صنعت حمل و نقل آنلاین: خدمات لجستیک در عمل گستره وسیعی از تعاملات و مبادلات از مبداء تولید کالا تا دسترسی به مصرف کننده را شامل میشود. این خدمات بهطور مستقیم سهم عمدهای در قیمت تمام شده محصول داشته و به عنوان یک اثر غیرمستقیم نقش مهمی را در رقابتپذیری کالا ایفا میکند. حمل و نقل و خدمات وابسته بخش مهمی از زنجیره لجستیک است که تاثیر عمدهای در کیفیت، هزینه و زمان دارد. خدمات لجستیک و حمل و نقل در دنیای امروز گویای یک فاکتور رقابتی است. از دیرباز کشورهای توسعه یافته اروپایی و آمریکا به خوبی از این مزیت در تقویت زیرساختهای اقتصادی خود بهره بردهاند و تاثیرگذاری خود را در جریان تجارت جهانی دوچندان کردهاند. امروزه نیز کشورهایی نظیر چین با تکیه برهمین اثر رقابتی، به تقویت زیرساختهای حمل و نقل خود پرداختهاند. هزینههای حمل و نقل نقش مهمی درتعیین استراتژیهای زنجیره تامین شرکتهای مختلف دارد. جابهجایی کالا و خدمات آن به مقصد یک کشور حامل حجم بالایی از ارزش افزوده است که هم در تجارت داخلی و هم تجارت جهانی تاثیر مستقیم دارد. مساله اهمیت دادن به این بخش و برنامهریزیهایی برای لجستیک در کاهش هزینهها و قیمت تمام شده، ایجاد اشتغال و مسایل و مشکلات زیرساخت نیاز به نگاهی ویژه دارد. به همین جهت برای آگاهی از جایگاه لجستیک در ایران و مشکلات و راهحلهای موجود در رابطه با برنامهریزیهای دقیق در این مهم و نگاه ویژه به آن، ماهنامه صنعت حمل و نقل مصاحبهای با دکتر مهدی کرباسیان معاون وزیر صنعت، معدن، تجارت و رییس هیات عامل ایمیدرو داشتیم:
تعریف جامعی از لجستیک ارایه دهید و اینکه لجستیک در ساختار اقتصادی و تولید فعلی ما به ویژه حمل و نقل چه جایگاهی دارد؟
نکته بسیار مهمی که در دنیا به صورت جدی مطرح است قیمت تمام شده کالاهاست و جایگاه ویژهای در ارتباطات اقتصادی کشورها، رشد و توسعه و اشتغال دارد. هم اکنون مانند گذشته سیاستهای منع ورود عملی نیست. به عنوان مثال در کشورهای مختلف و یا در ایران مقرراتی برای منع ورود موبایل و یا کالاهای دیگر صادر میشود که در نتیجه با صدور قانون منع ورود، آن کالا به صورت قاچاق وارد میشود. در کنار این امر کالای داخلی توان رقابت با کالای خارجی را از لحاظ قیمت و کیفیت ندارد و نهایتا بحث قیمت تمام شده به وجود میآید. علت جنگ بین امریکا و چین، قیمت تمام شده کالا هاست. جنس چینی در این طرف دنیا تولید میشود و به امریکا میرود و بازار امریکا را تصرف میکند. از بحثهای جدی بین آقای شی و ترامپ، بحثهای مبادلات تجاری است. دنیا، دنیای قیمت تمام شده است. در سال 2015 میلادی افت جدی قیمت در مواد و محصولات معدنی در دنیا اتفاق افتاد که بعضی از این مواد تا60 درصد هم کاهش قیمت داشتند در نتیجه موجب مشکلاتی در کشورهای مختلف شد و بعضی کشورها حتی امریکاییها که معتقد به تجارت آزاد هستند، تعرفه 70 درصد را روی فولاد بستند. در کشور ما نیز مشکلات جدی به وجود آمد که خوشبختانه کشور از سال گذشته توانست تا حدی از این بحران خارج شود. قیمت تمام شده متشکل از اقلام مختلفی است و بحث لجستیک از اساسیترین موارد موجود و از مولفههای تعیینکننده است و حتی در بعضی از اقلام درصد بالایی دارد. به عنوان مثال هماکنون سنگآهن سنگان با هر قیمت تمامشدهای که دارد، دارای یک قیمت بینالمللی است و تفاوت قیمتتمام شده و قیمت بینالمللی، قیمت حمل و نقل است. ریل در کشور ما توان کافی برای حمل تمام بار را ندارد و وجود مشکلات و محدودیتها در تخلیه و بارگیری و حمل در تجهیزات بندری و نهایتا کشتیهای کوچک30 هزار تنی به جای کشتیهای400 هزار تنی، حتی با توجه به پایین بودن قیمت سوخت، باعث شده که قیمت تمام شده حمل و نقل در کشور ما توان رقابت با مواد استرالیایی و حتی مواد برزیلی را نداشته باشد. زیرا جمع هزینههای لجستیک در کشور ما بالاتر از این کشورهاست که بر روی قیمت تمامشده تاثیر میگذارد. لجستیک را فقط نباید حمل و نقل دانست. این مقوله شامل تخلیه، بارگیری و حتی تسهیلاتی است که در رابطه با صادرات و واردات است اعم از گمرک، مقررات بندری، عوارض، تجهیزات تخلیه و بارگیری و….
از یک شرکت ژاپنی در استرالیا بازدید کردم که سنگآهن را تخلیه و بارگیری میکرد. کل افرادی که در این سایت مشغول به کار بودند به 20 نفر نمیرسید زیرا تمامی کارها به صورت مکانیزه بود. اما در معادن ما، حدود دو سه هزار نفر مشغول کار هستند. لجستیک جایگاه ویژهای دارد. در دنیا 12 درصد از تولید ناخالص دنیا را هزینههای لجستیک در بر میگیرد که عدد بالایی است.
با توجه به اهمیت زیاد لجستیک در نظام تولید و جابهجایی کالا در کشور، مشاهده میکنیم که در این زمینه مدیریت واحد و برنامهریزی روشنی وجود ندارد. از نظر شما علت چیست؟
در کشورهای در حال توسعه از جمله کشور ما به لجستیک اهمیت داده نمیشود و دلیل آن این است که اقتصاد کشور، به صورت یک اقتصاد متعادل حرکت نمیکند. سیستم دولتی و خصولتی در اقتصاد موجب شده است که قیمت تمام شده، مدیریت کالا و بهرهوری در تامین کالا جایگاه ویژهای نداشته باشد. تحریمها و اقتصاد دولتی از موارد تاثیرگذار است. از نکات مهمی که باید در ضعف لجستیک در کشور به آن پرداخت، مساله زیرساخت است. در حال حاضر 11 هزار کیلومتر خط آهن در کشور وجود دارد و بیش از 3 هزار کیلومتر هم در حال احداث است. این میزان خط آهن برای کشوری با یک میلیون و ششصد هزار کیلومتر مربع کافی نیست، با توجه به اینکه همین راه آهن در بعضی نقاط دارای گلوگاههای مهمی است. وسعت ریل در کشور به میزانی نیست که بتوانیم کالا را در سطح وسیع جابهجا کنیم. ضلع شمال شرق تا بندرعباس، دو سه گلوگاه جدی دارد و توان بیش از 1.5 میلیون تن جابجایی بار را ندارد. در صورتیکه50 کیلومتر آن طرفتر تا 5 میلیون تن کالا را میتوانند جابهجا کنند. تجهیزات تخلیه و بارگیری و مدل فناوری که در بنادر ما وجود دارد کافی نیست. مقررات و بروکراسی دولتی ما در تصمیمگیریها، تعرفهگذاری و سیاست کلی موجب افزایش قیمت تمام شده میشود. در واحدها، کارخانهها و معادن، سیستمهای پویایی در رابطه با سفارشگیری، سفارشدهی، تجهیزات و تخلیه و بارگیری وجود ندارد. ما در دنیا از لحاظ شاخص لجستیک در رتبه 96 هستیم در صورتیکه آلمان رتبه اول را دارد که نشاندهنده آن است که کشور ما باید از علم، فناوری و امکانات روز دنیا برای پیشرفت بهرهمند شود.
کارشناسان معتقدند که نگاه بنگاهی به مساله لجستیک یکی از علل ناکارآمدی آن در کشور است و بر اساس همین نگاه بنگاهی است که همانند سایر بنگاه ها لجستیک کارایی لازم را ندارد. نگاه به لجستیک باید نگاهی با برنامهریزی دقیق و علمی باشد. نظر شما در این مورد چیست؟
بحث نگاه بنگاهی کاملا بحثی کلی است و فقط واحد حملونقل و لجستیک را تحت تاثیر خود قرار نمیدهد. اقتصاد کشور ما کاستیهایی دارد و مسالهای ملی است که باید با آن به صورت برنامهای برخورد شود. در رابطه با برنامهای برخورد کردن، یک سازمان، یک وزارتخانه و یک بنگاه به تنهایی جوابگوی این امر نیست و همه ارگانها باید درگیر شوند. اگر در این مورد مساله منفعت در نظر گرفته شود و بخش خصوصی ما فعالیت بیشتری در اقتصاد داشته باشد، برنامهای علمی طراحی و شروع به حرکت میکند. باید بپذیریم که دولتی بودن اقتصاد ما و نداشتن بخش خصوصی پویا به میزان کافی در کشور و شفاف نبودن سیستم بانکی و بیمهای کشور، موجب میشود که سیستم لجستیک نیز دچار مشکلات جدی شود.
جایگاه لجستیک را در بخش معدن و صنایع معدنی چگونه می بینید؟
در بخش معدن و صنایع معدنی لجستیک جایگاه وسیعتری نسبت به کالاهای دیگر دارد زیرا کالاهایی مانند سیمان، فولاد و مس از جمله کالاهایی هستند که هم وزیناند، هم هزینهبر هستند و امکانات و تجهیزات بسیار بیشتری نیاز دارند و هم بر قیمت تمام شده در حوزه رقابت اثرگذارند. علاوه بر آن لجستیک در حوزه معدن و صنایع معدنی از حساسیت ویژهای برخوردار است. ما باید کشور چین که 50 درصد تولید و صادرات مواد و محصولات معدنی را دارد رقیب جدی خود ببینیم و تمام توان خود را بگذاریم تا در تصمیمگیریها و حرکتهای خود، لجستیک مناسبی داشته باشیم. باید سعی کنیم کالا در زمان مقرر با قیمت و کیفیت مناسب به بازار و در نهایت به دست مصرف کننده برسد. در کشور ما بعضی از معادن، در نقاطی قرار گرفتهاند که با مشکل کمآبی مواجه هستند. در نتیجه محصولات معدنی باید به محل دیگری حمل شود که صنایع معدنی یا معدن در آن محل موجود باشد. مثلا سنگ آهن دارای چندین مرحله فرآوری است تا محصول نهایی شود. سنگ آهن از معدن باید به کارخانه کنستانترهسازی حمل شود و از آن محل به کارخانه گندلهسازی برود و از آنجا به آهن اسفنجی و بعد به شمش فولاد و در نهایت به ورق، میلگرد و … تبدیل شود. در این چرخه، جابهجاییها و تخلیه و بارگیریهای بسیاری وجود دارد. نحوه حمل این مواد نیز مهم است که آیا این مواد با خط آهن حمل میشوند یا با کامیون. تمامی این مراحل دارای هزینه و قیمت تمام شده است، در نتیجه جایگاه لجستیک به معنای عام و خاص دارای جایگاه بسیار ویژهای در حوزه معدن و صنایع معدنی است. در تاریخ امریکا وقتی مهاجرین اروپایی به امریکا میروند، مهمترین اقدامی که امریکاییها در آن مقطع میکنند قراردادن راه آهن سراسری به عنوان اصلی مهم و ضروری در آن مقطع زمانی است. آنها در200 سال پیش به این نتیجه میرسند که اگر راه آهن سراسری را در اولویت قرار دهند میتوانند موجب حرکت و توسعه شوند. همین امر موجب حرکت و توسعه اقتصاد امریکا شد. در ایران نیز توسعه ریل باید در اولویت قرار گیرد. البته در دولت یازدهم ریل در اولویت قرارداده شده اما به علت مشکلات مالی سرعت توسعه آن کاهش پیدا کرده است.
کارنامه خود را در این 4 سال در بخش صنعت و صنایع معدنی چگونه ارزیابی میکنید؟
در ابتدای دولت یازدهم که به این حوزه وارد شدیم 24 هزار میلیارد تومان طرح نیمه تمام یا شروع نشده وجود داشت و از طرف دیگر 21 هزار میلیارد تومان از اموال و سهام شرکت به نام خصوصیسازی رددیون شده بود. از طرف دولت بابت پرداخت بدهیها به سازمانها و شرکتهای نهادی یا غیرتخصصی فروخته شده بود و پولی به ما برنگشت. به همین دلیل هم اکنون ما 3 هزار و پانصد میلیارد تومان طلب داریم.70 درصد اموال ما فروخته شده است ضمن اینکه اموال رددیون را در این محاسبات به حساب نیاوردیم که اگر آن را هم محاسبه کنیم، عدد آن قطعا بالاتر از 15 هزار میلیارد تومان میشود. افتخار ما این است که طی این مدت، با روشهایی که در پیش گرفتهایم، توانستیم مشارکت با بخش خصوصی را تا 85 درصد فعال کنیم و پروژههایی را که هنوز شروع به کار نکرده بودند با حفظ مالکیت خود معدن که بر عهده دولت است، به سرمایهگذار واگذار کردیم. از جمله مهدی آباد، معدن گل گهر 5 و 6، و بسیاری از پروژهها که آنها را فعال کردهایم. نکته مهمی که در این میان وجود داشت، گذشته از مسایل مالی، بحث تکنولوژی بود که ما از تکنولوژی روز دنیا برخوردار نبودیم. برای مثال معدن تیتانیوم کهنوج که به مدت30 سال، با بیش از400 میلیون تن ذخیره تیتانیوم متوقف بود. ما توانستیم بعد از برجام با همکاری یکی از بهترین مشاورهای بینالمللی استرالیایی در مناقصه بینالمللی شرکت کنیم. ما در کشور در بعضی از پروژهها عقب ماندگی تاریخی داریم و باید بپذیریم که 15 سال تحریم، مشکلات بسیاری برای ما داشت اما با تمامی این مشکلات، توانستیم با بهترین مشاوران بینالمللی در کار معادن همکاری داشته باشیم. خوشبختانه پروژههایی مانند هفت طرح فولادی در حال بهرهبرداری هستند. پروژه آهن اسفنجی به روش پرد که روشی ایرانی است را با آهن اسفنجی به صورت دیارنگ که بنیاد آن امریکایی است جایگزین کردیم و فولاد شایگان نیز در حال بهره برداری است. توانستیم در رابطه با ایمنی معادن و تکنولوژیهای برتر در بهرهوری از معادن به ویژه در حوزه اکتشاف را شروع کنیم. کشور ما کشوری معدنی است و اکتشاف از جمله کارهای بزرگی است که انجام شده است و پیشزمینهای به سوی اشتغال بیشتر و توسعه است. ما نیز کارگروههای مشترکی با راهآهن و بندر داریم. توانستهایم گلوگاهها را شناسایی کنیم و با توجه به اینکه بیش از 80 درصد از بار راهآهن متعلق به معدن و صنایع معدنی است با همکاری کارگروهها توانستهایم بهرهوری را بالا ببریم.
به عنوان بخش خصوصی خالص از لحاظ جذب سرمایه چه مقدار موفق بودهاید؟
برخی از طرحهایی که واگذار کرده یا با آنها مشارکت کردهایم، شرکتهای سهامی عام هستند. در این شرکتهای سهامی عام حدود60 هزار نفر به عنوان بخش خصوصی در پروژههای ما حضور دارند و تعدادی از آنها خالص بخش خصوصی هستند. مثلا طرح توسعه روی مهدی آباد را با بیش از یک میلیارد دلار سرمایهگذاری به کنسرسیوم بخش خصوصی واگذار کردیم. برخی از پروژههای فولادی ما نیز بخش خصوصی هستند اما برخی از آنها شرکتهایی هستند که سهامی عاماند که نهادها در آن شرکتها سهام بالایی دارند و این معضلی است که کشور را در بر گرفته است. باید بپذیریم زمانی بخش خصوصی ما پویا میشود که سیستم بانکی و بیمهای ما به سیستم بانکی و بیمهای دنیا وصل شود و تحریمهای اقتصادی در حوزه مالی برطرف شود و ما بتوانیم از منابع خارجی و سرمایهگذاری استفاده کنیم. به ویژه در حوزه معدن و صنایع معدنی که معتقدیم باید بالغ بر50 میلیارد دلار سرمایهگذاری خارجی داشته باشیم تا پروژههایمان پویا شود.
انعقاد قرارداد توتال روزنه امیدی به وجود آورده است تا خارجیها گامهای مطمئنتری برای حضور در اقتصاد ایران بردارند اما برخی جناحهای دیگر این موضوع را برنمیتابند. گمان میکنید این قرارداد چه تاثیری بر حضور سرمایهگذاران خارجی به خصوص در بخش صنعت و معدن خواهد داشت؟
اروپا به معنای عام به این نتیجه رسیده است که از بازار ایران استفاده کند. صحیح است که در دوران تحریم، ما عقب ماندگیهایی پیدا کردهایم اما باید بپذیریم که اروپا نیز شانسهای بسیاری را از دست داد. زمانی میزان مبادلات ما با آلمان اول بود اما اکنون آلمان چهارم است و برخی از منافع آنها به خطر افتاده است بنابراین تصمیم گرفتهاند از ایران استفاده کنند. شاخصهایی در ایران وجود دارد که در کشورهای دیگر دنیا نیست. گاز، نفت، جایگاه استراتژیکی کشور ما در حوزه منا450 میلیون نفر بازار مصرف دارد. بعضی از کشورهای اطراف ما راهی به دریا ندارند. از سوی دیگر دارای نیروی تحصیل کرده هستیم. در حوزه معدن و صنایع معدنی در دنیا تعداد کشورهای معدنی محدود است و به نظر میرسد اروپا با این قرارداد گویای آن بود که با تمامی ریسکها و تهدیداتی که امریکاییها میکنند، علاقهمندند با ایران وارد کار شوند. مذاکراتی با ژاپنیها، کرهایها، آلمانیها و ایتالیاییها داشتهایم و اعلام آمادگی به کار کردهاند. دو پروژه بزرگ در حوزه فولاد داریم که مراحل آن نهایی شده است و 14 میلیون یورو آماده سرمایهگذاری هستند که به معنای فاینانس و تامین مالی است. پروژههای دیگر مانند شرکت شل که در منطقه ویژه پارسیان در حوزه پتروشیمی اعلام آمادگی کرده است. حرکت توتال راهی را برای سرمایهگذاران خارجی باز کرده است.
نگاه و انتظارات شما از برگذاری همایش لجستیک چیست؟
57 میلیارد تن ذخیره مواد معدنی شناخته شده در ایران داریم که اعتقاد دارم با کارهای اکتشافی که انجام میدهیم این 57 میلیارد تن مواد معدنی در حوزه سنگآهن، مس، کرومیت و ذغالسنگ تا50 درصد افزایش پیدا خواهد کرد. در مورد فولاد سالانه حدود200 میلیون تن جابهجایی بار داریم و برای رسیدن به آن باید با جایگاه لجستیک به صورت ویژه برخورد کرد. اخیرا سمیناری در رابطه با ریزگردها برگزار شد. باید بپذیریم که بعضی از این موارد ملی است و همه باید کمک کنند. لجستیک مهم است و باید جایگاه ویژهای داشته باشد. باید آن را به عنوان یک بحث ملی و بزرگ دانست. باید سمینار لجستیک برگزار شود و حرکت کند. کشور ما در رابطه با لجستیک رتبه یازدهم در منطقه را دارد در صورتیکه در حوزه ترانزیت و جابجایی در حوزه حمل و نقل ما باید جایگاهی بالاتری داشته باشیم تا بتوانیم طبق وظیفه ملی که داریم، درآمد و اشتغال بیشتری ایجاد کنیم. باید بپذیریم که هزینههای ما در برخی قسمتها بالاست. سوبسید خوبی که بابت انرژی میدهیم موجب شده جاده بر راهآهن اولویت داشته باشد. یکی از مشکلات اساسی ما نقصهای جدی در حملونقل ترکیبی است. همایش لجستیک را به عنوان یک محور مثبت تلقی میکنم و شروعی میدانم در راستای افزایش ارتباطات بینبخشی، حوزه حملونقل، تدارکات و نرمافزاری مانند گمرک، مقررات، معدن و صنایع معدنی تا بتواند رابطههای بین بخشی را به گونهای تنظیم کند تا لجستیک بتواند جایگاه اصلی خود را بهدست آورد.
سهم معدن و صنایع معدنی در برنامه ششم چگونه پیشبینی شده است. آیا شما از این سهم رضایت دارید؟
با همه تاکیدی که مقام معظم رهبری در رابطه با اقتصاد مقاومتی و جلوگیری از خام فروشی کردند و تاکیدات مکرر رییس جمهور و دولت بر این امر، متاسفانه در قانون برنامه در رابطه با معدن و صنایع معدنی و جایگاه ویژه آن تاکیدی نشده است و حتی بندهای خیلی محکمی در این خصوص وجود ندارد و مهمتر از آن جایگاه سازمان توسعه و نوسازی معادن است. حتی در شرکت پتروشیمی و در حوزه صنعتی سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران. هنوز جایگاه سازمانهای توسعهای در اقتصاد کشور مشخص نیست. باید به صنایع و معادن بزرگ و زنجیره معدن تا تولید نهایی که موجب اشتغال جدی خواهد شد به صورت ویژهای بپردازیم. به عنوان مثال در امریکا در سال 2015 میزان مواد معدنی استخراجی، 78 میلیارد دلار بود. وقتی چرخه تولید به فرآوری میرسد این رقم تا630 میلیارد دلار افزایش مییابد و در پاییندست به2400 میلیارد دلار میرسد. کشور ما دو امتیاز برتر دارد: معدن و گاز. در نتیجه رساندن یک دلار به 24 برابر در ایران عملی است. ضمن اینکه در همین حوزه10 میلیون نفر اشتغال ایجاد کرده است. در نتیجه به حوزه معدن و صنایع معدنی باید توجه ویژهای داشته باشیم. به عنوان مثال سنگآهن در بهترین حالت حدود 60 دلار قیمت دارد و زمانی که در چرخه تولید قرار میگیرد تا به فلز نهایی برسد، چند هزار نفر اشتغال ایجاد میکند.
آیا درکمیسیونهایی که در این موارد بحث شده است نمایندهای داشتهاید؟
پیشنهاداتی از کمیسیون صنعت و معدن به کمیسیون تلفیق داده شد اما در کمیسیون تلفیق بعضی از بندهای ما عملی نشد. به عنوان مثال یکی از پیشنهادات ما این بود که حدود 3 میلیارد دلار وام طی 5 سال به سازمان توسعه داده شود تا ما بتوانیم دو تا سه برابر آن را از طریق سرمایهگذاری خارجی و داخلی جذب کنیم و بتوانیم حداقل دو تا سه پروژه ملی بزرگ در حد فولاد مبارکه یا حوزه مس و حوزههای اکتشاف معادن جهت کامل کردن اکتشاف معدن ایران انجام دهیم. کار اکتشافی معادن افغانستان از ما جلوتر است به دلیل اینکه سرمایهگذار خارجی دارند. آمریکاییها و انگلیسیها کار اکتشاف را در مورد معادن آنها بر عهده دارند.