امروزه PSA یا قراردادهای مشارکت در تولید، معمولترین مدل قراردادهای نفتی در جهان است. مدلی که براساس آن معمولا «شرکت ملی نفت» به عنوان دارنده امتیاز انحصاری اکتشاف و استخراج نفت با شرکتهای بین المللی نفتی شریک میشود و مالکیت نفت را به نسبت سهم شرکت بین المللی نفتی در پایانه صادرات به آنها منتقل میکند. وضعیت در بازار گاز تا حدودی متفاوت است. تقریبا توسعه تمامی مخازن گاز در شمال آفریقا و خاورمیانه با قراردادهای Concession یا امتیازی جدید صورت میگیرد. در قراردادهای امتیاز و برخلاف قراردادهای مشارکت در تولید، طرف قرارداد نه «شرکت ملی» نفت یا گاز، که دولت است و امتیاز بهره برداری به جای «شرکت ملی» نفت یا گاز به شرکت بین المللی داده میشود. بنابراین، مالکیت نفت در سر چاه به این شرکتها واگذار می شود.
قانون اساسی ایران، اعطای امتیاز به شرکتهای خارجی را ممنوع کرده است، بی آنکه تعریفی از «امتیاز» ارایه دهد. بر همین اساس است که تفسیرهای ارایه شده از این اصل به ساختاری کج و معوج میانجامد. از طرفی گمان میرود قراردادهای مشارکت در تولید نیز قراردادهای امتیازی هستند، حال آن که گذشته از تفاوت ساختار حقوقی این دو نوع قرارداد، پیدایش قراردادهای مشارکت در تولید، درواقع تلاشی است از جانب کشورهای تولیدکننده برای لغو قراردادهای امتیازی. از سوی دیگر، پارهای قوانین که مهر تایید شورای نگهبان را بر پیشانی خود دارند، اساسا قراردادهای امتیازی هستند. به عنوان یک نمونه کاملا روشن، «قانون معادن» در ذات خود، واگویهای است از قراردادهای امتیاز. اکنون میدانیم که دولت از سرمایهگذاری خارجی در بخش معادن استقبال میکند بیآنکه ساختار امتیازی این قانون تنشآفرین باشد. همینگونه است وضعیت قراردادهای Public Private Partnership (PPP)یا قراردادهای مشارکت دولتی–خصوصی که در مقالهای دیگر با عنوان «مشارکت نجاتبخش» به آنها پرداختهام. این میان قراردادهای امتیاز و قراردادهای مشارکت تا بدانجاست که «بانک جهانی» در تمامی قراردادهای مشارکت، Investor یا سرمایهگذار را Concessionaire یا «صاحب امتیاز» مینامد.
در هر حال، تفسیر مختار و معوج ما از قانون اساسی، راه را بر انعقاد قرارداد مشارکت در تولید بسته است. بدین ترتیب هیچ راهی جز پناه بردن به قراردادهای خدمات یا سرویس باقی نمیماند. اما شکل خالص قراردادهای سرویس برای شرکتهای بینالمللی نفتی فاقد هرگونه جذابیتی است. به موجب این قراردادها، شرکت بین المللی نفتی، تنها مجاز است وجوهی را به عنوان هزینه و سود سرمایه گذاری دریافت کند، بیآنکه سهمی از نفت تولیدشده داشته باشد. به همین دلیل شرکت بین المللی، مالک نفت نیست و جایگاهی در بازار خرید و فروش نفت خام نخواهد داشت. جذاب نبودن قراردادهای سرویس در کنار کاهش شدید بهای نفت، مانع از آن می شود که بتوان این قراردادها را به عنوان الگوی افزایش تولید در دستور کار قرار داد.
ادامه این مطلب را می توانید در شماره 356 ماهنامه نصعت حمل و نقل بخوانید.