تورم (کالاها و خدمات مصرفی شهری) در حدود 35درصد است (برآورد من در حدود 45درصد است).
-
نرخ رسمی بیکاری در حدود 13/5 درصد برآورد میشود (برآورد من 18/8 درصد است).
-
به موجب فشار ناشی از تحریم ترامپ حدود 75درصد از کارگران و 40درصد از کل جمعیت در زیر خط فقر مطلق قرار گرفتهاند. خط فقر مطلق بنا به برآورد من در سال 1397 معادل 3/34 میلیون تومان در ماه برای خانوار 3/5 نفری بود که پس از تحریم ترامپ به 4میلیون رسید.
-
در سال 1398، اگر در بر همین پاشنه بچرخد، خط فقر مطلق به 5/4 میلیون تومان برای خانوار 3/5 نفری در ماه میرسد، نرخ بیکاری افزایش مییابد، شمار فقیران زیاد میشود و کارگران در فشار بیشتری قرار میگیرند. همهی اینها از آنجا که تولید ناخالص داخلی افت میکند پدید میآید.
-
اما میتوان خیلی بدبین یا اصلاً بدبین نبود، اگر دولت دست از سیاستهای بازارگرایی افراطی بردارد و در مقابل رانت و حیف و میل و ناکارآمدی بایستد. همچنین به شرط آنکه در صحنه دیپلماسی، به هر روی، با قبول این نیاز ملی که نباید کشور در برابر حکومت و قدرتهای دست راستیهای افراطی داخل و خارج به مذلت بیفتد، ابتکارها و دوری از تعصب برای برخی گشایشهای لازم در فروش نفت و مبادلات بانکی به کار برود.
پس از ارائهی این تصویر واقعی از اقتصاد ملی، بگذارید کمی کاوش کنیم و رمز ناهنجاریهای سیاست اقتصادی و گرایشهای بخش خصوصی را دریابیم …..
ادامه این نوشتار را می توانید در شماره ۳۷۰ ماهنامه صنعت حمل و نقل مطالعه کنید.